نجمه شفیعی :: Global Village😊💕

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

👈 هنگامی که در این وبلاگ حضور داری با خود صادق باش ، گوش ها ، چشم ها و لب های خود را لحظه ای از قید شیطان درون خود آزاد ساز !😉

خداوند حقیقت را می بیند اما صبر می کند ..... من عاشق خدایم هستم دعا کنید هر چه زودتر به عشقم برسم😘

گاهی انسان مطالب ساده و ابتدایی و تکراری را نیز به سادگی فراموش میکند ، پس لطفا فقط ببین !😉

در این وبلاگ پذیرفتن هیچ چیز اجباری نیست..... روزی یک نفر هم چشمهایش به دیدن یک کلمه قرآن روشن شود ، برای این بنده ی حقیر کافی ست... دیگر چیزی نمی خواهم😊


*بعد از نماز یادتون نره !سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ و سى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ بگوید و در بعضى روایات سُبْحانَ اللّهِ پیش از اَلْحَمْدُلِلّهِ وارد شده .*

تبلیغات
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۰، ۱۶:۰۲ - زیاده متابعین
    good luck
نویسندگان
پیوندها

۱۲۹۷ مطلب توسط «نجمه شفیعی» ثبت شده است

مهدی موعود در سایر ادیان


در سایر ادیان و کتب آسمانی از مهدی موعود چگونه یاد شده است؟

پاسخ: با تحقیق و جستجو در کتب ادیان و مذاهب آسمانی، به این نتیجه قطعی و مسلم می رسیم که اعتقاد به مهدی موعود اختصاص به مسلمانان ندارد، بلکه سایر ادیان و مذاهب نیز در این عقیده با مسلمین شریک می باشند. لطفا دقت کنید:

1- منابع زردشت: در «زند»، که کتاب مذهبی زردشتیان است، درباره انقراض اشرار و وراثت صالحان آمده است: «لشگر اهریمنان با ایزدان، دائم در روی خاکدان،

 

( صفحه 21)

 

محاربه و کشمکش دارند، و غالبا پیروزی با اهریمنان باشد؛ اما نه به طوری که ایزدان را محو منقرض سازند؛ چه در هنگام تنگی از جانب «اورمزد» که خدای آسمان است به «ایزدان» که فرزندان اویند، یاری می رسد و محاربه ی ایشان نه هزار سال طول می کشد؛ آنگاه پیروزی بزرگ از آن ایزدان می شود و اهریمنان را منقرض می سازند. و تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند، و بعد از پیروزی ایزدان، و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلی خویش رسیده، و بنی آدم بر تخت نیکبختی خواهند نشست.

و در کتاب «جاماسب نامه» آمده است که: «مردی بیرون آید از زمین تازیان، از فرزندان هاشم، مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، و بر دین جد خویش بود، با سپاه بسیار، و روی به «ایران» نهد و آبادانی کند و زمین پر داد کند...»

و در جای دیگری آمده است: «سوشیانس (نجات دهنده بزرگ) دین را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر و هم گفتار و هم کردار گرداند.»

2-منابع هندی: در کتاب «شاکمونی» که از سردمداران کافران هند است و به عقیده پیروانش، پیامبر و صاحب کتاب آسمانیست، اشاره به وحدت دیانت در زمان آن پرچم دار روحانی جهان نموده گوید: «پادشاهی و دولت نیاز به فرزند سید خلایق دو جهان «کشن» (1) بزرگوار تمام شود، وی کسی باشد که بر کوههای مشرق و مغرب دنیا حکم براند و فرمان کند، و از سودان که زیر خط استوا است تا ارض تسعین که زیر قطب شمال است و ماوراء بحار را صاحب شود، و دین خدا یک دین شود، و دین خدا زنده گردد، و نام او ایستاده باشد و خداشناس باشد.»

 

( صفحه 22)

 

و نیز در کتاب «دید» که نزد هندیان از کتب آسمانی است، می گوید: «پس از خرابی دنیا پادشاهی در آخر الزمان پیدا شود، که پیشوای خلایق باشد، و نام او «منصور» (2) باشد، و تمام عالم را بگیرد و به دین خود آورد، و همه کس را از مؤمن و کافر بشناسد، و هرچه از خدا خواهد برآید.» (3) .

3-انجیل: «کمرهای خویش را بسته، چراغهای خود را افروخته بدارید، و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خودشان را می کشند که چه وقت از عروسی مراجعت می کند، تا هر وقت که آید و در را بکوبد، بی درنگ برای او باز کنند، خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد... پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمی برید بسر انسان می آید.» (4) .

4- تورات: «و نهالی از تنه «یسی» بیرون آمده، و شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد... گرگ با بره سکونت خواهد کرد و پلنگ با بزغاله، و گوساله و شیر و پرواری با هم. و طفل کوچک آنها را خواهد راند... در تمامی کوه مقدس من، ضرری نخواهند کرد. زیرا که جهان، از معرفت خدا پر خواهد شد.» (5) .

5-زبور: شریران منقطع خواهند شد، و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود. و در مکانش تأمل خواهی کرد و نخواهی بود. و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد... و میراث آنها خواهد بود تا ابد الآباد.» (6) .

