لطفاً درباره برزخ توضیح دهید؟
از وقتى که انسان از دنیا مىرود تا هنگام برپا شدن قیامت، روح او در عالمى به سر مىبرد که به آن، عالم برزخ گفته مىشود. از امام صادق علیه السلام پرسیدند:
برزخ چیست؟ فرمود: قبر است از زمان مردن تا قیامت. در عالم برزخ، حوادث زیادى اتفاق مىافتد که در برخى از آیات قرآن از جمله آیات 99 و 100 سوره مؤمنون و در روایات فراوانى، بدان حوادث اشاره شده است؛ به عنوان نمونه به برخى از حوادثى که شب اوّل قبر اتفاق مىافتد، اشاره مىشود:
1. پرسش در قبر
از مضمون روایت امام سجاد علیه السلام استفاده مىشود که وقتى انسان را در قبر مىگذارند، دو فرشته الهى به سراغ او مىآیند و از اصول عقاید؛ یعنى توحید، نبوت و امامت او و اینکه از چه پیشوایانى پیروى مىکرده و از چگونگى مصرف کردن عمر در راهها و کارهاى مختلف و طریق کسب اموال و مصرف آنها مىپرسند و چنانچه از مؤمنان راستین باشد، به خوبى از عهده جواب بر مىآید و مشمول رحمت و عنایات حق مىشود و اگر از مؤمنان نباشد، در پاسخ سؤالها، عاجز مىماند و مشمول عذاب دردناک برزخى مىشود.[1]
2. حضور ائمه علیهم السلام
وقتى مؤمن بمیرد، پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و حضرت على و فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام همراه با ملائکه مقربى مىآیند. اگر مؤمن توانست جواب نکیر و منکر را بدهد، آنها به نفع او شهادت مىدهند و اگر نتوانست جواب بدهد (زبانش بند آمد) پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به امر خدا شهادت مىدهد که این مؤمن، زبانش از ترس بند آمده است وگرنه به آنچه شما مىپرسید، معتقد است و حضرت على و فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام نیز فرمایش حضرت رسول را تأیید مىکنند.[2]
3. تجسم اعمال
امام صادق علیه السلام فرمود: وقتى مؤمن داخل قبر شود، نماز در سمت راست و زکات در سمت چپ او قرار مىگیرد و نیکوکارىهایش بالاى سر او سایه مىافکنند و «صبر» در قسمتى دیگر قرار مىگیرد. وقتى دو فرشته براى پرسش مىآیند، «صبر» به نماز و روزه مىگوید: از صاحبتان دفاع کنید وگرنه من آماده دفاع هستم.[3]
4. فشار قبر
از برخى احادیث استفاده مىشود، فشار قبر براى همه- مگر افراد اندکى- هست؛ البته در برخى، کیفر اعمال محسوب مىشود و براى بعضى، ملایمتر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهى هاست.
امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل فرموده است که: ضَغطَةُ القَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ کَفّارَةٌ لِما کانَ مِنْهُ مِنْ تَضْییعِ النِّعَمِ؛ فشار قبر براى مؤمن، کفاره نعمتهایى است که تباه کرده است.[4]
5. وحشت شب اوّل قبر
در مورد هول و هراس قبر، در روایتى حضرت على علیه السلام فرمود: براى کسى که آمرزیده نشود، بعد از مرگ، از خود «مرگ» شدیدتر است. از قبر و تنگى و تاریکى آن بر حذر باشید؛ همانا قبر هر روز مىگوید: من خانه غربتم. من خانه وحشتم. من خانه کِرْمها هستم و قبر براى مؤمنان باغى از باغهاى بهشت و براى گناهکاران گودالى از گودالهاى آتش است. زندگى و معیشت سختى که خدا دشمنان خودش را از آن ترسانده، عذاب قبر است.[5]
آیا در آیات قرآن کریم، درباره «عالم برزخ» مطالبى آمده است؟ آیا زندگى انسان در آنجا بستگى به اعمالش دارد؛ یعنى اگر خوب باشد، شرایط خوبى دارد و یا بر عکس؟
لطفاً تمام آیات مربوط به عالم برزخ را ذکر کنید؟
بر اساس آیات قرآن و روایات اسلامى، بعد از زندگى دنیا و قبل از قیامت عالمى به نام «عالم برزخ» وجود دارد، که روح انسان بعد از مرگ تا بر پایى قیامت در آن جا زندگى مىکند.
