تنها راه قانونی که زودتر به مرگ می رسی
- پنجشنبه آبان ۷ ۱۳۹۴، ۰۷:۴۴ ب.ظ
- ۰ نظر
رفتم و خیلی محکم ایستادم و به استاد گفتم : استاد نصیحت و دردت چیه و همدردی و هم صحبت و ..... نمی خوام. مرد و مردونه بگین آیا راهی به جز خودکشی واسه مردن هست ؟
تا حالا از هر کی پرسیدم فقط جواب شنیدم : به مرگ فکر نکن!!!!!!!!
استاد هم تو چشمهام نگاه کردن و خیلی محکم تر از من گفتن: آره .
واقعا قلبم ایستاد . گفتم هر چی باشه قبول می کنم چون من فقط می خوام به خدا برسم تنها عشق و وجود من خدا هست من تونستم از این دنیا و زیبایی های فریبنده اش دل بکنم و آماده بشم واسه سفر .
بگین لطفا بگین زودتر دیگه طاقت ندارمممممممممممممممم
استاد گفتن : شهادت !
با تعجب نگاهشون کردم و گفتم : شهادت ؟! آره آره خودشه . ولی چه جوری ؟
دوباره نگاهم کردن و با لبخندی کمرنگ گفتن : صبر کن جنگ بشه .
گفتم : استاد جنگ ؟ حالا کو تا جنگ ؟ استاد تورو خدا .
گفتن : اگه واقعا هدفت رسیدن به خدا هست ، لازم به سفر نیست که چون خدا خیلی خیلی نزدیکتر از اونی هست که تو تصور می کنی . در واقع ما انسانها جزیی از وجود خدا هستیم . روح خدا در ما انسانها دمیده شده . پس تو همین الآن هم به خدا رسیدی .
از اون روز تا حالا دیگه به مرگ فکر نکردم نه اینکه پشیمون شده باشم و نظرم تغییر کرده باشه ، نه ، هنوزم عاشق مرگ هستم و هیچ چیز این دنیا نمی تونه منو جذب کنه ، هیچ چی .
ولی خب در واقع اون موقع تنها درگیری ذهنم رسیدن به جواب بود .
الآن دیگه می دونم که راهی هست و وقتی خیلی خیلی خسته می شم امید به شهادت یه نیروی تازه به من میده ...
یه جورایی امید تو دلم زنده شده و باعث شده بتونم تحمل کنم .
الآن دیگه هر چی داداشم گفت رو قبول کردم " به مرگ فکر نکن و فقط بچسب به درس و بحثت " البته فقط قسمت دومش ولی خب چون خیلی دوستش دارم و نمی خوام ناراحت بشه جلوش دیگه حرفی از مرگ نمی زنم ....