وفای به عهد
- دوشنبه مرداد ۲۳ ۱۳۹۶، ۰۱:۴۱ ب.ظ
- ۰ نظر
حسن بن جهم گوید:
از امام رضا علیه السلام شنیدم که میفرمود: دوست هر انسانى عقل او است و دشمن او جهلش
أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 12
امام رضا علیه السلام فرمود: خداى تعالى فرماید: اى پسر آدم بخواست من است که تو هر چه براى خود خواهى توانى خواست و بنیروى من است که واجبات مرا انجام میدهى و بنعمت من است که بر نافرمانیم توانا میشوى، من ترا شنوا، بینا، توانا ساختم، هر نیکى که بتو رسد از جانب خداست و هر بدى که بتو رسد از خود تو است و این براى آنست که من بکارهاى نیک تو از خودت سزاوارترم و تو بکارهاى زشتت از من سزاوار ترى و علت این آنست که من از آنچه میکنم بازخواست نشوم ولى مردم بازخواست شوند.
شرح
- انسان با نیرو و نعمتى که خدا باو عطا فرمود راه میرود و مىبیند و میشنود ولى باختیار خود گاهى راه مسجد و زمانى طریق میخانه میسپارد و در هر دو صورت نیروى گام برداشتنش از خداست ولى باید انسان مسجد رفتنش را بخدا نسبت دهد و میخانه رفتنش را بخود زیرا که مسجد رفتنش بنیرو و بتوفیق و لطف خاص او باشد و ذات او خیر محض است ولى میخانه رفتنش از نظر اینکه نیرو و قدرت از خداست و آن نیرو را براى صرف در راه طاعت باو داده و بدان امر فرموده است ولى بنده آن را از راه مستقیم خود منحرف کرده و در راهیکه او نهى فرموده مصرف کرده است پس سزاوارست که بخود او انتساب یابد سپس بطور تفریع یا تعلیل میفرماید «من از آنچه میکنم بازخواست نمیشوم و مردم بازخواست شوند» زیرا آنچه او کرده خلقت بنده و اعطاء قدرت و اختیار است نسبت بوى که همه خیر است و احسان و نباید از آن بازخواست نمود ولى آنچه بنده نافرمان بجا آورده صرف کردن نعمت منعم و خالق خویش است در راه خلاف رضاى او و ناسپاسى و کفران نسبت بوى که عقلا موجب بازخواست و سؤالست
أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 210
خلاصه کلام : گندکاری ها و اشتباهات و خودخواهی هایتان را گردن سرنوشت ، خدا خواسته و تقدیر نیندازید ، خداوند تمام نعمتها را برای انجام کارهای خیر و نیکی و خوبی به ما داده چون ذات خداوند از هر گونه شر و بدی پاک است ، این ما هستیم که آن را در راه بد استفاده می کنیم و خداوند این را نخواسته است ..
لطفا بی جنبه ها نخوانند
راستش رو بخواین اطرافم زیاد این واژه رو شنیدم : ( البته با عرض پوزش )
این آدم نیست که ! افعی هست !!!!!!
و این حرفها رو از زبان خیلی ها نسبت به خیلی های دیگه شنیدم که به دلایل امنیتی _ خانوادگی از بردن نام مستقیم خودداری می کنم چون فعلا به این سر مبارک احتیاج دارم
خلاصه گفتم برم یه تحقیق کوچولو درباره افعی ها و راه خلاصی از اونها پیدا کنم ، و موفق هم شدم ، شما هم از شوخی گذشته بخونید ، خیلی جالب بود برام .
[افعى و ابر]
مفضّل مىگوید: عرض کردم: آقا! از ماجراى افعى و ابر بگویید. امام علیه السّلام- فرمود: ابر [از جانب خداى جلّ و علا] گویى که وکیل است تا هر جا که افعى را بیابد برباید بهگونهاى که آهنربا آهن را مىرباید. از این رو آنگاه که فصل باران و ابر است این حیوان از هراس ابر، سر از خاک بیرون نمىآورد، تنها هنگامى سر بیرون مىآورد که هوا بسیار گرم باشد و ابرى در آسمان نباشد.
عرض کردم: چرا باید ابر در کمین افعى باشد و اگر آن را دید بربایدش؟
فرمود: تا مردم را از شر آن خلاصى دهد.
نام کتاب: شگفتیهاى آفرینش( ترجمه توحید مفضل)"
نویسنده: مفضل بن عمر
تاریخ وفات مؤلف: نیمه دوم قرن دوم
مترجم: میرزایى، نجف على
محقق / مصحح: ندارد
موضوع: کلام
زبان: فارسى
تعداد جلد: 1
ناشر: مؤسسه انتشارات هجرت
مکان چاپ: ایران؛ قم
سال چاپ: 1377 ش
نوبت چاپ: پنجم"
شما هم مثل من تعجبات لازمه را به عمل آوردید آیا ؟
پس مادرشوهر ها ، خواهر شوهر ها، مادر زن ها ، خواهر زن ها ، عروس ها ، دادمادها و ...... محترم ( تعداد زیاد است در بحث نمی گنجد ) ، در صورتی که با افعی مواجه شدید سریع دعا کنید آسمان ابری شود و نکته مهم اینکه مکان زندگی خود را زیادی گرم نکنید ، به قول معروف شورش را بالا نیاورید که آدمیزاد به ناگه افعی شود ، یا دچار زخم بی رحمی شود ......
