رخ دادهای برزخ :: Global Village😊💕

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

👈 هنگامی که در این وبلاگ حضور داری با خود صادق باش ، گوش ها ، چشم ها و لب های خود را لحظه ای از قید شیطان درون خود آزاد ساز !😉

خداوند حقیقت را می بیند اما صبر می کند ..... من عاشق خدایم هستم دعا کنید هر چه زودتر به عشقم برسم😘

گاهی انسان مطالب ساده و ابتدایی و تکراری را نیز به سادگی فراموش میکند ، پس لطفا فقط ببین !😉

در این وبلاگ پذیرفتن هیچ چیز اجباری نیست..... روزی یک نفر هم چشمهایش به دیدن یک کلمه قرآن روشن شود ، برای این بنده ی حقیر کافی ست... دیگر چیزی نمی خواهم😊


*بعد از نماز یادتون نره !سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ و سى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ بگوید و در بعضى روایات سُبْحانَ اللّهِ پیش از اَلْحَمْدُلِلّهِ وارد شده .*

تبلیغات
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۰، ۱۶:۰۲ - زیاده متابعین
    good luck
نویسندگان
پیوندها

رخ دادهای برزخ

لطفاً درباره برزخ توضیح دهید؟

از وقتى که انسان از دنیا مى‏رود تا هنگام برپا شدن قیامت، روح او در عالمى به سر مى‏برد که به آن، عالم برزخ گفته مى‏شود. از امام صادق علیه السلام پرسیدند:

برزخ چیست؟ فرمود: قبر است از زمان مردن تا قیامت. در عالم برزخ، حوادث زیادى اتفاق مى‏افتد که در برخى از آیات قرآن از جمله آیات 99 و 100 سوره مؤمنون و در روایات فراوانى، بدان حوادث اشاره شده است؛ به عنوان نمونه به برخى از حوادثى که شب اوّل قبر اتفاق مى‏افتد، اشاره مى‏شود:

1. پرسش در قبر

از مضمون روایت امام سجاد علیه السلام استفاده مى‏شود که وقتى انسان را در قبر مى‏گذارند، دو فرشته الهى به سراغ او مى‏آیند و از اصول عقاید؛ یعنى توحید، نبوت و امامت او و این‏که از چه پیشوایانى پیروى مى‏کرده و از چگونگى مصرف کردن عمر در راه‏ها و کارهاى مختلف و طریق کسب اموال و مصرف آنها مى‏پرسند و چنان‏چه از مؤمنان راستین باشد، به خوبى از عهده جواب بر مى‏آید و مشمول رحمت و عنایات حق مى‏شود و اگر از مؤمنان نباشد، در پاسخ سؤال‏ها، عاجز مى‏ماند و مشمول عذاب دردناک برزخى مى‏شود.[1]

2. حضور ائمه علیهم السلام‏

وقتى مؤمن بمیرد، پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و حضرت على و فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام همراه با ملائکه مقربى مى‏آیند. اگر مؤمن توانست جواب نکیر و منکر را بدهد، آنها به نفع او شهادت مى‏دهند و اگر نتوانست جواب بدهد (زبانش بند آمد) پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به امر خدا شهادت مى‏دهد که این مؤمن، زبانش از ترس بند آمده است وگرنه به آن‏چه شما مى‏پرسید، معتقد است و حضرت على و فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام نیز فرمایش حضرت رسول را تأیید مى‏کنند.[2]

3. تجسم اعمال‏

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتى مؤمن داخل قبر شود، نماز در سمت راست و زکات در سمت چپ او قرار مى‏گیرد و نیکوکارى‏هایش بالاى سر او سایه مى‏افکنند و «صبر» در قسمتى دیگر قرار مى‏گیرد. وقتى دو فرشته براى پرسش مى‏آیند، «صبر» به نماز و روزه مى‏گوید: از صاحبتان دفاع کنید وگرنه من آماده دفاع هستم.[3]

4. فشار قبر

از برخى احادیث استفاده مى‏شود، فشار قبر براى همه- مگر افراد اندکى- هست؛ البته در برخى، کیفر اعمال محسوب مى‏شود و براى بعضى، ملایم‏تر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهى هاست.

امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل فرموده است که: ضَغطَةُ القَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ کَفّارَةٌ لِما کانَ مِنْهُ مِنْ تَضْییعِ النِّعَمِ؛ فشار قبر براى مؤمن، کفاره نعمت‏هایى است که تباه کرده است.[4]

5. وحشت شب اوّل قبر

در مورد هول و هراس قبر، در روایتى حضرت على علیه السلام فرمود: براى کسى که آمرزیده نشود، بعد از مرگ، از خود «مرگ» شدیدتر است. از قبر و تنگى و تاریکى آن بر حذر باشید؛ همانا قبر هر روز مى‏گوید: من خانه غربتم. من خانه وحشتم. من خانه کِرْم‏ها هستم و قبر براى مؤمنان باغى از باغ‏هاى بهشت و براى گناه‏کاران گودالى از گودال‏هاى آتش است. زندگى و معیشت سختى که خدا دشمنان خودش را از آن ترسانده، عذاب قبر است.[5]

آیا در آیات قرآن کریم، درباره «عالم برزخ» مطالبى آمده است؟ آیا زندگى انسان در آن‏جا بستگى به اعمالش دارد؛ یعنى اگر خوب باشد، شرایط خوبى دارد و یا بر عکس؟

لطفاً تمام آیات مربوط به عالم برزخ را ذکر کنید؟

بر اساس آیات قرآن و روایات اسلامى، بعد از زندگى دنیا و قبل از قیامت عالمى به نام «عالم برزخ» وجود دارد، که روح انسان بعد از مرگ تا بر پایى قیامت در آن جا زندگى مى‏کند.

از روایات اسلامى استفاده مى‏شود که انسان‏ها در برزخ به پنج گروه تقسیم مى‏شوند:

الف) افرادى که در درجه اعلاى ایمان و کمال هستند؛ روح این افراد پس از مرگ و پاسخ به سئوال‏هاى نکیر و منکر در قالب مثالى قرار مى‏گیرد و به بهشت برزخى وارد مى‏شوند و در آن‏جا در محضر امیرالمؤمنین علیه السلام از انواع نعمت‏هاى الهى برخوردار مى‏شوند، تا برپا شدن قیامت.

ب) افرادى که مؤمن‏اند، ولى نه در درجه و کمال گروه قبلى؛ این افراد پس از سؤال‏ و پاسخ در قبر، درى از بهشت (برزخى) به سوى قبر آنان باز مى‏شود و قبر به مقدار چشم‏انداز، وسیع شده و باغى از باغ‏هاى بهشت مى‏شود. این گروه در قبرشان متنعم به نعمت‏هاى پروردگارند و همیشه دعایشان این است که خدایا قیامت را برپا نما و نعمت‏هاى بهشتى را که به ما وعده داده‏اى عطا فرما.

ج) مؤمنان گناه‏کار که مستحق عذابند؛ آنها پس از ورود به قبر و سؤال نکیر و منکر و ناتوانایى در پاسخ دادن، فرشتگان با عمودى که در دست دارند بر فرق آنها مى‏کوبند و قبرشان پر از آتش مى‏شود. و درى از جهنم (برزخى) به‏سوى قبر آنان باز مى‏شود و قبرشان تبدیل به چاهى از چاه‏هاى جهنم مى‏گردد و این گروه در قبر معذبند تا وقتى که گناهانشان بخشوده شود.

د) کسانى‏که کافر محض هستند، اینها هم همانند مؤمنان گناه‏کار در جهنم برزخى معذبند تا برپا شدن قیامت؛ با این تفاوت که عذاب کافر، عذاب عقیده و عمل است و کاهش دهنده عذاب قیامتش نیست، ولى عذاب مؤمن گناهکار، عذاب عمل است و باعث پاک شدن او مى‏شود و جنبه اصلاح‏گرانه و رهایشگرانه دارد.[6]

ه) گروهى که نه اهل ثوابند تا مستحق نعمت باشند و نه اهل گناه تا مستحق عذاب گردند. این گروه روحشان (در قالب مثالى) به صورت بى‏هوش و یله و رها باقى مى‏ماند تا برپا شدن قیامت.[7]

هنگام مرگ روح انسان از بدن به طور کامل جدا مى‏شود و به هنگام رستاخیز، خداوند متعال بار دیگر بدن و استخوان‏هاى پوسیده و خاک شده را حیات مجدد مى‏دهد و روح، دوباره به آن بر مى‏گردد.[8] برخى از آیاتى که درباره عالم برزخ مى‏باشد عبارتند از:

1. «حَتَّى‏ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبّ ارْجِعُونِ‏* لَعَلّى أَعْمَلُ صلِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّآ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَا وَ مِن وَرَآئِهِم بَرْزَخٌ إِلَى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[9]؛ تا زمانى [که مرگ یکى از آنان فرا رسد] مى‏گوید: پروردگارا! مرا بازگردان شاید در آن چه ترک کردم [و کوتاهى نمودم‏] عمل صالحى انجام دهم [به او مى‏گویند] چنین نیست، این سخنى است که او گوینده آن است و پشت سر آنها برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند.