 

( صفحه 23)

 

 

پاورقی

(1) «کشن» به لغت هندی نام پیامبر اسلام (ص) است که در بشارت فوق فرزند برومندش را به نام ایستاده و خداشناس نامیده، چنانکه شیعیان او را قائم می خوانند.

(2) در برخی روایات «منصور» را یکی از اسماء حضرت مهدی (ع) خوانده اند.

(3) اقتباس از کتاب «ادیان و مهدویت»، محمد بهشتی، ص 18.

(4) انجیل لوقا، فصل 12، بندهای 35 و 36.

(5) تورات، اشعیانبی، فصل 11، بندهای 10-1.

(6) عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 37، بندهای 12-9 و 18-17.

 

 

سرشناسه : رج‍ال‍ی‌ ت‍ه‍ران‍ی‌، ع‍ل‍ی‍رض‍ا، 1346-

‏عنوان و نام پدیدآور : 100 پ‍رس‍ش‌ و پ‍اس‍خ‌ پ‍ی‍رام‍ون‌ ام‍ام‌ زم‍ان‌(ع‍ج‌) / ع‍ل‍ی‍رض‍ا رج‍ال‍ی‌ت‍ه‍ران‍ی‌.

‏مشخصات نشر : ‏ق‍م‌: ن‍ب‍وغ‌، 1375

‏مشخصات ظاهری : 283 ص.

‏یادداشت : چاپ پانزدهم و شانزدهم: 1386

امام زمان


از نیام غیبتت بیرون درآ

 

 

ای به دستت تیغ تیز ذوالفقار

سبز پوش سرزمین انتظار

 

 

وارث محراب و خون صبحگاه

انعکاس ناله های قعر چاه

 

وارث دروازه های نیم سوز

گریه های صبح و شام و نیم روز

 

وارث خون دل و تابوت و تیر

کیسه های نان و رطب را باز گیر

 

زخم دار نیم روز کزبلا

نوحه خوان غربت خون خدا

 

وارث مشک و فرات و دستها

ره گشای راه در بن بستها

 

وارث تشت طلا و چوب و لب

صوت قرآن و تنور و نیمه شب

 

با غل و زنجیر و زندان آشنا

هم قفس در بند با موسی الرضا (ع)

 

آشنای قبرهای بی نشان

هم نوا با گریه های مادران

 

کی ز ماذن می رسد فریاد تو

وای بر ما گر نباشد یاد تو

 

وای بر ما خستگان بی شکیب

گر نی جوشیم با «امن یجیب »

 

وای بر ما رهروان نیمه راه

گر نمی آید ز سینه سوز و آه

 

باقی حق در زمین و آسمان

آیه های لن ترانی را مخوان

 

بی لهیب سینه هامان طور نیست

شاممان را تا طلوعت نور نیست

 

بی فروغت روزهامان تیره ماند

چشمها بر آستانت خیره ماند

 

زخمهای شیعیان سر باز کرد

غربتی دیرینه را آغاز کرد

 

عشق را آغاز و انجامی نماند

از مسلمانی بجز نامی نماند

 

در غروب روشناییها مانده ایم

از رواق سامرا جا مانده ایم

 

قلب ما در سینه پرپر می زند

نیمه شبها حلقه بر در می زند

 

ما و دستی کوته و دامان تو

جان بکف آماده فرمان تو

 

با حسین از کربلا آغاز کن

عقده های شیعیان را باز کن

 

چشمها را رخصت پرواز ده

بار دیگر عشق را آواز ده

 

تیغ قهر و انتقام کبریا

از نیام غیبتت بیرون درآ

 

بعد عمری انتظار و انتظار

در بقیع سینه هامان پا گذار

a1


a


سایه مرگ


مرگ، از نظر قرآن امرى وجودى است؛ یک انتقال و عبور از جهانى به جهان دیگر است و لذا در بسیارى از آیات قرآن، از «مرگ» تعبیر به «توفى» شده که به معناى بازگرفتن و دریافت روح به وسیله فرشتگان است.

در روایات اسلامى تعبیرهاى مختلفى درباره حقیقت مرگ آمده است: امام جواد علیه السلام مى‏فرماید: هُوَ النَّومُ الَّذى‏ یَأْتیکُمْ کُلَّ لَیْلَةٍ الّا انَّهُ طَویلٌ مُدَّتُهُ، لا یَنْتَبِهُ مِنه الّا یَوْمَ القِیامَةِ؛[1] مرگ همان خوابى است که هر شب به سراغ شما مى‏آید، جز این که مدتش طولانى است وانسان از آن بیدار نمى‏شود تا روز قیامت! از این که در مباحث مربوط به برزخ آمده که حالت اشخاص در برزخ متفاوت است، مى‏فهمیم که مرگ فنا و نابودى نیست.[2]

موت در معانى گوناگونى در قرآن آمده است:

الف) در مقابل قوه نامیه موجود در انسان، حیوانات و نباتات؛[3]

ب) از بین رفتن قوه احساس؛[4]

ج) از بین رفتن قوه عاقله (جهل)؛[5]

د) براى تشبیه هر امرى که زندگى را تیره کند (موت در این معنا غیر حقیقى است و به صورت مجاز به خاطر شباهت، به مرگ حقیقى اطلاق مى‏شود)؛[6]

ه) به معناى خواب؛[7]

و) در مقابل حیات و از بین رفتن قوه حیوانى و جدایى روح از بدن.[8]

فلسفه و هدف مرگ و حیات، آزمایش انسان است‏ .

