مذهبی :: Global Village😊💕

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

👈 هنگامی که در این وبلاگ حضور داری با خود صادق باش ، گوش ها ، چشم ها و لب های خود را لحظه ای از قید شیطان درون خود آزاد ساز !😉

خداوند حقیقت را می بیند اما صبر می کند ..... من عاشق خدایم هستم دعا کنید هر چه زودتر به عشقم برسم😘

گاهی انسان مطالب ساده و ابتدایی و تکراری را نیز به سادگی فراموش میکند ، پس لطفا فقط ببین !😉

در این وبلاگ پذیرفتن هیچ چیز اجباری نیست..... روزی یک نفر هم چشمهایش به دیدن یک کلمه قرآن روشن شود ، برای این بنده ی حقیر کافی ست... دیگر چیزی نمی خواهم😊


*بعد از نماز یادتون نره !سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ و سى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ بگوید و در بعضى روایات سُبْحانَ اللّهِ پیش از اَلْحَمْدُلِلّهِ وارد شده .*

تبلیغات
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۰، ۱۶:۰۲ - زیاده متابعین
    good luck
نویسندگان
پیوندها

۱۶۵ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

بعل: بت قوم الیاس در بعلبک لبنان

 

عربی یا عجمی بودن واژه بَعْل، مورد اختلاف است. دیدگاه نخست، کاربرد متداول و فراوان آن در زبان عربی را دلیل عربی بودن آن می‌داند.[121] از جمله معانی مشهور لغوی که در زبان عربی برای بعل گفته‌اند عبارت است از: خدا و ربّ[122]، مالک[123]، بت[124] (یا نام بتی از طلا[125]) و زوج.[126] معانی دیگری نیز برای بعل گفته‌اند[127] که به اختلاف موارد فرق می‌کند. برخی در جمع معانی یاد شده، بعل را چیزی قائم به ذات دانسته‌اند که نسبت به همنوعان خود برتر و از آنها بی‌نیاز است، بر این اساس به رغم وجود این معنای مشترک در همه کاربردها، بعل در موارد گوناگون مصداق و معنای متفاوتی دارد؛ مثلاً بعلِ زن به معنای شوهر او، بعل در مورد درخت خرما به معنای نخل بی‌نیاز از آبیاری، بعلِ یک قبیله به معنای بتِ آنان، بعل یک چیز به معنای مالک و صاحب آن و بعل یک مکان به معنای بخش مرتفع آن است.[128]

بت‌ پرستی

 

بت تندیسی است که بت‌پرستان به اشکال گوناگون مانند انسان، حیوان و ترکیبی از آن دو[1] از موادی مانند زر، سیم، سنگ، چوب، عاج و غیر آن[2]می‌ساختند و به عنوان نمادی از معبود و ملجأ[3] غایب و جانشین خداوند و مساوی با او در همه شئون[4] یا در عرض[5] او آن را می‌پرستیدند و از او حاجت می‌خواستند. در اصطلاح قرآن به پرستش هر موجود مادی یا غیر مادی[6] و حقیقی یا اعتباری که انسانها معتقد[7] به تفویض شأنی از شئون یا نوعی از انواع هستی به آن باشند و برای تقرب به خداوند متعالی یا به جای او به جهت عدم امکان پرستش خدای نامحدود[8]، آن را بپرستند بت‌پرستی گفته می‌شود که شامل پرستش انواع بتها نظیر مجسمه، تصویر و نماد خورشید، ماه، ستاره، فرشته[9]، جن، انسان، حیوان، گیاهان و سایر موجودات طبیعی[10] می‌شود؛ همچنین به پرستش هرچه غیر خداست که انسان را از توجه به خدا باز می‌دارد بت‌پرستی اطلاق شده است.[11] باید توجه داشت حقیقت پرستش بدون اعتقاد به استقلال معبود در برابر خدا گرچه اندکی از استقلال، محقق نمی‌شود.[12]