از روایات اسلامى استفاده مىشود که انسانها در برزخ به پنج گروه تقسیم مىشوند:
الف) افرادى که در درجه اعلاى ایمان و کمال هستند؛ روح این افراد پس از مرگ و پاسخ به سئوالهاى نکیر و منکر در قالب مثالى قرار مىگیرد و به بهشت برزخى وارد مىشوند و در آنجا در محضر امیرالمؤمنین علیه السلام از انواع نعمتهاى الهى برخوردار مىشوند، تا برپا شدن قیامت.
ب) افرادى که مؤمناند، ولى نه در درجه و کمال گروه قبلى؛ این افراد پس از سؤال و پاسخ در قبر، درى از بهشت (برزخى) به سوى قبر آنان باز مىشود و قبر به مقدار چشمانداز، وسیع شده و باغى از باغهاى بهشت مىشود. این گروه در قبرشان متنعم به نعمتهاى پروردگارند و همیشه دعایشان این است که خدایا قیامت را برپا نما و نعمتهاى بهشتى را که به ما وعده دادهاى عطا فرما.
ج) مؤمنان گناهکار که مستحق عذابند؛ آنها پس از ورود به قبر و سؤال نکیر و منکر و ناتوانایى در پاسخ دادن، فرشتگان با عمودى که در دست دارند بر فرق آنها مىکوبند و قبرشان پر از آتش مىشود. و درى از جهنم (برزخى) بهسوى قبر آنان باز مىشود و قبرشان تبدیل به چاهى از چاههاى جهنم مىگردد و این گروه در قبر معذبند تا وقتى که گناهانشان بخشوده شود.
د) کسانىکه کافر محض هستند، اینها هم همانند مؤمنان گناهکار در جهنم برزخى معذبند تا برپا شدن قیامت؛ با این تفاوت که عذاب کافر، عذاب عقیده و عمل است و کاهش دهنده عذاب قیامتش نیست، ولى عذاب مؤمن گناهکار، عذاب عمل است و باعث پاک شدن او مىشود و جنبه اصلاحگرانه و رهایشگرانه دارد.[6]
ه) گروهى که نه اهل ثوابند تا مستحق نعمت باشند و نه اهل گناه تا مستحق عذاب گردند. این گروه روحشان (در قالب مثالى) به صورت بىهوش و یله و رها باقى مىماند تا برپا شدن قیامت.[7]
هنگام مرگ روح انسان از بدن به طور کامل جدا مىشود و به هنگام رستاخیز، خداوند متعال بار دیگر بدن و استخوانهاى پوسیده و خاک شده را حیات مجدد مىدهد و روح، دوباره به آن بر مىگردد.[8] برخى از آیاتى که درباره عالم برزخ مىباشد عبارتند از:
1. «حَتَّى إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبّ ارْجِعُونِ* لَعَلّى أَعْمَلُ صلِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّآ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَا وَ مِن وَرَآئِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[9]؛ تا زمانى [که مرگ یکى از آنان فرا رسد] مىگوید: پروردگارا! مرا بازگردان شاید در آن چه ترک کردم [و کوتاهى نمودم] عمل صالحى انجام دهم [به او مىگویند] چنین نیست، این سخنى است که او گوینده آن است و پشت سر آنها برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند.
2. «وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُواْ غَیْرَ سَاعَةٍ کَذَ لِکَ کَانُواْ یُؤْفَکُونَ»[10]؛ و روزى که قیامت برپا شود گنهکاران سوگند یاد مىکنند که جز ساعتى [در عالم برزخ] درنگ نکردند! این چنین آنها از درک حقیقت محروم مىشوند.
از آنجا که ذکر تمام آیات مربوط به «عالم برزخ» در این نوشتار نمىگنجد، تنها آدرس آیات ذکر مىشود: سوره آلعمران، آیات 169- 170؛ سوره بقره، آیه 154؛ سوره نوح، آیه 25؛ سوره یس، آیه 26- 27؛ سوره مؤمن، آیه 11.[11]
مىگویند: بعد از مرگ روح انسان از بدن جدا مىشود و پیش خدا مىرود؛ در صورتى که درباره شب اول قبر مىگویند: انسان وقتى مىمیرد نمىداند که مرده است و زمانى که داخل قبر مىگذارند و سرش به سنگ لحد مىخورد مىفهمد که مرده است و ... لطفاً توضیح دهید.
میانِ رفتن روح پس از مرگ، به سوى خدا و آگاهى از مرگ ملازمهاى نیست. ممکن است برخى از انسانها پس از گذشت مدتى از مرگشان، بفهمند که مردهاند؛ از جمله آیات و روایاتى که دلالت بر آگاهى و مشاهده انسان از حوادث بعد از مرگش مىکند، عبارتند از:
1. «وَ جَآءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقّ ذَ لِکَ مَا کُنتَ مِنْهُ تَحِید»[12]؛ و سرانجام سکرات مرگ، به حق، فرا مىرسد [و به انسان گفته مىشود:] این همان چیزى است که از آن مىگریختى!