تفاوت مرگ و خواب :

الف) مردن مثل خواب است؛

ب) همان‏طور که انسان در خواب متوجه چیزهایى است، در مرگ و پس از مرگ نیز متوجه چیزهاى بیشترى مى‏شود.

در مورد قسمت اول، این توضیح لازم است که مرگ و خواب، شباهت بسیارى به هم دارند، ولى یک تفاوت عمده و اساسى میانشان هست که آنها را از هم متمایز مى‏سازد و آن این‏که خداوند هم در مرگ و هم در خواب روح انسان را قبض مى‏کند، امّا در مرگ دیگر روح به بدن باز نمى‏گردد و دستگاه مغز آدمى تعطیل مى‏شود، ولى در خواب، فقط بخشى از دستگاه مغز تعطیل مى‏شود و روح دوباره به بدن باز گردانده مى‏شود: «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِى لَمْ تَمُتْ فِى مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِى قَضَى‏ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرَى‏ إِلَى‏ أَجَلٍ مُّسَمًّى»[9]؛ خداوند ارواح را به هنگام مرگ به تمامى باز مى‏ستاند و ارواحى را که نمرده‏اند نیز به هنگام خواب مى‏گیرد؛ سپس ارواح کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده، نگه مى‏دارد و ارواح دیگرى را [که باید زنده بمانند] تا سرآمد [وقت‏] معیّنى باز مى‏گرداند.

به این ترتیب، روشن مى‏شود که خواب برادر مرگ و شکل ضعیفى از آن است. از امام جواد علیه السلام سؤال شد مرگ چیست؟ فرمود: مرگ همان خوابى‏است که هر شب به سراغ شما مى‏آید، جز این‏که مدّتش طولانى است و انسان از آن بیدار نمى‏شود تا روز قیامت.[10]

در مورد قسمت دوم سؤال، باید چنین توضیح داد: چنان‏که انسان در خواب چیزهایى را متوجه مى‏شود، پس از مرگ نیز در مقیاس وسیع‏تر مسائل را مى‏فهمد. وقتى انسان مى‏میرد، پرده از مقابل چشمان او کنار مى‏رود و عالَمى فراتر از عالم دنیا را مشاهده مى‏کند. در آن عالَم، محدودیت‏هاى این عالم وجود ندارد و زمان و مکان در آن‏جا مطرح نیست. زندگى آخرتى در مقایسه با زندگى دنیایى، بسیار عمیق‏تر و پر دامنه‏تر است‏.

روح انسان مى‏تواند در خواب اخبار قیامت و آینده دور را به دست آورد و از آن جا خبر گیرد. از برخى آیات قرآن استفاده مى‏شود که پاره‏اى از خواب‏ها انعکاسى از آینده دور یا نزدیک است. آیات 36 تا 43 سوره یوسف، رؤیاى پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله که در سوره فتح آیه 27 آمده و خواب حضرت ابراهیم که در سوره صافات آیه 102 آمده، از جمله این آیات است. از این آیه‏ها استفاده مى‏شود که دستگاه گیرنده حساس روح آدمى، از طریق ارتباط مرموزى، مى‏تواند از حوادث آینده خبر آورد. خواب در اسلام حرکت روح به سوى عالم ارواح شمرده شده است.

روح انسان در عالم خواب، قالب مثالى (برزخى) به خود مى‏گیرد و به پرواز در مى‏آید و عوالمى را سیر مى‏کند که در بیدارى میسر نیست؛ این آگاهى بستگى به تکامل روحى افراد دارد، لذا تنها بعضى از ارواح به آنها آگاه مى‏شوند؛ همان گونه که براى برخى از اولیاى خداوند متعال در بیدارى نیز چنین چیزى ممکن مى‏باشد.

نام کتاب: پرسمان قرآنى معاد

نویسنده: سید على هاشمى نشلجى‏

موضوع: پرسش و پاسخ قرآنى برزخ و عالم آخرت‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: 1

ناشر: موسسه بوستان کتاب‏

مکان چاپ: قم‏

سال چاپ: 1386

نوبت چاپ: چهارم‏



[1] ( 2). بحار الانوار، ج 6، ص 155

[2] ( 1). ر. ک: تفسیر نمونه، ج 22، ص 261- 264

[3] ( 4). فرقان، آیه 49

[4] ( 5). مریم، آیه 66

[5] ( 6). انعام، آیه 122

[6] ( 7). آل‏عمران، آیه 119

[7] ( 8). زمر، آیه 42

[8] ( 9). آل عمران، آیه 185؛ زمر، آیه 30؛ ر. ک: فیروز آبادى، بصایر، همان، ص 338- 536

[9] ( 1). زمر، آیه 42

[10] ( 2). بحارالانوار، ج 6، ص 155؛ ر. ک: تفسیر نمونه، ج 22، ص 261-/ 263 و ج 5، ص 272- 273

چند کلمه

 

خسته ام ای زندگی !  