انصاب: هر نماد مقدس برای پرستش و تبرّک

 

انصاب، جمع نُصُب، هر چیزی است که برای هدفی معین، چون پرستش، راهنمایی افراد، ترساندن و فراری دادن حیوانات، تقرب جستن به خدا و مانند آن نصب می‌شود.[78] نُصُب جمع نصیب یا نصیبه هر چیزی جز خدای متعالی است که پرستش می‌شود.[79]
انصاب در اصطلاح در دو معنا به‌کار رفته است: 1. سنگهایی که در دوران جاهلیت پیرامون کعبه نصب می‌شد تا با تکریم آنها و قربانی کردن برای آنها به بتها تقرب جویند. گاه این سنگها را به دلخواه با سنگهای بهتر عوض می‌کردند[80]و شمار آنها را 360 تخته گفته‌اند.[81] 2. سنگها یا هر چیز دیگری که مورد پرستش قرار می‌گرفت. مشرکان این سنگها را با خود حمل می‌کردند و هرگاه سنگ بهتری می‌یافتند سنگ پیشین را رها می‌کردند.[82]

عوامل شرک و موانع توحید در قرآن(2)

 
اسدالله جمشیدی
اشاره

گذشت که می‌توان عوامل شرک را به عوامل درونی و بیرونی تقسیم کرد؛ در بخش اول راجع به برتری‌طلبی، پیروی از خواهش‌های نفسانی، طغیان، فقدان روحیه تحقیق، تقدیم زندگی دنیا بر آخرت و به خطر افتادن امنیت بحث شد. اینک ادامه مقاله را با عوال بیرونی شرکت آغاز می‌کنیم.

الف تقلید

یکی از عوامل بیرونی شرک، تقلید و تبعیت کورکورانه از پیشینیان است، مشرکین در مقابل استدلال‌های روشنگر انبیا به رفتار اجداد خود تمسک می‌جستند و با همین انگیزه به دنبال آن‌ها می‌رفتند.

عوامل شرک و موانع توحید(1)

 
اسداللّه جمشیدی
مقدمه

مهم‌ترین هدف انبیای الهی، آشنا کردن بشریت، با اصل توحید و تحقق بخشیدن به این اعتقاد، با همه ابعاد آن، در جوامع بشری است:
«ولقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت»؛ یعنی از هر امتی رسولی را برانگیختیم تا امت‌ها در پرتو تعالیم او خدا را بندگی کنند و از اطغیانگران فاصله بگیرند. (نحل: 36) این هدف که همان آزادی از بردگی و بندگی دیگران و پیوستن به کمال مطلق است، عالی‌ترین مرحله تکامل بشری است که البته خود دارای مراتب بی‌شماری است.

پیامدهای شرک

 
زهرا دانشمند شیخ الاسلامی

قرآن کریم به پیامدهای خطرناک و زیان بار شرک اشاره کرده است، که به چند نمونه آن اشاره می کنیم.

الف) ذلت و خواری

«ولاتحمل مع الله الهاً آخر؛
در برابر خدای یگانه، اله و معبود دیگر قرار مده».
در ادامه به بیان مرگ بار شرک پرداخته و می فرماید:
«فتقعد مذموماً مخذولاً[1] ؛
اگر شریکی برای او قائل شوی به ذلت و شکست و خواری گرفتار خواهی شد.»
از این آیه استفاده می شود که شرک، مایه ضعف و ناتوانی و ذلت و زبونی است؛ چنان چه توحید، عامل قیام و حرکت و سرافرازی است. شرک مایه مذمت و نکوهش است، زیرا مشرکان با بت پرستی، عقل خویش را می کشند و به چیزهایی روی می آورند که عقل آن را توبیخ و ملامت می کند. اصولاً از فطرت و منطق عقل، کفرانی روشن در برابر نعمت های الهی است. هم چنین شرک باعث می شود که خداوند بشر را به معبودش واگذار کند و دست حمایت و عنایت را از سر او بردارد و در نتیجه خوار و ذلیل گردد.[2]