2. «وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُواْ غَیْرَ سَاعَةٍ کَذَ لِکَ کَانُواْ یُؤْفَکُونَ»[10]؛ و روزى که قیامت برپا شود گنه‏کاران سوگند یاد مى‏کنند که جز ساعتى [در عالم برزخ‏] درنگ نکردند! این چنین آنها از درک حقیقت محروم مى‏شوند.

از آن‏جا که ذکر تمام آیات مربوط به «عالم برزخ» در این نوشتار نمى‏گنجد، تنها آدرس آیات ذکر مى‏شود: سوره آل‏عمران، آیات 169- 170؛ سوره بقره، آیه 154؛ سوره نوح، آیه 25؛ سوره یس، آیه 26- 27؛ سوره مؤمن، آیه 11.[11]

مى‏گویند: بعد از مرگ روح انسان از بدن جدا مى‏شود و پیش خدا مى‏رود؛ در صورتى که درباره شب اول قبر مى‏گویند: انسان وقتى مى‏میرد نمى‏داند که مرده است و زمانى که داخل قبر مى‏گذارند و سرش به سنگ لحد مى‏خورد مى‏فهمد که مرده است و ... لطفاً توضیح دهید.

میانِ رفتن روح پس از مرگ، به سوى خدا و آگاهى از مرگ ملازمه‏اى نیست. ممکن است برخى از انسان‏ها پس از گذشت مدتى از مرگشان، بفهمند که مرده‏اند؛ از جمله آیات و روایاتى که دلالت بر آگاهى و مشاهده انسان از حوادث بعد از مرگش مى‏کند، عبارتند از:

 1. «وَ جَآءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقّ ذَ لِکَ مَا کُنتَ مِنْهُ تَحِید»[12]؛ و سرانجام سکرات مرگ، به حق، فرا مى‏رسد [و به انسان گفته مى‏شود:] این همان چیزى است که از آن مى‏گریختى!

«سکره مرگ» حالتى شبیه «مستى» است که بر اثر فرا رسیدن مقدمات مرگ، به صورت هیجان و انقلاب فوق‏العاده‏اى به انسان دست مى‏دهد. انسان در لحظه مرگ درک و نگاه تازه‏اى مى‏یابد؛ بى‏ثباتى این جهان را با چشم خود مى‏بیند و حوادث بعد از مرگ را کم و بیش مشاهده مى‏کند.

در روایتى از امیرالمؤمنین، على علیه السلام، چنین نقل شده است: سکرات مرگ، توأم با حسرت از دست دادن آن‏چه داشتند بر آنها هجوم مى‏آورد؛ اعضاى بدن‏شان سست مى‏گردد و رنگ از صورت‏هایشان مى‏پرد؛ کم‏کم مرگ در آنها نفوذ کرده، میان آنها و زبان‏شان جدایى مى‏افکند، در حالى که او در میان خانواده خویش است، با چشمش مى‏بیند و با گوشش مى‏شنود و عقل و هوشش سالم است، امّا نمى‏تواند سخن بگوید ...[13]

2. «یأَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَنَّة* ارْجِعِى إِلَى‏ رَبّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّة* فَادْخُلِى فِى عِبدِى* وَ ادْخُلِى جَنَّتِى»[14]؛ تو اى روح آرام یافته! به سوى پروردگارت باز گرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است و در سلک بندگانم داخل شو (به صف آنان در آى) و به بهشت من در آى.

خطاب در این آیات مربوط به لحظه مرگ آنان است. در روایتى نقل شده: یکى از یاران امام صادق علیه السلام پرسید: آیا ممکن است مؤمن از قبض روحش ناراضى باشد؟! فرمود: نه، به خدا سوگند! وقتى فرشته مرگ نزدش مى‏آید تا روحش را قبض کند، مؤمن به جزع در مى‏آید و ملک‏الموت به او مى‏گوید: جزع مکن، اى ولى خدا! به آن خدایى که محمد صلى الله علیه و آله را به نبوت مبعوث کرده، من نسبت به تو دل‏سوزتر و مهربان‏تر از پدرى مهربان هستم. اگر پدرت این جا بود بیش از من‏ به تو مهر نمى‏ورزید، چشم خودت را باز کن و ببین. آن‏گاه فرمود: در آن هنگام رسول اکرم صلى الله علیه و آله و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و امامان از ذریه او علیهم السلام در برابرش ظاهر مى‏شوند و به وى گفته مى‏شود: این رسول خدا صلى الله علیه و آله و این امیرالمؤمنین و این فاطمه و این حسن و این حسین و اینان امامان از ذریه اویند که همه رفیقان تواند.