 

 

 

چرخ هایت را کمی تندتر بچرخان !  

 

 

 

لحظه های من در بیهودگی در گذرند تا بگذرد روزگار ! 

 

 

 

به راستی من برای چه زنده ام ؟؟؟  

 

 

 

مسلمانی که فقط یه لفظ نیست !!!  

 

 

 

ای کاش درون وجدان من نیز زلزله ای با تکان های شدید رخ دهد تا شاید وجدان خوابیده ی من نیز از زیر هزاران هزار خروار خاک بیدار شود و دستهای تهی مرا یاری دهد تا بتوانم خود را از این باتلاق بیهودگی بیرون بکشم ....  

 

 

 

فقط دستهایم بیرون باتلاق مانده و هنوز هم منتظر امدادی غیبی هستم تا از راه برسد و با همت و تلاش خودم مرا بیرون بکشد .......... 

 

« نجمه شفیعی »

 

 

 

 

 

 

غیبت


لطفا اونایی که مثل من بی جنبه هستن و فقط اون موردهایی که به نفعشون هست رو آویزه گوش میکنن ، نخونن !

154- باب موارد جواز غیبت کردن‏

1-[1] داود بن سرحان گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: غیبت چیست؟ فرمود:

غیبت عبارت است از گفتن چیزى در مورد امور دینى برادرت که وى انجام نداده و انتشار چیزى بر علیه او که خداوند آن را برایش مخفى نگه داشته و حدّى اقامه نکرده است.

2-[2] عبد الرحمن بن سیابه گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که مى‏فرمود:

غیبت آن است که در باره برادرت چیزى بگویى که خداوند بر او پوشانده است، امّا گفتن امور ظاهرى مانند صفات تند خویى، شتابزدگى و مانند آنها، غیبت نیست، ولى گفتن چیزى را که در او نیست بهتان و افتراست.

3-[3] یحیى ازرق گوید: که امام موسى کاظم (ع) به من فرمود: هر که پشت سر مردى چیزى را که در اوست و مردم هم مى‏دانند بگوید از او غیبت نکرده است، و اگر صفاتى را ذکر کند که در اوست ولى مردم نمى‏دانند از او غیبت کرده و اگر صفاتى را که در او نیست بگوید به او بهتان زده است.

4-[4] امام صادق (ع) فرمود: هر گاه فاسق فسق خود را آشکار کند، در بین مردم آبرو ندارد، و غیبتش جایز است 5-[5] امام صادق (ع) از پدرش نقل مى‏کند که آن حضرت فرمود: سه شخص بین مردم آبرو ندارند 1- بدعت گذار 2- رهبر ستمگر، 3- فاسقى که آشکارا فسق نماید.

آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام (ترجمه وسائل )، ص: 206

6-[6] امام صادق (ع) در مورد آیه‏ لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ‏ خداوند دوست نمى‏دارد بلند کردن صدا به بدى را مگر در مورد کسى که مورد ستم واقع شده باشد. فرمود: هر که گروهى را به مهمانى دعوت کند ولى از آنها خوب پذیرایى نکند جزء ستمگران است، و آنچه مهمانان از بدى پذیرایى او بازگو کنند، گناهى ندارد.

7-[7] در تفسیر مجمع البیان در تفسیر آیة: لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ‏[8] امام صادق (ع) فرمود: چون بر کسى مهمان وارد شود و او از مهمان خوب پذیرایى نکند. براى مهمان اشکال ندارد پذیرایى بد میزبان را بازگو کند، (یعنى غیبت محسوب نمى‏شود)

نام کتاب: آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام( ترجمه وسائل الشیعة)

نویسنده: شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏

تاریخ وفات مؤلف: 1104 ق‏

مترجم: فارابى، محمد على و عباسى على کمر، یعسوب‏

محقق / مصحح: ندارد

موضوع: اخلاق‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: 1

ناشر: آستان قدس رضوى. بنیاد پژوهشهاى اسلامى‏



[1] ( 1)( باب 154:) اصول کافى، ص 472، 473

[2] ( 2) اصول کافى، ص 472، 473

[3] ( 3) اصول کافى، ص 472، 473

[4] ( 4) مجالس شیخ صدوق، ص 24.

[5] ( 5) قرب الاسناد، ص 82.

[6] ( 6) تفسیر عیاشى، ج 1 ص 283.

[7] ( 7) مجمع البیان، ج 3، ص 131.

[8] ( 8) النساء- 148.

