یا زینب شرمنده ام
- پنجشنبه شهریور ۲۳ ۱۳۹۶، ۱۰:۴۳ ب.ظ
- ۱ نظر
امان از دل زینب
یا زینبم شرمنده ام 😔
برام گفت شهید حججی رو چه جور کشتند
صحنه به صحنه رو با جزئیات برام گفت
جگرم داشت میومد بیرون ، به خودم گفتم من نمیتونم این صحنه ها رو ببینم
گفت و گفت
یادم اومد به مادرش ، میگفتند این صحنه ها رو دید و هیچی نگفت ، فقط وقتی آخرش لبهای بچه اش رو دید گفت فدای لبهای تشنت ، بچم تشنه لب مرد
آره ، اون برای امام حسینش جنگید ، برای زینبش جنگید
اونوقت ... اونوقت ....😔
آره ، برام گفت که چه جوری شهید حججی رو کشتند و آخرش صاف توی چشمهای من نگاه کرد و گفت ، اونموقع حضرت زینب کجا بود؟امام حسین کجا بود که اینو این مدلی کشتند؟
جیگرم بیشتر آتیش گرفت
بهش گفتم اگه قرار بود دنیا همش خوبی باشه که دیگه زندگی وجود نداشت
با اینکه همیشه کلی مطلب توی ذهنم بود نتونستم جوابش رو بدم
اون لحظه بود که فهمیدم هیچی نیستم
فهمیدم به هیچ دردی نمیخورم
حتی نتونستم با این همه ادعا از اعتقاداتم دفاع کنم
نتونستم از زینبم دفاع کنم
شرمندتم یازینب
شرمندتم یا حسین
حرفهاش داغونم کرد
گریه هم آرومم نمیکنه
داغونم.... داغونم
به کجا کشیده شدیم ما؟؟؟؟!!!!!!
احساس خفگی میکنم
خدایا میخوام بیام پیش خودت
خدایا دلم خیلی گرفته