با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه
صفحه دویست و سی و شش (14-5)
سورةُ یُوسُف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
قالَ یا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى إِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ (5)
وَ کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلى آلِ یَعْقُوبَ کَما أَتَمَّها عَلى أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلیمٌ حَکیمٌ (6)
لَقَدْ کانَ فی یُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آیاتٌ لِلسَّائِلینَ (7)
إِذْ قالُوا لَیُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبینا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفی ضَلالٍ مُبینٍ (8)
اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبیکُمْ وَ تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحینَ (9)
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فی غَیابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلینَ (10)
قالُوا یا أَبانا ما لَکَ لا تَأْمَنَّا عَلى یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ (11)
أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (12)
قالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ (13)
قالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ (14)
ترجمه فارسی
[پدر] گفت: اى پسرک من! خواب خود را براى برادرانت مگو که نقشهاى خطرناک بر ضد تو به کار مىبندند، بدون شک شیطان براى انسان دشمنى آشکار است. (5)
و این چنین پروردگارت تو را برمىگزیند و از تفسیر خوابها به تو مىآموزد، و نعمتش را بر تو و بر آل یعقوب تمام مىکند، چنانکه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد یقیناً پروردگارت دانا و حکیم است. (6)
بىتردید [در داستان] یوسف و برادرانش نشانههایى [از ربوبیّت، رحمت و لطف خدا] براى مردم کنجکاو است. (7)
[یاد کن] هنگامى را که برادران گفتند: با اینکه ما گروهى نیرومندیم، یوسف و برادرش نزد پدرمان از ما محبوبترند، و قطعاً پدرمان در اشتباه روشن و آشکارى است. (8)
[یکى گفت:] یوسف را بکشید و یا او را در سرزمین نامعلومى بیندازید، تا توجه و محبت پدرتان فقط معطوف به شما شود. و پس از این گناه [با بازگشت به خدا و عذرخواهى از پدر] مردمى شایسته خواهید شد. (9)
یکى از آنان گفت: یوسف را نکشید، اگر مىخواهید کارى بر ضد او انجام دهید، وى را در مخفىگاه آن چاه اندازید، که برخى رهگذران او را برگیرند [و با خود ببرند!!] (10)
گفتند: اى پدر! تو را چه شده که ما را نسبت به یوسف امین نمىدانى با اینکه ما بدون تردید خیرخواه اوییم. (11)
فردا او را با ما روانه کن تا [در دشت و صحرا] بگردد و بازى کند، قطعاً ما حافظ ونگهبان او خواهیم بود. (12)
گفت: بردن او مرا سخت اندوهگین مىکند، ومىترسم شما از او غفلت کنید و گرگ، او را بخورد. (13)
گفتند: اگر با بودن ما که گروهى نیرومندیم، گرگ او را بخورد، یقیناً ما در این صورت زیانکار و بىمقداریم. (14)
ترجمه انگلیسی
He said:" My dear son, do not relate your vision to your brothers lest they may lay some trap for you; Satan is an open enemy to man.) 5 (
Thus your Lord is choosing you and teaching you how to interpret events, and completing His favor towards you and Jacob's house, just as He has already completed it toward both your forefathers Abraham and Isaac. Your Lord is Aware, Wise!") 6 (
) II (There were signs for inquirers in Joseph and his brothers) 7 (
when they said;" Joseph and his brother are dearer to our father than we are even though we are a closed group. Our father is clearly mistaken.) 8 (
] Let's [kill Joseph or throw him into exile in some land so your father's attention will be absorbed in) all of (you, and later on you will be honorable folk.") 9 (
One among them spoke up and said:" Don't kill Joseph; toss him into the bottom of the cistern so some travellers may pick him up, if you must do something.") 10 (
They said:" Our father, what's wrong with you that you do not trust us with Joseph? We are quite sincere about him.) 11 (
Send him along with us tomorrow to relax and play. We'll look after him.") 12 (
He said:" It would worry me for you to go off with him. I fear a wolf will eat him up while you are careless about him.") 13 (
They said:" How could a wolf eat him when we are a closed group? Then we would be losers!") 14 (