عطسه


سلام این مطالب رو توی کتاب خوندم و به نظرم جالب اومد چون اکثر ما روزانه به نوعی باهاش درگیریم :

57- باب استحباب دعا براى عطسه‏کننده مسلمان‏

1-[1] امام صادق (ع) فرموده: فرد مسلمان نسبت به برادر مسلمان خود داراى حقوقى است. 1- وقتى او را ملاقات مى‏کند سلام کند. 2- در موقع بیمارى از او عیادت کند. 3- در غیاب او دوستى خالص باشد. 4- هنگام عطسه کردن برایش دعا کند، عطسه‏کننده بگوید

«الحمد للَّه ربّ العالمین، لا شریک له»

. و برادر مسلمانش بگوید:

«یرحمک اللَّه»

و او در پاسخ بگوید

«یهدیکم اللَّه و یصلح بالکم»

(خدا شما را هدایت کند و زندگى شما را بهبود بخشد). 5- دعوتش را بپذیرد. 6- وقتى بمیرد جنازه‏اش را تشییع کند.

2-[2] امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: هر گاه شخصى عطسه کرد به او دعا کنید و لو از پشت جزیره [از راه دور] باشد.

3-[3] در روایت دیگرى آمده است: اگر چه از آن طرف دریا باشد.

آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام (ترجمه وسائل )، ص: 74

4-[4] اسحاق بن یزید و معمّر بن أبى زیاد و ابن رئاب گویند: در نزد امام صادق (ع) نشسته بودیم که مردى عطسه کرد هیچ کس دعا نکرد، حضرت برایش دعا کرد و فرمود: «سبحان اللَّه» چرا دعا نکردید؟ از حقوق مسلمان بر برادرش این است که 1- وقتى مریض شود از او عیادت کند. 2- دعوت او را بپذیرد. 3- در تشییع جنازه‏اش حاضر شود. 4- موقع عطسه کردن به او دعا کند.

5-[5] داود بن حصین گوید: با چهارده نفر نزد امام صادق (ع) بودیم امام (ع) عطسه کرد هیچ کس سخن نگفت، امام فرمود: چرا دعا نکردید؟ از جمله حقوق مؤمن بر مؤمن آن است که 1- هر گاه مریض شود از او عیادت کند. 2- وقت مرگ در تشییع جنازه‏اش شرکت نماید. 3- موقع عطسه کردن به او دعا کند. 4- دعوت او را بپذیرد.

58- باب نحوه دعا کردن براى عطسه و پاسخ دادن‏

1-[6] سعد بن ابى خلف گوید: امام باقر (ع) عطسه کرد به آن حضرت گفته شد «یرحمک اللَّه» (رحمت خدا بر تو باد). امام در پاسخ فرمود: «

یغفر اللَّه لکم و یرحمکم‏

» (خدا شما را بیامرزد و رحمت کند). هر گاه شخصى در نزد او عطسه مى‏کرد مى‏فرمود:

«یرحمک اللَّه عزّ و جلّ»

. 2-[7] امام محمّد باقر (ع) فرمود: هر گاه شخصى عطسه کند باید بگوید:

«الحمد للَّه لا شریک له»

(سپاس خدایى را که شریکى براى او نیست) و کسى که براى او دعا مى‏کند باید بگوید: «یرحمک اللَّه»

(خدا تو را رحمت کند). و عطسه‏کننده در پاسخ بگوید:

«یغفر اللَّه لک و لنا»(خدا تو و ما را بیامرزد). (و آن حضرت فرمود) از رسول خدا در باره آیه‏اى از قرآن

                 آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام (ترجمه وسائل )، ص: 75

 یا چیزى که در آن نام خدا باشد سؤال شد، فرمود: هر چه نام خدا و یاد خداى عزّ و جلّ در آن باشد نیکوست.

3-[8] در کتاب خصال شیخ صدوق از حضرت على (ع) نقل شده است: هر گاه کسى از شما عطسه کرد پس برایش دعا کنید و بگویید: «یرحمکم اللَّه»(خدا شما را بیامرزد). و او بگوید:

«یغفر الله لکم و یرحمکم» (خدا شما را بیامرزد و رحمت کند). زیرا خداوند فرموده است: «چون کسى به شما تحیّت گفت، پس تحیّت دهید به خوبتر از آن یا ردّ کنید همان را»[9]

61- باب استحباب تکرار دعاى عطسه‏هاى پى در پى تا سه مرتبه‏

1-[10] امام باقر (ع) فرمود: هر گاه شخصى تا سه مرتبه عطسه کند به او دعا کن و اگر بیشتر شد دعا لازم نیست.

2-[11] امام جعفر صادق (ع) نقل کرده است که حضرت على (ع) فرمود: براى عطسه‏کننده تا سه مرتبه‏

«یرحمکم اللَّه» بگو و اگر از سه مرتبه تجاوز کند نیازى به دعا نیست.

3-[12] در حدیث دیگرى آن حضرت فرموده است: اگر از سه عطسه تجاوز کند به او گفته شود «شفاک اللَّه»

آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام (ترجمه وسائل )، ص: 77

(خدا تو را شفا دهد) زیرا آن عطسه در اثر بیمارى است.