ب) تکیه بر منطق بی بنیاد

«مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتاً و ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون»[3]
قرآن در این آیه، مشرکان را به عنکبوت تشبیه کرده است که از لعاب دهان سست ترین خانه را می سازند و آن را تکیه گاه خویش قرار می دهند، در صورتی که یک باد کافی است تا آن خانه را ویران کند.
مشرکان نیز در عقاید دینی به سست ترین منطق و خرافی ترین اعتقاد روی می آورند.
توسل به فال قهوه، کتاب حافظ و یا فال نخود و رفتن دنبال دعا نویس و سحر و جادو و احضار جن و روح، در مجالس روشن فکران لاابالی بیشتر است تا موحدان روشن اندیش.

ج) اتخاذ معبودهای ضعیف و ناتوان

«یا ایها الناس ضرب مثل فاستمعوا له ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذباباً و لو اجتمعوا له[4] ؛
ای مردم، مثلی زده می شود، بشنوید و دقت کنید، تحقیقاً کسانی که غیرخدا را می خوانند، هرگز نمی توانند مگسی بیافرینند، اگرچه برای این امر با هم اجتماع کنند.»
این آیه بیانگر این است که بشر و قدرتهای غیبی این عالم هرگز نمی توانند مگسی را خلق کنند که حامل شعور و تشخیص و حیات باشد. بشر می تواند سفینه فضایی بسازد، هواپیما اختراع کند، لیکن از ساختن موجود ضعیفی به نام مگس ناتوان است.
قرآن در ادامه آیه می فرماید:
«و ان یسلبهم الذباب شیئاً لایستنقذوه منه [5]؛
اگر مگس چیزی را از آن ها برباید نمی توانند آن را باز پس گیرند.»
این ماجرا بیان گر ضعف معبودها و از همه بدتر ضعف منطق بت پرستان است؛ یعنی بنگرید چگونه معبودها زیر هجمه های مگس ها واقع شده و توان دفاع از خود را ندارند. آیا این گونه معبودهای بی ارزش و بی عرضه قابل پرستش و احترام اند.
تمام این بدبختی به دلیل این است که
«ما قدروا الله حق قدره[6] ؛
آن ها خدا را به میزانی که باید بشناسند، نشناختند.»
و نمی دانند که:
«ان الله قوی عزیز ؛
بی گمان خدا هر آینه قوی و پیروز است.»
این آیه خطاب به تمام خلق جهان است و نه فقط بت پرستان عصر جاهلیت، بلکه نفی همه معبودها است. مقام پرستان باید بدانند که هیچ پست و مقامی نمی تواند آن ها را از حوادث حفظ کند، بلکه گاهی همان مقام و ثروت باعث قتلشان می شود. متملقان و چابلوسان بدانند اگر خدا نخواهد هیچ قدرتی نمی تواند آنان را نگه دارد. پول پرستان بدانند که مال و منال نمی تواند آنان را از مرگ نجات دهد، بله گاهی باعث مرگ زودرس آنها می شود. پس بهتر است به معبودی که دارای قدرت لایتناهی و عزت و پیروزی ابدی است، روی آوریم.[7]