«سکره مرگ» حالتى شبیه «مستى» است که بر اثر فرا رسیدن مقدمات مرگ، به صورت هیجان و انقلاب فوقالعادهاى به انسان دست مىدهد. انسان در لحظه مرگ درک و نگاه تازهاى مىیابد؛ بىثباتى این جهان را با چشم خود مىبیند و حوادث بعد از مرگ را کم و بیش مشاهده مىکند.
در روایتى از امیرالمؤمنین، على علیه السلام، چنین نقل شده است: سکرات مرگ، توأم با حسرت از دست دادن آنچه داشتند بر آنها هجوم مىآورد؛ اعضاى بدنشان سست مىگردد و رنگ از صورتهایشان مىپرد؛ کمکم مرگ در آنها نفوذ کرده، میان آنها و زبانشان جدایى مىافکند، در حالى که او در میان خانواده خویش است، با چشمش مىبیند و با گوشش مىشنود و عقل و هوشش سالم است، امّا نمىتواند سخن بگوید ...[13]
2. «یأَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَنَّة* ارْجِعِى إِلَى رَبّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّة* فَادْخُلِى فِى عِبدِى* وَ ادْخُلِى جَنَّتِى»[14]؛ تو اى روح آرام یافته! به سوى پروردگارت باز گرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است و در سلک بندگانم داخل شو (به صف آنان در آى) و به بهشت من در آى.
خطاب در این آیات مربوط به لحظه مرگ آنان است. در روایتى نقل شده: یکى از یاران امام صادق علیه السلام پرسید: آیا ممکن است مؤمن از قبض روحش ناراضى باشد؟! فرمود: نه، به خدا سوگند! وقتى فرشته مرگ نزدش مىآید تا روحش را قبض کند، مؤمن به جزع در مىآید و ملکالموت به او مىگوید: جزع مکن، اى ولى خدا! به آن خدایى که محمد صلى الله علیه و آله را به نبوت مبعوث کرده، من نسبت به تو دلسوزتر و مهربانتر از پدرى مهربان هستم. اگر پدرت این جا بود بیش از من به تو مهر نمىورزید، چشم خودت را باز کن و ببین. آنگاه فرمود: در آن هنگام رسول اکرم صلى الله علیه و آله و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و امامان از ذریه او علیهم السلام در برابرش ظاهر مىشوند و به وى گفته مىشود: این رسول خدا صلى الله علیه و آله و این امیرالمؤمنین و این فاطمه و این حسن و این حسین و اینان امامان از ذریه اویند که همه رفیقان تواند.
بعد فرمود: پس مؤمن چشم خود را باز نموده، حضرات را تماشا مىکند؛ در این هنگام ندا کنندهاى از طرف ربالعزّه روح او را خطاب مىکند و مىگوید: «یأیّتها النّفس ...» اى نفسى که با دیدن محمّد صلى الله علیه و آله و اهل بیتش علیهم السلام اطمینان یافتى، به سوى پروردگارت برگرد، در حالى که به ولایت راضى و به ثواب مرضى هستى؛ پس داخل در بندگان من شو؛ یعنى در زمره محمّد صلى الله علیه و آله و اهلبیتش علیهم السلام در آى و داخل جنت شو؛ پس در آن هنگام هیچ چیزى در نظرش محبوبتر از مرگ و ملحق شدن به منادى نیست.[15]
در روایات متعدد دیگرى نیز وارد شده است که در زمان جان کندن، مال و اهل و عیال و عمل و حتى دوستان محتضر، در نظرش مجسّم و ممثّل مىشوند و شخص محتضر از آنها کمک مىطلبد، در حالى که از آنها هیچ کارى ساخته نیست؛ تنها «عمل» است که به او جواب مثبت مىدهد؛ اگر صالح باشد موجب خوشحالى او مىگردد و اگر ناصالح باشد او را رها نمىکند و باعث زجر و عذاب او مىگردد؛ چنانکه در روایتى از امیرالمؤمنین على علیه السلام اشاره به مجسم شدن و تمثّل مال و فرزند و عمل او مىکند.[16]
چگونه مىشود از احوال مردگان خود آگاه شویم؟