63- باب استحباب صلوات بر محمّد و خاندانش براى کسى که عطسه مى‏کند یا مى‏شنود

1-[13] ابن ابى عمیر از یکى از دوستانش نقل کرده است: مردى نزد امام باقر (ع) عطسه کرد و گفت‏ «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» امام (ع) به او دعا نکرد و فرمود: «از حقّ ما کاست». سپس گفت هر گاه کسى از شما عطسه کند بگوید:

«الحمد للَّه ربّ العالمین، و صلّى اللَّه على محمد و اهل بیته». آن مرد این دعا را گفت و امام براى او دعا کرد.

2-[14] امام صادق (ع) فرمود: هر که عطسه‏اى بشنود و «الحمد للَّه» بگوید و صلوات بفرستد به درد چشم و درد دندان گرفتار نخواهد شد؛ سپس فرمود: اگر عطسه‏اى بشنوى این دعا را بگو اگر چه بین تو و او دریایى فاصله باشد.

 

3-[15] جابر گوید: امام باقر (ع) فرمود: عطسه نیکوست، به جسم فایده مى‏رساند و خداى عزّ و جلّ را به یاد مى‏آورد، به امام گفتم در نزد ما گروهى هستند که مى‏گویند: براى پیامبر نصیبى از دعاى عطسه نیست، امام فرمود: اگر دروغ بگویند شفاعت محمّد (ص) به آنها نخواهد رسید.

آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام (ترجمه وسائل )، ص: 79

4-[16] امام صادق (ع) فرمود: هر کس عطسه کند و دستش را بر تیغه بینى بگذارد و بگوید:

«الحمد للَّه ربّ العالمین، حمدا کثیرا کما هو اهله، و صلّى اللَّه على محمّد النبىّ و آله و سلّم»

سپاس و ستایش فراوان خداى را که پروردگار جهانیان و شایسته حمد است، و درود خدا بر پیامبر و خاندانش، پرنده کوچکى از بینى او خارج شده تا زیر عرش پرواز مى‏کند و تا روز قیامت براى او طلب آمرزش مى‏نماید.

66- اگر گفتارى با عطسه مقارن باشد جایز است آن عطسه را دلیل بر راستى سخن گوینده دانست‏

1-[17] امام صادق (ع) از پیامبر (ص) نقل فرموده است: عطسه دلیل بر راستى گفتار گوینده است.

2-[18] و نیز آن حضرت از پیامبر (ص) نقل فرموده است: اگر کسى سخن بگوید و در همان حال فردى عطسه بزند گواه بر درستى گفتار اوست.

نام کتاب: آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام( ترجمه وسائل الشیعة)

نویسنده: شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏

تاریخ وفات مؤلف: 1104 ق‏

مترجم: فارابى، محمد على و عباسى على کمر، یعسوب‏

محقق / مصحح: ندارد

موضوع: اخلاق‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: 1

ناشر: آستان قدس رضوى. بنیاد پژوهشهاى اسلامى‏



[1] ( 4)( باب 57:) اصول کافى، ص 617( العطاس و التّسمیت).

[2] ( 5) اصول کافى، ص 617( العطاس و التّسمیت).

[3] ( 6) اصول کافى، ص 617( العطاس و التّسمیت).

[4] ( 4) اصول کافى، ص 617( العطاس و التسمیت).

[5] ( 5) اصول کافى، ص 617( العطاس و التسمیت).

[6] ( 1)( باب 58:) اصول کافى، ص 618( العطاس).

[7] ( 2) اصول کافى، ص 618( العطاس).

[8] ( 3) خصال صدوق، ج 2، ص 168.

[9] ( 4)\i وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها،\E نساء/ 86

[10] ( 6)( باب 61:) اصول کافى، ص 619.( العطاس)

[11] ( 7) خصال صدوق، ص 63.

[12] ( 8) خصال صدوق، ص 63.

[13] ( 1)( باب 63:) اصول کافى، ص 618 و 619( العطاس).

[14] ( 2) اصول کافى، ص 618 و 619( العطاس).

[15] ( 3) اصول کافى، ص 618 و 619( العطاس).

[16] ( 4) اصول کافى، ص 618( العطاس).

[17] ( 2)( باب 66:) اصول کافى( العطاس).

[18] ( 3) اصول کافى( العطاس).

زبان

 

 

فقط یه کوچولو تفکر ! اولش رو هم ببینی کافیه !

 

 

 

آخه چرا وقتی دوست قدیمی یا همسایه قدیمی خودت یا هرکس دیگه که بعد از سالها می بینی ،سریع جلوی ملت ازش اینقدر سوال میکنی .دیروز یه بنده خدا همسایه قدیمی خودش رو بعد از سالها دید ،ازش پرسید چیکار میکنی؟ اون بنده خدا کمی سرخ شد و گفت : توی بیمارستان. ولی بنده خدا راضی نشد و دوباره پرسید : چیکار میکنی اونجا ؟ اون بیچاره این دفعه کبود شد و گفت : پرستارم . آخه بنده خدا یه لحظه با خودت فکر کن که شاید این بنده خدا خدمه اون بیمارستان بوده ولی دلش نمی خواسته کسی اطرافش خبردار بشه ! (البته خدمه بودن ،کارگر بودن و.... اصلا هیچ اشکال یا خجالتی نداره اونی باید خجالت بکشه که نونش رو از راه غیر حلال به دست میاره ،ولی خب متاسفانه هنوز توی عرف و جامعه ما این چیزها جا نیفتاده و مردم چشمشون به مقام و پول آدمهاست !!!) خلاصه .... آخه مگه نشنیدی که تجسس در کار دیگران گناهه ! حداقل این کارهای پیش پا افتاده رو که میتونیم به عنوان یه مسلمان انجام بدیم ...حالا نخواستیم مثل بعضی ها طی الارض بفرمایید ویا...ولی دیگه این کارها که از دستمون برمیاد.!!!! بد نیست بعضی وقتها جلوی زبان را گرفت .