د) حبط اعمال

«حبط اعمال» به معنی محو آثار و پاداش به خاطر شرک است چراکه شرط قبولی اعمال، اعتقاد به اصل توحید است و بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست.
شرک آتش سوزانی است که شجره اعمال آدمی را می سوزاند؛ شرک صاعقه ای است که تمام محصول زندگی او را به آتش می کشد؛[8] و شرک هم چون طوفانی است که اعمال آدمی را متلاشی می سازد و با خود می برد چنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«مثل الذین کفروا بربهم اعمالهم کرماد اشتدت به الریح فی یوم عاصف لایقدرون مما کسبوا اعلی شیء ذلک هو الضلال البعید»[9] ؛
«اعمال کسانی که به پروردگارشان کافر شدند هم چون خاکستری است در برابر تندباد در یک روز طوفانی، آنها توانایی ندارند کمترین چیزی از اعمال را که انجام داده اند به دست آورند، و این گمراهی دور و درازی است.»
لذا در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم آمده:
«ان الله تعالی یحاسب کل خلق الا من اشرک بالله فانه لایحاسب و یؤمر به الی النار»[10] ؛
«خداوند به حساب تمام بندگانش رسیدگی می کند مگر کسی که شرک به خدا آورده که او را بدون حساب به آتش می افکند.»
و در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده:
«الا بقاء علی العمل اشد من العمل ، قال: و ما الابقاء علی العمل؟ قال یصل الرجل بصلة و ینفق نفقة لله وحده لاشریک له فکتب له سراً ثم یذکرها فتمحی فکتب له علانیة ثم یذکرها فتمحی و تکتب له ریاء»[11]
«نگهداری عمل از خود عمل سخت تر است، راوی عرض کرد نگهداری عمل چیست؟ فرمود: مردی برای خدای یگانه بی شریک بخششی می کند و خرجی می نماید، برایش عمل نهانی نوشته می شود (که پذیرفته خداست و ثواب دارد) سپس کارش را به زبان می آورد و برایش عمل آشکار می نویسند (که ثوابش کمتر است) باز هم به زبان می آورد، تا آن را محو کرده، برایش ریا می نویسند (که علاوه بر آنکه ثواب ندارد مستحق عقابست)

ه) گرفتار خسران و زیان زندگی شدن

زیان کار شدن آنها به خاطر این است که بزرگترین سرمایه های خود را که عقل و خرد و عمر گرانبهاست در این بازار بزرگ تجارت از دست داده و «جز حسرت و اندوه متاعی نخریدند.»[12]
و به بیان دیگر به مقابل با حق (که همان توحید و یگانه دانستن خداست) پرداخته اند؛ و مصداق سخن حضرت علی علیه السلام شده اند، که فرموده اند:
«من صارع الحق صرعه[13] ؛
هر کس با حق درافتاد نابود شد.»

و) ترسیم کسی که برای خدا شریک قرار داده است.

امام باقر علیه السلام ترسیم بسیار گویا و زنده ای از وضع حال مشرکان و سقوط و بدبختی و نابودی آنها بیان می کنند. ایشان می فرمایند:
«و من یشرک بالله فکأنما خر من السماء فتخطفه الطیر او تهوی به الریح فی مکان سحیق»[14] ؛
«هر کس که شریک برای خدا قرار دهد، گویی از آسمان به زمین سقوط کرده و در این میان پرندگان (مردار خوار) او را در وسط زمین و آسمان می ربایند (و هر قطعه از گوشت او در منقار پرنده مرده خواری می افتد) و یا (اگر از چنگال آنها به سلامت بگذرد) تند باد او را به مکان دوری پرتاب می کند»[15]
از این سخن امام باقر علیه السلام به خوبی در می یابیم که انسان مشرک در حالت سرگردانی و حیرانی شدید بسر می برد و در این حالت هر لحظه به نابودی نزدیک تر نزدیک تر می شود.