بعد فرمود: پس مؤمن چشم خود را باز نموده، حضرات را تماشا مى‏کند؛ در این هنگام ندا کننده‏اى از طرف رب‏العزّه روح او را خطاب مى‏کند و مى‏گوید: «یأیّتها النّفس ...» اى نفسى که با دیدن محمّد صلى الله علیه و آله و اهل بیتش علیهم السلام اطمینان یافتى، به سوى پروردگارت برگرد، در حالى که به ولایت راضى و به ثواب مرضى هستى؛ پس داخل در بندگان من شو؛ یعنى در زمره محمّد صلى الله علیه و آله و اهل‏بیتش علیهم السلام در آى و داخل جنت شو؛ پس در آن هنگام هیچ چیزى در نظرش محبوب‏تر از مرگ و ملحق شدن به منادى نیست.[15]

در روایات متعدد دیگرى نیز وارد شده است که در زمان جان کندن، مال و اهل و عیال و عمل و حتى دوستان محتضر، در نظرش مجسّم و ممثّل مى‏شوند و شخص محتضر از آنها کمک مى‏طلبد، در حالى که از آنها هیچ کارى ساخته نیست؛ تنها «عمل» است که به او جواب مثبت مى‏دهد؛ اگر صالح باشد موجب خوشحالى او مى‏گردد و اگر ناصالح باشد او را رها نمى‏کند و باعث زجر و عذاب او مى‏گردد؛ چنان‏که در روایتى از امیرالمؤمنین على علیه السلام اشاره به مجسم شدن و تمثّل مال و فرزند و عمل او مى‏کند.[16]

چگونه مى‏شود از احوال مردگان خود آگاه شویم؟

خداوند متعال در برخى آیات در مورد احوال مردگان در عالم برزخ سخن مى‏گوید؛ مثلًا در مورد شهدا مى‏گوید: به خاطرنعمت‏هاى فراوانى که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده خوشحالند،[17] و گناه‏کاران خطاب به خداوند مى‏گویند: پروردگار من! مرا بازگردان شاید در آن‏چه ترک کردم [و کوتاهى نمودم‏] عمل صالحى انجام دهم؛[18] و روایات بسیارى در مورد احوال مردگان پس از مرگ آمده است: امام صادق علیه السلام در این‏باره مى‏فرماید: ارواح مؤمنان در خانه‏هایى از بهشتند. از غذاى آن‏جا مى‏خورند و از نوشیدنى‏هاى آن‏جا مى‏نوشند و پیوسته مى‏گویند پروردگارا قیامت را بر پا کن و وعده‏هاى خود را درباره ما محقق‏ساز و ارواح مشرکان در آتش معذبند و پیوسته مى‏گویند قیامت را برپا مساز و وعده‏هاى خود را درباره ما محقق ننما.[19] هم‏چنین مى‏فرمایند: میت به خاطر طلب رحمت و استغفار براى او خوشحال مى‏شود؛ همان‏گونه که افراد زنده با هدایا خوشحال مى‏شوند.[20] مرحوم محدث قمى مى‏فرمایند: هر که بخواهد در خواب یکى از مردگان یا پدر و مادر خود را ببیند، سوره‏هاى شمس، لیل، قدر، کافرون، توحید، فلق و ناس را بخواند، پس از آن صد مرتبه سوره توحید را خوانده و صد مرتبه صلوات بفرستد و با وضو به طرف راست بخوابد، انشاءاللَّه هر که اراده کرده خواهد دید و هر چه بخواهد با او سخن گوید.[21]

نماز وحشت چیست؟

نماز وحشت، نوعى نماز است که سفارش شده تا براى کسى که تازه از دنیا رفته است، در شب اولى که او را به خاک مى‏سپارند، بخوانند؛ خواندن این نماز مستحب است.