خداوند متعال در برخى آیات در مورد احوال مردگان در عالم برزخ سخن مىگوید؛ مثلًا در مورد شهدا مىگوید: به خاطرنعمتهاى فراوانى که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده خوشحالند،[17] و گناهکاران خطاب به خداوند مىگویند: پروردگار من! مرا بازگردان شاید در آنچه ترک کردم [و کوتاهى نمودم] عمل صالحى انجام دهم؛[18] و روایات بسیارى در مورد احوال مردگان پس از مرگ آمده است: امام صادق علیه السلام در اینباره مىفرماید: ارواح مؤمنان در خانههایى از بهشتند. از غذاى آنجا مىخورند و از نوشیدنىهاى آنجا مىنوشند و پیوسته مىگویند پروردگارا قیامت را بر پا کن و وعدههاى خود را درباره ما محققساز و ارواح مشرکان در آتش معذبند و پیوسته مىگویند قیامت را برپا مساز و وعدههاى خود را درباره ما محقق ننما.[19] همچنین مىفرمایند: میت به خاطر طلب رحمت و استغفار براى او خوشحال مىشود؛ همانگونه که افراد زنده با هدایا خوشحال مىشوند.[20] مرحوم محدث قمى مىفرمایند: هر که بخواهد در خواب یکى از مردگان یا پدر و مادر خود را ببیند، سورههاى شمس، لیل، قدر، کافرون، توحید، فلق و ناس را بخواند، پس از آن صد مرتبه سوره توحید را خوانده و صد مرتبه صلوات بفرستد و با وضو به طرف راست بخوابد، انشاءاللَّه هر که اراده کرده خواهد دید و هر چه بخواهد با او سخن گوید.[21]
نماز وحشت چیست؟
نماز وحشت، نوعى نماز است که سفارش شده تا براى کسى که تازه از دنیا رفته است، در شب اولى که او را به خاک مىسپارند، بخوانند؛ خواندن این نماز مستحب است.
نماز وحشت دو رکعت است و کیفیت خواندن آن، این است که در رکعت اول بعد از سوره حمد، یک مرتبه آیة الکرسى و در رکعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه سوره قدر خوانده مىشود و بعد از سلام نماز، گفته مىشود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْ ثَوابَها الى قَبْرِ فلان» [به جاى «فلان» نام میت را مىبرند].[22]
آیا همه انسانها فشار قبر دارند؟
یکى از حوادث مهم عالم قبر، «فشار قبر» است. آن گونه که از برخى روایات استفاده مىشود، فشار قبر براى همه- مگر افراد اندکى- هست؛ البته براى برخى، شدیدتر و براى عدهاى ملایمتر است. فشار قبر به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهىها است. براى بعضى به گونهاى است که قرآن مىفرماید: «فإنّ له معیشة ضنکا»[23]؛ براى او زندگى سختى خواهد بود. مرحوم علامه مجلسى مىفرماید:
از روایات استفاده مىشود که منظور از «معیشة ضنک» در آیه همان عذاب قبر است؛ شاهد این است که بعد از آن اشارهاى به قیامت شده است: «وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ القِیمَةِ أَعْمى»[24]
در روایتى امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا قسم تنها چیزى که من براى شما مىترسم (که گرفتارش شوید) برزخ است.[25] البته بعضى انسانها مانند انبیا و امامان علیهم السلام و مؤمنان از فشار قبر مستثنا هستند. در مورد مؤمنان، از برخى روایات استفاده مىشود که زمین، مشتاق مؤمنان است که در حال حیات، بر روى زمین مرتکب معصیت خداوند نشده و پروردگار خویش را از خود راضى کردهاند. زمین، آماده پذیرایى از آنان بوده و براى آنها از مادر مهربانتر است و بر چنین کسانى هرگز فشار قبر نخواهد آورد. حتى مؤمنان راستین از این که قبض روح شده و پا به منزل جدید گذاشتهاند، راضى و خوشحالند و خدا و پیامبر و امامان علیهم السلام نیز از او راضىاند و فرشتگان به او بشارت مىدهند چنانکه آیات 27- 30 سوره شریفه فجر، در همین مورد است.[26]
ابوبصیر مىگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا کسى از فشار قبر رهایى مىیابد؟! امام علیه السلام در پاسخ فرمود: از فشار قبر به خدا پناه مىبرم. فقط عده کمى فشار قبر نمىبینند ...[27]
بنابراین، برخى از مؤمنان فشار قبر ندارند، اما تعداد این افراد بسیار کم است.