پی نوشتها:

1- محمد باقر شریعتی سبزواری، توحید و شرک و ریا، مجله با معارف اسلامی آشنا شویم، شماره 53، ص 64.
2- سوره اسراء، آیه 22.
3- سوره عنکبوت، آیه 41.
4- سوره حج، آیه 73.
5- سوره حج، آیه 73.
6- سوره انعام، آیه 91.
7- محمد باقر شریعتی سبزواری، توحید و شرک و ریا، مجله با معارف اسلامی آشنا شویم، شماره 53، ص 65.
8- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1367، ج19، ص 527.
9- سوره ابراهیم، آیه 18.
10- علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نور الثقلین، ج4، ص 497، ش 101.
11- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، نشر فرهنگ اهل البیت، ج3، باب ریا، ص 404، ج16.
12- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج19، ص 528.
13- محمد دشتی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، انتشارات امامت، چاپ اول، 1384، ص 521، حکمت 408.
14- لطف الله صافی گلپایگانی، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، ص 21.
15- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج14، ص 95.


 

خدا ،فراموشی

 
سید سعید لواسانی

عده‏ای از دوستان مذهبی با دیدن جمله «کاش خدا می‏مرد» در دانشگاه، گفتند: خدایی که خیلی‏ها می‏پرستند، ولی در زندگی مؤثر نیست، مرده است و باید اعتقاد به خدای حیّ داشت. آیا این مطلب درست است؟

محبت خدا

 
ناصر مکارم شیرازی

 

کتاب: اخلاق در قرآن، ج 1، ص 375

 

نویسنده: ناصر مکارم شیرازی

بخشی از آیات تولی و تبری است‏بخوبی استفاده می‏شود که مساله پیوند با ذات پاک خداوند و اولیاءالله، و بریدن از ظالمان و فاسدان و طاغوتها، و در یک کلمه «حب فی الله و بغض فی الله‏» از اساسی‏ترین و اصولی‏ترین تعلیمات قرآن است، که اثر عمیقی در مسائل اخلاقی دارد.
این اصل قرآنی و اسلامی، در تمام مسایل زندگی انسان تاثیر مستقیم دارد اعم از مسائل فردی و اجتماعی و دنیایی و آخرتی. و از جمله در مسائل اخلاقی که مورد بحث ما است، نیز اثر فوق‏العاده‏ای دارد.
مؤمنان را می‏سازد; آنها را تهذیب می‏کند; و به آنها تعلیم می‏دهد که در هر قدم، نیکان و پاکان مخصوصا پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم: را اسوه و قدوه و سرمشق خود قرار دهند; و این از گامهای‏مؤثر برای وصول به هدف آفرینش انسان یعنی تهذیب نفس و پرورش فضائل اخلاقی است.

 
زهرا اسدالله‌ زاده‌

هدایت‌ از مادة‌ هدی‌ (به‌ فتح‌ اول‌ و ضم‌ آن‌) و در لغت‌ به‌ معنای‌ دلالت‌ و راهنمایی‌ از روی‌ لطف‌ است‌. (1) و اهتداء به‌ معنی‌ هدایت‌ یافتن‌ و قبول‌ هدایت‌ است‌. لغویون‌ هدایت‌ را به‌ دو دسته‌ ارائه‌ الطریق‌، ایصال‌ به‌ مکتوب‌ و به‌ تعبیر دیگر هدایت‌ تشریعی‌ و هدایت‌ تکوینی‌ تقسیم‌ کرده‌اند.
مرحله‌ اول‌ تنها به‌ بیان‌ قانون‌ پرداخته‌، شرایط‌ پیمودن‌ راه‌ و رسیدن‌ به‌ مقصد را بیان‌ می‌کند (2) ارائه‌ الطریق‌ مستلزم‌ وصول‌ به‌ مطلوب‌ نیست‌ ولیکن‌، در مرحلة‌ دوم‌ علاوه‌ بر این‌، وسایل‌ سفر را هم‌ فراهم‌ می‌سازد، موانع‌ را بر طرف‌ و مشکلات‌ را حل‌ و مسافران‌ این‌ راه‌ را تا مقصد همراهی‌ و حمایت‌ و حفاظت‌ می‌کند و گمراهی‌ در او تصور ندارد. (3)

تسلیت

فرا رسیدن اربعین حسینی را به همه شما بزرگواران تسلیت عرض می نمایم