 

 

 

119- باب وجوب نگهدارى زبان از آنچه که گفتنش روا نیست‏

 

 

 

1-[1] امام سجّاد (ع) فرمود: هر روز صبح زبان آدمى تمام اعضاى بدنش را زیر نظر گرفته، ومى‏گوید: چگونه هستید؟ شب را چگونه به صبح رساندید؟ پاسخ مى‏دهند اگر تو ما را رها کنى خوب هستیم، و مى‏گویند، خدا را، خدا را نسبت به ما یاد بیاور، سوگندش دهند و گویند ما به وسیله تو پاداش و کیفر مى‏بینیم.

 

 

 

2-[2] ابو على جوانى گوید: امام صادق (ع) را دیدم که انگشت بر لبهاى مبارکش گذاشته و به غلامش سالم مى‏فرماید: اى سالم زبانت را نگهدار تا سلامت بمانى، و مردم را بر دوش ما سوار مکن (از فضایل ما آنچه خلاف تقیّه است مگو تا بر ما نشورند) 3-[3] شخصى به امام موسى بن جعفر (ع) عرض کرد: یا ابن رسول اللَّه مرا نصیحت فرمایید، فرمود: زبانت را نگهدار تا عزیز شوى، اختیارت را به دست مردم نده، تا خوار و زبون نگردى.

 

 

 

4-[4] امام صادق (ع) در مورد آیه شریفه «مگر کسانى را ندیدى که به آنها گفته شد دستهاى خود را نگه دارید.»[5] فرمود: مراد از کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ‏، یعنى زبانتان را نگه دارید.

 

 

 

5-[6] امام صادق (ع) به مردى که زیاد حرف مى‏زد، فرمود: سخن را کوچک‏

 

 

 

 

 

 

 

 

آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام (ترجمه وسائل )، ص: 142

 

 

 

و خوار مى‏شمارى همانا خدا هیچ پیغمبرى را همراه با طلا و نقره مبعوث نفرموده بلکه آنها را با کلام به سوى مردم فرستاده، خداوند خودش را نیز به وسیله کلام و براهین و ادلّه به مردم معرفى کرده است.

 

 

 

6-[7] در حدیث مرفوعه‏اى پیغمبر (ص) فرمود: نجات مؤمن در نگه داشتن زبانش باشد.

 

 

 

7-[8] ابو بصیر گوید: از امام باقر (ع) شنیدم که مى‏فرمود: ابو ذر رحمه الله علیه مى‏گفت: اى آن که دانش مى‏طلبى همانا این زبان کلید خیر و شر است، پس چنان که بر طلا و نقره‏ات (براى محفوظ ماندن) مهر مى‏زنى، بر زبانت نیز مهر بزن.

 

 

 

8-[9] در حدیث مرفوعه آمده است که مردى خدمت پیغمبر (ص) آمد و عرض کرد:

 

 

 

یا رسول اللَّه مرا نصیحتى فرما، فرمود: زبانت را نگه‏دار، عرض کرد: یا رسول اللَّه مرا نصیحتى فرما، فرمود: زبانت را نگه‏دار، عرض کرد: یا رسول اللَّه به من نصیحتى فرما، فرمود زبانت را نگه‏دار، واى بر تو، آیا مردم را بجز نتیجه گفتار زبانشان به رو در آتش اندازند؟

 

 

 

9-[10] امام صادق (ع) فرمود: در حکمت آل داود است (کتاب زبور) که بر عاقل لازم است به وضع زمانش آشنا باشد، سرگرم کار خود بوده، و زبانش را نگه دارد.

 

 

 

10-[11] امام صادق (ع) فرمود: روزى نیست جز آن که هر عضوى از اعضاى بدن در برابر زبان فروتنى کرده و مى‏گویند: ترا بخدا مبادا به وسیله تو ما عذاب ببینیم.

 

 

 

11-[12] امام صادق (ع) فرمود: که پیغمبر (ص) فرموده است، اگر در چیزى نحسى و شومى باشد، آن شومى در زبان است.

 

 

 

 

 

 

 

 

آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام (ترجمه وسائل )، ص: 143

 

 

 

12-[13] علىّ (ع) فرمود: زبان درنده‏اى گزنده است اگر به خود واگذار شود مى‏گزد.

 

 

 

13-[14] على (ع) فرمود: چون خرد به مرتبه کمال رسد گفتار کاهش مى‏یابد.