آیا درباره فشار قبر و عذاب آن در قرآن کریم مطلبى بیان شده است؟
با دقت در آیات و روایاتِ مربوط به عالم برزخ و عذاب قبر، روشن مىشود که مراد از «قبر»، آن گودال کوچکى نیست که انسان را در آن دفن مىکنند، بلکه مقصود، همان جهانى است که انسان، پس از مرگ و پیش از برپا شدن قیامت در آن زندگى مىکند و چون قرار گرفتن در قبر، ملازم و یا سرآغازى براى ورود به آن جهان مىباشد، واژه «قبر» در مورد آن به کار رفته است.[28]
طبق روایتى، از حضرت امام صادق علیه السلام سؤال کردند: اگر کسى [چندین روز] به دار آویخته شده باشد، فشار قبر درباره او چگونه است؟ امام فرمودند: به هوایى که بر او احاطه دارد، دستور داده مىشود که از هر طرف بر او فشار وارد کند.[29]
بر اساس روایات زیادى که در این زمینه وارد شده است، فشار قبر از مسلّمات است و تردیدى در آن نیست، گرچه حقیقت آن براى ما روشن نیست، ولى دورنماى آن این است که وقتى جنازه انسان را در قبر مىگذارند، او خود را در تنگناى تاریک و وحشتآور قبر مىنگرد و در فشار و زحمت بسیار سختى قرار مىگیرد.[30]
از روایات استفاده مىشود که روح، بعد از جدا شدن از این بدن، به بدنهاى لطیفى شبیه به بدن دنیوى که در اصطلاح به آن «بدن مثالى» مىگویند، تعلق مىگیرد و سؤال و فشار قبر نیز مربوط به روح و آن بدن مثالى است.[31]
فشار قبر براى همه یکسان نیست؛ بلکه برخى انسانها اصلًا فشار قبر ندارند؛ چنانکه در برخى روایات آمده است: مؤمنانى که بعضى از اعمال خیر، مانند: نماز شب، مداومت بر بعضى از سورههاى قرآن یا بعضى از ذکرها و ... داشته باشند، از فشار قبر در امانند[32]؛ در بعضى افراد، فشار قبر شدید است و کیفر اعمالشان محسوب مىشود و براى گروهى دیگر خفیفتر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهىهاست.
مهمترین مسئلهاى که براى پاسخگویى به نکیر و منکر در شب اول قبر و کم شدن فشار قبر، توصیه مىشود، چیست؟
براى این که نکیر و منکر در شب اول قبر با انسان مهربان شوند و ترس از آن دو فرشته از آدمى بر طرف شود مطالبى در روایات بیان شده است که هر کس نُه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، نکیر و منکر در هنگام سؤال قبر با او مهربان شوند. امام باقر علیه السلام در مورد فضائل شب زندهدارى در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان و خواندن صد رکعت نماز در آن شب، مىفرماید: خداوند ترس نکیر و منکر را از او بر طرف مىکند. و نیز در روایت وارد شده که تلقین میت موجب مىشود که نکیر و منکر از سؤال قبر صرفنظر کنند.[33]
از روایات استفاده مىشود که بعضى از کارها مایه فشار قبر است و برخى از اعمال از فشار قبر مىکاهد.
برخى از امورى که موجب فشار قبر است عبارتند از:
1. تباه کردن نعمت؛ امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل فرموده که آن حضرت فرمود: فشار قبر براى مؤمن، کفاره نعمتهایى است که تباه کرده است.[34]
2. بداخلاقى با خانواده؛ در مورد فشار قبر سعدبن معاذ (صحابى بزرگ پیامبر) پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: فشار قبر او به خاطر بداخلاقى او با خانوادهاش بود.[35]
3. نمّامى و سخنچینى؛
4. مراقبت نکردن از آلودگى بدن به قطرههاى بول؛
5. دورى جستن از اهل و عیال؛ امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرماید: از جمله چیزهایى که موجب عذاب قبر مىشود سخن چینى، مراقبت نکردن از آلودگى بدن به قطرههاى بول و دورى جستن از اهل و عیال است.[36]
برخى از چیزهایى که فشار قبر را کم مىکنند عبارتند از:
1. نماز شب؛ در روایتى امام رضا علیه السلام مىفرمایند: خواندن نماز شب و هفتاد بار «استغفر اللّه» گفتن، موجب ایمنى از عذاب قبر مىشود.[37]
2. خواندن سوره «التکاثر» هنگام خفتن؛[38]
3. قرائت سوره «النساء» در هر جمعه؛[39]
4. تلاوت سوره «ن و القلم» در نماز واجب و مستحب.[40]
آیا «شیطان»، بعد از مرگ نیز به سراغ انسان مىآید؟
خیر؛ آنچه مسلم است، دنیا دار تکلیف است و آخرت و جهان پس از مرگ، دار جزاست. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: امروز [زندگى در دنیا] با عمل و تکلیف [توأم است] و حسابى در آن نیست، ولى آخرت، روز حسابرسى [به اعمال] است و دیگر جاى تکلیف و عمل نیست.[41] هم شیطان و هم انسان در دنیا داراى اختیار هستند؛ بنابراین شیطان بعد از دنیا توان و اختیار وسوسه ندارد.