بله ، به قول معروف از ماست که برماست ، و در آخر مجبور به اعتراف به این جمله سنگین نشویم : خودم کردم که لعنت بر خودم باد .....
رفع گرفتاری ها با استغفار
آیت الله محمدتقی بهجت (ره) آن عارف بالله در پاسخ به سؤال فردی که در امور مختلف از جمله اشتغال و ازدواج دچار گرفتاری شده بود، این چنین بیان کردند: زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آن ها هم بگویید، برای اینکه امثال آن ها پیش نیاید و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه نداده اید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفته اید.
امام علی بن محمد الهادی علیه السلام در نیمة ذی الحجه سال 212ق نزدیک شهر مدینه در روستای صریا، چشم به دنیا گشود و در ماه رجب سال 254ق در سرّ من رأی (سامرا) توسط معتز عباسی به شهادت رسید. ایشان پس از پدر بزرگوارش 33 سال امامت شیعیان را بر عهده داشتند.
نام مادر آن حضرت سمانه مغربیه بود؛ البته مدنب، حدیث و غزال هم گفته اند.
لقب های آن حضرت را نقی، هادی، امین، طیب، ناصح، مرتضی و... ذکر کرده اند. کنیه اش ابوالحسن است و به ایشان ابوالحسن ثالث می گویند.
امام هادی علیه السلام از آغاز امامت در مدینه حضور داشتند و در مدت اقامت در این شهر نقش بسیار مهمی در رهبری شیعیان ایفا کردند؛ به طوری که حکومت عباسی از موقعیت ممتاز امام احساس خطر کرده و حضور ایشان در مدینه را به صلاح ندانست، متوکل برای کنترل بیشتر امام علیه السلام تصمیم گرفت ایشان علیه السلام را از مدینه به سامرا منتقل کند. در سال 233 ق بنابه گزارش هایی که جاسوسان از فعالیت های امام علیه السلام داده بودند، متوکل به یحیی بن هرثمه مأموریت داد تا این انتقال را انجام دهد. با ورود یحیی بن هرثمه به مدینه، مردم که سخت مشتاق و شیفتة امام خود بودند، اعتراض خود را علنی کردند؛ به طوری که یحیی بن هرثمه اعلام کرد که کاری به امام علیه السلام ندارد و هیچ خطری امام علیه السلام را تهدید نمی کند. پس از مدتی به بهانه این که در منزل امام بر علیه حاکم عباسی سلاح جمع آوری می شود به خانه امام علیه السلام حمله بردند، ولی چیزی جز قرآن و ادعیه نیافتند. جالب اینکه خود یحیی بن هرثمه پس از بازگشت می گوید: «چیزی جز بزرگواری، ورع، زهد و شجاعت در او نیافتم».
متوکل در ساعات اولیه ورود امام به سامرا به شکلی اهانت آمیز با امام برخورد کرد و نه تنها به استقبال حضرت نیامد، بلکه دستور داد ایشان را در محلی که مخصوص گداها بود و به «خان الصعالیک» شهرت داشت، وارد کنند. بعد از استقرار امام هادی علیه السلام در سامرا تمامی رفت و آمدها و ارتباطات امام تحت کنترل بود و به محض شنیدن اینکه امام علیه السلام از اموال و سلاح شیعیان نگهداری می کند، نظامیان شبانه به خانة امام علیه السلام هجوم می بردند؛ ولی چیزی به دست نمی آوردند.
در طول مدت حضور امام علیه السلام در سامرا هر روز بر عظمت و محبوبیت آن حضرت افزوده می گشت و همه ناخواسته در برابر امام علیه السلام متواضع و خاشع بودند و سخت محترمش می داشتند.البته نفوذ امام منحصر به شیعیان نبود و شامل درباریان عباسی هم می شد. حتی اهل کتاب هم به امام علیه السلام احترام می گذاشتند.
متوکل وقتی در اقدامات خود علیه امام علیه السلام ناکام ماند، به نزدیکان خود اعلام کرد که در کار امام هادی علیه السلام درمانده شده است؛ از این رو به محدودیت و فشار اکتفا نکرد و تصمیم به کشتن امام علیه السلام گرفت و حتی اقداماتی هم انجام داد؛ اما پیش از آنکه موفق شود، خود به هلاکت رسید.
برگرفته از سایت :
www.hawzah.net
ماه رجب، از ماههای بزرگی است که طلوع سه امام معصوم، امام علی علیه السلام ، امام محمد باقر علیه السلام و امام جواد علیه السلام را در آن شاهدیم .
شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام و امام هادی علیه السلام و نیز پیام آور کربلا، زینب کبری علیه السلام گرما بخش دلهای مؤمنان است
از جمله فضیلت ماه رجب آن است که ایام البیض در آن واقع شده یعنی روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم و اعتکاف برای خدا و روزه داری، در آموزه های دینی بر آن تأکید و سفارش شده است. و نیز ولادت حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در روز سیزدهم همین ماه واقع شده.
ماه رجب، یکی از چهار ماه حرام است که در آن از جنگ و خونریزی نهی شده است. تحریم جنگ در این چهار ماه، یکی از راههای پایان دادن به جنگهای طولانی و وسیله ای برای دعوت به صلح و آرامش بود؛ زیرا هنگامی که جنگجویان چهار ماه از سال اسلحه را بر زمین گذاشته و صدای چکاچک شمشیرها خاموش گردد و مجالی برای تفکر و اندیشه به وجود آید، احتمال پایان یافتن جنگ بسیار زیاد است. اسلام در هر سال برای پیروان خود یک آتش بس چهارماهه اعلام میدارد که این خود نشانه روح صلح طلبی اسلام است. البته اگر دشمن بخواهد از این قانون اسلامی سوء استفاده کند و حریم ماههای حرام را بشکند، اجازه مقابله به مثل به مسلمانان داده شده است.
یکی از عبادتها و دعاهای معروف که در ماه رجب به انجام آن تأکید شده، اعمال ام داوود است. در کتب حدیث نقل شده، جوانی در عراق که اهل معرفت بود به دست منصور دوانیقی به مدت طولانی در زندان او گرفتار شده بود که نامش داوود بود. مادرش تاب و توان خود را در فراق پسر از دست داده بود، روزی به خدمت امام صادق(ع) رفت و داستان را نقل کرد و از آن حضرت چاره جویی نمود. حضرت فرمود: آیا میدانی این ماه، ماه رجب است و دعا در آن زود به اجابت میرسد آنچه را که میگویم دقیقاً انجام ده تا فرزندت از زندان رهایی یابد.
ابتدا سه روز، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم رجب را روزه بدار و روز پانزدهم هنگام ظهر غسل کن و 8 رکعت نماز به جا بیاور. (کیفیت نماز در مفاتیح الجنان ذکر شده به آن مراجعه کنید). همین که نماز را خواند پس از مدّت کمی پسرش آزاد شد پس از آن ام داوود خدمت امام صادق(ع) رسید و پس از عرض سلام خبر رهایی پسرش را به او رساند. امام صادق(ع) فرمود: منصور دوانیقی در یکی از شبها جدّم علی بن ابی طالب (ع) را در خواب دید که به او هشدار داد: هرچه زودتر فرزندم داوود را آزاد کن و گرنه تو را در آتش می اندازم. منصور هنگامی که آتش را در مقابل خود دید دستور داد که داوود را آزاد کنند.
روز بیست و هفتم ماه رجب روز مبعوث شدن پیامبر اسلام(ص) به رسالت و پیامبری است و روزه گرفتن در این روز مستحب و ثواب ویژه دارد برای هر کدام از این شبها اعمال مخصوصی ذکر شده است.
"رجب"، ماه خداست؛ ماه پر برکتی است که اعمال بسیاری برای آن ذکر شده است.
پیامبراکرم صلوات الله علیه فرمود: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، مستوجب خشنودی خدا می شود و غضب الهی از او دور می گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته می شود.
اعمال ماه های رجب و شعبان، جهت آماده ساختن روح برای شرکت در میهمانی ماه مبارک رمضان می باشد. برای درک عظمت ماه رمضان باید از قبل خود را آماده نمائیم.
پیامبراکرم(ص) فرمود: ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است.
اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب نامند. در این شب ملائک بر زمین نزول می کنند. برای این شب عملی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ذکر شده است که فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:
روز پنج شنبه اول آن ماه - در صورت امکان و بلا مانع بودن- روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد؛ ما بین نماز مغرب و عشاءدوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می شود و درهر رکعت یک مرتبهسوره حمد، سه مرتبهسوره قدر، دوازده مرتبهسوره توحید خوانده شود. و چون دوازده رکعت به اتمام رسید،هفتاد بار ذکر" اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله" گفته شود.
پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر" سبوح قدوس رب الملائکة والروح" گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر" رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم" گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.
پیامبراکرم صلوات الله علیه در فضیلت این نماز می فرماید:
کسی که این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد. پس او به آن فرد می گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد که از هر شدت و سختی نجات یافتی.
میّت می پرسد تو کیستی؟ به خدا سوگند که من صورتی زیباتر از تو ندیده ام و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیده ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده ام.
آن زیباروی پاسخ می دهد: من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمده ام تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افکند.
گرفته شده از سایت
https://www.aviny.com/Occasion/Islamic/Rajab/87/Raghaeb.aspx