وجود ابلیس
- پنجشنبه آبان ۲ ۱۳۹۸، ۱۰:۲۸ ق.ظ
- ۰ حرفهای شما
در باره وجود ابلیس، دیدگاههاى متفاوتى ابراز شده است: برخى وجود او را تخیّلى محض پنداشته، و در انکار وجود وى، به ادلّهاى موهوم استناد جستهاند.[1] عدهاى ابلیس را همان نیروى درونى غرایزى چون حسد و غضب[2] که ما را به سوى شر فرا مىخواند یا مفهوم نمادین جبهه مخالف پیامبران دانستهاند[3] و برخى با تأکید بر عدم وجود خارجى ابلیس، علّت یادکرد قرآن کریم از وى را اعتقاد اعراب جاهلى به جن شناساندهاند.[4]
درست در برابر دیدگاه پیشین که وجود او را انکار مىکرد، افرادى همچون آریائیان باستان، ابلیس را در برابر خداوند که منشأ خیر است، منشأ استقلالى شرّ برشمردهاند.[5]
سید قطب اگر چه نخست ابلیس را تجسم آفرینش شر معرفى نموده[6] اما در ادامه با تأکید بر لزوم پرهیز از تحمیل پندارهاى پیشینِ ذهنى بر آیات قرآنى، وجود خارجى جن و شیطان را به خوبى برتافته است.[7]
وى با اشاره به این که آدمى بر حقیقت داستان ابلیس و آدم آگاه نیست، هر گونه خرافهگرایى یا انکار را موجب گمراهى مىداند.[8]
علامه مجلسى مىگوید: بیشتر ارباب ملل و نحل، وجود ابلیس را مسلّم انگاشته و بر این نکته که او متولّى القاى وسوسه در قلبهاى بنىآدم است، اتّفاق نظر دارند.[9]
تعابیر قرآن کریم، ابلیس را به صراحت موجودى حقیقى (نه پندارى و نه همان نفس امّاره، یا مفهوم نمادین جبهه مخالف پیامبران) معرّفى مىکند که نه به صورت استقلالى، بلکه در حیطه حاکمیّت خداوند، آدمیان را به شرّ و گناه فرا مىخواند.
علّامه طباطبایى، وجود شیطان را یکى از ارکان نظام عالم انسانى که بر سنّت اختیار جریان دارد، شناسانده[10] و از آیاتى مانند: «فَقُلْنَا یَادَمُ إِنَّ هذَا عَدُوٌّ لَّکَ وَ لِزَوْجِکَ» (طه/ 20، 117) نتیجه گرفته که خداوند، ابلیس را به طور مشخّص و روشن به آدم و حوا شناسانده و از آیاتى مانند: «هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ» (طه/ 20، 120) «وَقَاسَمَهُمَآ إِنّى لَکُمَا لَمِنَ النصِحِینَ» (اعراف/ 7، 21)[11] که گفتوگوى آدم و ابلیس را گزارش مىکند، استفاده کرده که ابلیس مخاطبى آشنا براى آدم بوده است.
ملاصدرا نیز آیات 21- 22 سوره اعراف را مقتضى گفتوگوى شفاهى حضرت آدم و حوا با ابلیس دانسته است[12] که شاهدى بر وجود خارجى ابلیس است.
وانگهى پارهاى از روایات، بر تمثّل و سخن گفتن وى با بسیارى از پیامبران چون آدم، نوح، ابراهیم و ....[13] و شنیدن صداى او از سوى امامان معصوم دلالت دارد.[14] به گفته بسیارى از مفسّران در ذیل آیه «وَإِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطنُ أَعْملَهُمْ» (انفال/ 8، 48) در جنگ بدر، ابلیس بهصورت «سراقة بنمالک» براىمشرکان تجسّم یافت.[15]
برخى از اندیشهوران با اشاره به آتشین بودن آفرینش ابلیس و شیاطین، آنها را از جسم مجرّد شمرده؛ ولى تشکّل به صورتهاى گوناگون را براى آنان امکان پذیر دانستهاند.[16]
افزون بر ادلّه پیشین، به تصریح قرآن کریم، ابلیس، ذریّه (کهف/ 18، 50)، حزب (مجادله/ 58، 20) و لشکریان سواره و پیاده نظام (شعراء/ 26، 95؛ اسراء/ 17، 64) دارد. (حزبالشیطان) آیات پیش گفته جاى هیچ تردیدى در اصل وجود استقلالى و خارجى ابلیس باقى نمىگذارد.
گفتنى است که کتاب مقدس نیز ابلیس
[1] ( 3). ریاض السالکین، ج 3، ص 176
[2] ( 4). مفردات، ص 454،« شطن»
[3] ( 5). بازخوانى قصه خلقت، ص 97، 103
[4] ( 6). نقد الخطاب الدینى، ص 144
[5] ( 7). عدل الهى، ص 74- 72
[6] ( 8). فى ظلال القرآن، ج 1، ص 58
[7] ( 1). همان، ج 6، ص 3371-/ 3370
[8] ( 2). همان، ج 1، ص 59
[9] ( 3). بحارالانوار، ج 18، ص 285
[10] ( 4). المیزان، ج 8، ص 38
[11] ( 5). همان، ج 1، ص 131
[12] ( 1). تفسیر صدر المتألهین، ج 3، ص 109
[13] ( 2). کشفالاسرار، ج 8، ص 291؛ مکاشفةالقلوب، ص 70- 71؛ جامعالبیان، مج 12، ج 23، ص 97
[14] ( 3). نهجالبلاغه، خطبه 192
[15] ( 4). بحارالانوار، ج 60، ص 159؛ مجمعالبیان، ج 4، ص 844
[16] ( 5). دائرةالمعارف قرن بیستم، ج 2، ص 332
- ۹۸/۰۸/۰۲