او به هنگامى که خود را مطرود دستگاه خداوند دید، طغیان و لجاجت را بیشتر کرد و به جاى توبه و بازگشت به سوى خدا و اعتراف به اشتباه، تنها چیزى که از خدا تقاضا کرد، این بود: «قَالَ أَنظِرْنِى إِلَى ...»[42]؛ خدایا! مرا تا پایان دنیا مهلت ده و زنده بگذار.
خداوند متعال، این تقاضاى او را به اجابت رساند: «قَالَ إِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِین ...»[43]؛ به تو مهلت داده خواهد شد.
آن گاه هدف خود را از این عمر طولانى چنین بیان کرد: «قَالَ فَبِمَآ أَغْوَیْتَنِى لأَقْعُدَنَّ ...»[44]؛ اکنون که مرا گمراه ساختى! بر سر راه مستقیم تو براى آنها کمین مىکنم. تا همانطور که من گمراه شدم، آنها نیز به گمراهى بیفتند!
معلوم است که گمراهى انسان در همین دنیا تحقق مىیابد، چون اراده و اختیار فقط در این دنیا وجود دارد و انسان در سایه اراده و اختیار است که اعمال خیر و یا زشت انجام مىدهد.[45]
انسانها در عالم برزخ در چه سنى ظاهر مىشوند؟ آیا به همان سن مردن است یا سن خاصى خواهند داشت؟
سن و سال مربوط به دنیاست که سرایى موقتى است و در آن جوانى، پیرى و مرگ وجود دارد، اما در برزخ و نیز قیامت سن و سال مطرح نیست، زیرا روح انسان بعد از پایان زندگى این جهان در اجساد لطیفى قرار مىگیرد که از بسیارى از عوارض ماده مانند: [زمان و سن] بر کنار است و چون از هر نظر شبیه این جسم است، به آن «قالب مثالى» یا «بدن مثالى» مىگویند که نه به کلى مجرد است و نه مادى، بلکه داراى نوعى «تجرد برزخى» است. موجود «مجرد» زمان و مکان ندارد و طبیعتاً سن بردار نیست.
خداوند متعال درباره توقف در عالم برزخ مىفرماید: «وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَیْرَ سَاعَةٍ کَذَ لِکَ کَانُوا یُؤْفَکُونَ* وَ قَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمنَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِى کِتبِ اللَّهِ إِلَى یَوْمِ الْبَعْثِ فَهذَا یَوْمُ الْبَعْثِ وَ لکِنَّکُمْ کُنتُمْ لَاتَعْلَمُونَ»[46]؛ هنگامى که قیامت بر پا مىشود مجرمان سوگند یاد مىکنند که ما جز ساعتى درنگ نکردیم، آرى، آنها این گونه در دنیا دروغ مىگفتند، ولى آنها که داراى علم و ایمانند به آنان مىگویند مدت توقف شما در کتاب الهى ثبت است و تا روز رستاخیز توقف کردید و هم اکنون رستاخیز است، ولى شما نمىدانستید.[47]
آیا حیوانات عالم برزخ دارند؟
از برخى آیات قرآن مانند: آیه 38، سوره انعام و آیه 5، سوره تکویر و روایات اسلامى استفاده مىشود که برخى از حیوانات نیز حشر دارند و در قیامت حاضر شده و در حد آگاهى و مسؤلیتهایشان، حسابرسى مىشوند و هر کدام به حق خود مىرسند.
چون حیوانات در مرحلهاى ساده و پایین از تکلیف قرار دارند و به اندازه فهم و شعور مختصر و ضعیفى که دارند تکلیف براى آنها قابل تصور است؛ به همین جهت حشر آنها هم با انسانها تفاوت دارد.
حیوانات بعد از آن که به حسابشان رسیدگى شد و به حق خود رسیدند، برخى به بهشت متناسب با جایگاه خودشان مىروند. ممکن است از بحث حشر برخى از حیوانات در قیامت استفاده شود که برخى از حیوانات داراى عالم برزخ نیز هستند، چون عالم برزخ بر سر راه تمام کسانى که قرار است محشور شوند، قرار دارد و در حقیقت کسانى که از دنیا مىروند تا برپایى روز قیامت، در عالم برزخ به سر مىبرند.[48]
از دانشمندان اسلامى شنیدهایم که جسد شهدا پوسیده نمىشود، ولى اکنون پلاک برخى شهدا در معرکه جنگ تحمیلى پیدا مىشود، در حالى که بدن آنها پوسیده است؟
لطفاً توضیح دهید.