 

 

 

14-[15] امام صادق (ع) فرمود: در حکمت آل داود (کتاب زبور) است که براى خردمند سزاوار است سرگرم کار خود باشد، زبانش را نگه دارد، و وضع اهل زمانش را بشناسد.

 

 

 

15-[16] على (ع) در وصیّت به فرزندش محمد حنفیّه فرمود: خداى عزّ و جلّ چیزى نیکوتر از سخن و زشت‏تر از آن نیافریده است، به سبب سخن چهره‏ها سیاه و سفید مى‏شوند، آگاه باش تا وقتى که سخن نگفته‏اى کلامت در اختیار توست، و چون سخن گفتى آن را در جایش قرار دادى، «خوب یا بد» همچنان که طلا و نقره‏ات را نگاه مى‏دارى، زبانت را نیز نگه‏دار، زیرا زبان سگ گزنده است اگر آزادش گذارى مى‏گزد اى بسا سخنى نعمتى را برباید. هر که افسار گسیخته باشد به سوى زشتیها و پلیدیها کشیده مى‏شود، آنگاه از روزگار رهایى ندارد. مگر با مذمّت مردم و دشمنى با خدا.

 

 

 

16-[17] على (ع) فرمود: هیچ چیزى براى این که مدتى دراز زندانى شود سزاوارتر از زبان نیست.

 

 

 

17-[18] امام رضا (ع) از پدرش نقل کرده است که امام صادق (ع) فرمود: نجات مؤمن در نگهدارى زبانش است، و نیز على (ع) فرمود: هر که زبانش را نگه دارد،

 

 

 

 

 

 

 

 

آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام (ترجمه وسائل )، ص: 144

 

 

 

خداوند عیبهاى او را مى‏پوشاند.

 

 

 

18-[19] سلیمان بن مهران گوید: بر امام صادق (ع) وارد شدم، عده‏اى از شیعیان در خدمتش بودند، شنیدم که مى‏فرمود: اى گروه شیعیان زینت ما باشید، و سبب ننگ ما نشوید، به مردم سخنان خوب بگویید، زبانتان را حفظ کنید، و آن را از گفتن سخنان زشت و بى‏فایده بازدارید.

 

 

 

19-پیغمبر (ص) فرمود: در غیر ذکر خدا زیاد سخن نگویید زیرا سخن گفتن زیاد در غیر ذکر خدا قساوت قلب مى‏آورد، و دورترین مردم از خدا کسانى هستند که قساوت قلب دارند. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

[1] ( 1)( باب 119:) اصول کافى، ص 365( باب الصمت) مجالس صدوق ...

 

 

 

خصال صدوق، ج 1، ص 6؛ عقاب الاعمال، ص 22.

 

 

 

[2] ( 2) اصول کافى، ص 364.

 

 

 

[3] ( 3) اصول کافى، ص 364.

 

 

 

[4] ( 4) اصول کافى، ص 364.

 

 

 

[5] ( 5)\i أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ‏\E النّساء/ 77.

 

 

 

[6] ( 6) روضه کافى، ص 148.

 

 

 

[7] ( 6) اصول کافى، ص 365.

 

 

 

[8] ( 7) اصول کافى، ص 365.

 

 

 

[9] ( 8) اصول کافى، ص 365.

 

 

 

[10] ( 9) اصول کافى، ص 365.

 

 

 

[11] ( 10) اصول کافى، ص 365.

 

 

 

[12] ( 11) اصول کافى، ص 365.

 

 

 

[13] ( 12) نهج البلاغه قسمت دوّم، ص 156.

 

 

 

[14] ( 13) نهج البلاغه، بخش دوّم، ص 157.

 

 

 

[15] ( 14) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 359.

 

 

 

[16] ( 15) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 119؛ نهج البلاغه، بخش دوّم، ص 237.

 

 

 

[17] ( 16) خصال صدوق، ج 1، ص 11.

 

 

 

[18] ( 17) ثواب الاعمال، ص 99.

 

 

 

[19] ( 18) المجالس، ص 99. 

 

 

 

نام کتاب: آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام( ترجمه وسائل الشیعة)

 

 

 

نویسنده: شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏

 

 

 

تاریخ وفات مؤلف: 1104 ق‏

 

 

 

مترجم: فارابى، محمد على و عباسى على کمر، یعسوب‏

 

 

 

محقق / مصحح: ندارد

 

 

 

موضوع: اخلاق‏

 

 

 

زبان: فارسى‏

 

 

 

تعداد جلد: 1

 

 

 

ناشر: آستان قدس رضوى. بنیاد پژوهشهاى اسلامى‏

 

 

 

مشورت


میدونین چی شد؟؟؟؟یه شب من داشتم شبکه دو گفتگوی خبری آقای صالحی رو نگاه میکردم ایشون میگفتن ما به آژانس این رو گفتیم اونا این رو گفتن یه دفعه مامان بزرگم گفت :ننه بهش بگین یه "و جعلنا من بین ایدیهم...." بخونه زبون آجانسیا بند میاد!!!!!!!!!!!!!! 

اینم یه مدل مشورته دیگه منتها از نوع قدیمیش