از روایات استفاده مىشود که روح انسان- چه شهید و چه غیرشهید- بعد از پایان زندگى دنیا (هنگام مرگ)، از این بدن جدا مىشود و در بدنهایى مانند بدن دنیا که لطیف و خالى از مواد و عناصرِ شناخته شده این جهان مادّى است، قرار مىگیرد که در اصطلاح به آن «بدن مثالى» یا «قالب مثالى» گویند.[49]
بدن بعد از جدا شدن روح از آن به مرور زمان مىپوسد و تبدیل به خاک مىشود، امّا کسانى که داراى نفس پاک و عظمت روحى خاصى باشند، بدنشان در قبر نمىپوسد؛ مانند برخى از شهدا، علما، صلحا و ...؛ چنان که پیکر پاک و مطهر جناب «حرّبنیزید ریاحى» که بیش از 850 سال از شهادت او مىگذشت، تروتازه مشاهده شد. (زمان شاه اسماعیل صفوى) و یا بدن پاک «حبیببنمظاهر» پس از یازده قرن با همان حالتى که دفن شده بود، پدیدار شد. (در زمان نادر شاه) و یا بدن مطهر «شیخ صدوق رحمه الله» بعد از گذشت 857 سال از وفاتش، کاملًا سالم مشاهده شد. (سال 1238 ه) و ...[50] جسدهاى شهدا نیز مانند جسدهاى دیگران، بعد از جدا شدن روح از بدن آنان، به مرور زمان متلاشى و تبدیل به خاک مىشود، امّا بدن برخى از آنان که داراى عظمت روحى و نفسى پاکتر هستند، نمىپوسد و تروتازه باقى مىماند و این از عنایات خاص پروردگار در حق آنان است.
سرنوشت نوزادى که مىمیرد چیست؟ آیا سنش تغییر نمىکند؟ چه کسى از این بچه مواظبت مىکند؟
در تفسیر قمى از امام صادق علیه السلام نقل شده است: اطفال شیعیان ما نیز از مؤمنان هستند؛ فاطمه علیها السلام آنان را تربیت مىکند و روز قیامت آن اطفال را به سوى پدرانشان هدایت مىکند.[51]
در ذیل آیه شریف 21 سوره طور از ابوبصیر روایت شده که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: وقتى یکى از کودکان مؤمنان از دنیا مىرود، یک منادى در ملکوت آسمانها و زمین ندا در مىدهد که: آگاه باشید! فلانى پسر فلان شخص از دنیا رفت؛ آنگاه وارسى مىکنند، اگر پدر و مادر کودک و یا یکى از آن دو و یا بعضى از خویشاوندان کودک مرده بودند، طفل را به او مىسپارند تا تغذیه کند والّا او را به دست فاطمه علیها السلام مىدهند تا او غذایش دهد، تا زمانى که پدر و مادرش و یا یکى از آن دو و یا یکى دیگر از بستگانش که از مؤمنان باشد از راه برسد؛ آن گاه فاطمه علیها السلام طفل را به او مىسپارد.[52]
در روایت دیگرى از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است: خداوند متعال ابراهیم و ساره را به کفالت اطفال مؤمنان مأمور کرده تا ایشان را در قصرى از دُرّ نگهدارى کنند و از درختى که در بهشت است و لولههایى مانند سرپستان گاو دارد، غذا دهند و چون روز قیامت شود، لباس نو در تن ایشان کنند و به بوى خوش معطر ساخته، به عنوان هدیه نزد پدرانشان بفرستند؛ پس این اطفال با پدرانشان در بهشت پادشاهانند.[53]
از روایاتى که در این زمینه نقل شد، ظاهراً چنین استفاده مىشود که از این فرزندان نگهدارى مىشود و تحت مراقبت هستند تا بزرگ شوند و بعد در بهشت به والدینشان ملحق مىشوند.
بنابراین، اطفال مؤمنان اهل بهشت خواهند بود و درباره اطفال کفار و افراد جاهل قاصر و دیوانگان و مردم زمان فترت و ابلهان، برخى از علما معتقدند این افراد در آخرت آزمایش مىشوند؛ کسانى که از عهده امتحان برآمدند، اهل نجات و دیگران اهل دوزخ خواهند بود.[54]
[1] ( 1). بحار الانوار، ج 6، ص 223، حدیث 24
[2] ( 2). همان، ج 6، ص 229، ح 32
[3] ( 3). همان، ص 230، ح 35
[4] ( 1). همان، ص 221، ح 16 و 19
[5] ( 2). همان، ص 218، ح 13
[6] ( 1). حبیباللَّه طاهرى، سیرى در جهان پس از مرگ، ص 328- 330
[7] ( 2). کافى، ج 3، ص 235، باب المسألة فى القبر و من یسأل و من لایسأل؛ جهت آگاهى بیشتر درباره عالم برزخ ر. ک: ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 443- 478؛ محمدى اشتهاردى، عالم برزخ در چند قدمى ما و ..
[8] ( 3). ر. ک: پیام قرآن، ج 5، ص 308- 334؛ تفسیر نمونه، ج 2، ص 307
[9] ( 1). مؤمنون، آیه 99- 100
[11] ( 3). براى آگاهى بیشتر ر. ک: پیام قرآن، ج 5، ص 443- 475
[13] ( 2). نهجالبلاغه، خ 109؛ ر. ک: تفسیر نمونه، ج 22، ص 254
[14] ( 3). فجر، آیه 27- 30
[15] ( 1). کافى، ج 3، ص 127
[16] ( 2). همان، ج 3، ص 231، ح 1
[17] ( 1). آلعمران، آیه 170
[18] ( 2). مؤمنون، آیه 99
[19] ( 3). ر. ک: بحارالانوار، ج 6، باب احوال برزخ ص 269- 270 حدیث 122، 125 و 126
[20] ( 4). ر. ک: فیض کاشانى، محجة البیضاء، ج 8، ص 292؛ ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 475- 443؛ جعفر سبحانى، منشور جاوید، ج 9، ص 232- 241
[21] ( 5). ر. ک: مفاتیح الجنان، ص 823
[22] ( 1). ر. ک: تهیه وتنظیم بنى هاشمى خمینى، توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 368
[24] ( 3). ر. ک: بحارالانوار، ج 6، ص 215
[26] ( 1). همان، ص 222؛ تفسیر نمونه، ج 26، ص 475- 479
[28] ( 3). جعفر سبحانى، معادشناسى در پرتو کتاب، سنت و عقل، ترجمه على شیروانى، ص 86
[29] ( 4). ر. ک: بحارالانوار، ج 6، ص 266
[30] ( 5). حبیباللَّه طاهرى، سیرى در جهان پس از مرگ، ص 288
[31] ( 1). ر. ک: جعفر سبحانى، منشور جاوید، ج 9، ص 238- 239
[32] ( 2). ر. ک: شیخ عباس قمى، سفینةالبحار، واژه« قبر»؛ ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 468- 470
[33] ( 3). شیخ عباس قمى، منازل الآخرة، ص 30- 38
[34] ( 1). بحار الانوار، ج 6، ص 221
[37] ( 4). میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 6، ص 331
[38] ( 5). کلینى، کافى، ج 2، ص 623
[39] ( 6). شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 7، ص 409
[40] ( 7). بحار الانوار، ج 79، ص 64؛ جهت توضیح بیشتر ر. ک: شیخ عباس قمى، منازل الآخرة، ص 26- 30
[41] ( 1). نهج البلاغه، خطبه 42
[45] ( 5). ر. ک: تفسیر نمونه، ج 6، ص 108- 112؛ شهید مرتضى مطهرى، معاد، ص 219؛ عبدالله جوادى آملى، مبادى اخلاق در قرآن، ص 86- 89
[46] ( 1). روم، آیه 55- 56
[47] ( 2). ر. ک: ناصر مکارم شیرازى، یک صد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص 360- 362؛ تفسیر نمونه، ج 14، ص 344- 441
[48] ( 1). ر. ک: بحارالانوار، ج 7، ص 276؛ المیزان، ج 7، ص 73- 83؛ نمونه، ج 5، ص 221- 227؛ طبرسى، مجمعالبیان، ج 10، ص 249
[49] ( 2). ر. ک: ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 463- 465؛ کلینى، کافى، ج 3، ص 231- 232
[50] ( 3). ر. ک: علىاکبر مهدىپور، اجساد جاویدان
[51] ( 1). على بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج 2، ص 332
[52] ( 2). عبد على عروسى حویزى، تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 140
[53] ( 1). عبد على عروسى حویزى، تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 140
[54] ( 2). کافى، ج 3، ص 248، ح 2؛ براى آگاهى بیشتر ر. ک: شبّر، حقالیقین، ج 2، ص 104؛ المیزان، ج 19، ص 16؛/ تفسیر نمونه، ج 22، ص428
نام کتاب: پرسمان قرآنى معاد
نویسنده: سید على هاشمى نشلجى
موضوع: پرسش و پاسخ قرآنى برزخ و عالم آخرت
زبان: فارسى
تعداد جلد: 1
ناشر: موسسه بوستان کتاب
مکان چاپ: قم
سال چاپ: 1386
نوبت چاپ: چهارم