نماز وحشت دو رکعت است و کیفیت خواندن آن، این است که در رکعت اول بعد از سوره حمد، یک مرتبه آیة الکرسى و در رکعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه سوره قدر خوانده مى‏شود و بعد از سلام نماز، گفته مى‏شود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْ ثَوابَها الى‏ قَبْرِ فلان» [به جاى «فلان» نام میت را مى‏برند].[22]

آیا همه انسان‏ها فشار قبر دارند؟

یکى از حوادث مهم عالم قبر، «فشار قبر» است. آن گونه که از برخى روایات استفاده مى‏شود، فشار قبر براى همه- مگر افراد اندکى- هست؛ البته براى برخى، شدیدتر و براى عده‏اى ملایم‏تر است. فشار قبر به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهى‏ها است. براى بعضى به گونه‏اى است که قرآن مى‏فرماید: «فإنّ له معیشة ضنکا»[23]؛ براى او زندگى سختى خواهد بود. مرحوم علامه مجلسى مى‏فرماید:

از روایات استفاده مى‏شود که منظور از «معیشة ضنک» در آیه همان عذاب قبر است؛ شاهد این است که بعد از آن اشاره‏اى به قیامت شده است: «وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ القِیمَةِ أَعْمى‏»[24]

در روایتى امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا قسم تنها چیزى که من براى شما مى‏ترسم (که گرفتارش شوید) برزخ است.[25] البته بعضى انسان‏ها مانند انبیا و امامان علیهم السلام و مؤمنان از فشار قبر مستثنا هستند. در مورد مؤمنان، از برخى روایات استفاده مى‏شود که زمین، مشتاق مؤمنان است که در حال حیات، بر روى زمین مرتکب معصیت خداوند نشده و پروردگار خویش را از خود راضى کرده‏اند. زمین، آماده پذیرایى از آنان بوده و براى آنها از مادر مهربان‏تر است و بر چنین کسانى هرگز فشار قبر نخواهد آورد. حتى مؤمنان راستین از این که قبض روح شده و پا به منزل جدید گذاشته‏اند، راضى و خوشحال‏ند و خدا و پیامبر و امامان علیهم السلام نیز از او راضى‏اند و فرشتگان به او بشارت مى‏دهند چنان‏که آیات 27- 30 سوره شریفه فجر، در همین مورد است.[26]

ابوبصیر مى‏گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا کسى از فشار قبر رهایى مى‏یابد؟! امام علیه السلام در پاسخ فرمود: از فشار قبر به خدا پناه مى‏برم. فقط عده کمى فشار قبر نمى‏بینند ...[27]

بنابراین، برخى از مؤمنان فشار قبر ندارند، اما تعداد این افراد بسیار کم است.

آیا درباره فشار قبر و عذاب آن در قرآن کریم مطلبى بیان شده است؟

با دقت در آیات و روایاتِ مربوط به عالم برزخ و عذاب قبر، روشن مى‏شود که مراد از «قبر»، آن گودال کوچکى نیست که انسان را در آن دفن مى‏کنند، بلکه مقصود، همان جهانى است که انسان، پس از مرگ و پیش از برپا شدن قیامت در آن زندگى مى‏کند و چون قرار گرفتن در قبر، ملازم و یا سرآغازى براى ورود به آن جهان مى‏باشد، واژه «قبر» در مورد آن به کار رفته است.[28]

طبق روایتى، از حضرت امام صادق علیه السلام سؤال کردند: اگر کسى [چندین روز] به دار آویخته شده باشد، فشار قبر درباره او چگونه است؟ امام فرمودند: به هوایى که بر او احاطه دارد، دستور داده مى‏شود که از هر طرف بر او فشار وارد کند.[29]

بر اساس روایات زیادى که در این زمینه وارد شده است، فشار قبر از مسلّمات است و تردیدى در آن نیست، گرچه حقیقت آن براى ما روشن نیست، ولى دورنماى آن این است که وقتى جنازه انسان را در قبر مى‏گذارند، او خود را در تنگناى تاریک و وحشت‏آور قبر مى‏نگرد و در فشار و زحمت بسیار سختى قرار مى‏گیرد.[30]

از روایات استفاده مى‏شود که روح، بعد از جدا شدن از این بدن، به بدن‏هاى لطیفى شبیه به بدن دنیوى که در اصطلاح به آن «بدن مثالى» مى‏گویند، تعلق مى‏گیرد و سؤال و فشار قبر نیز مربوط به روح و آن بدن مثالى است.[31]

فشار قبر براى همه یکسان نیست؛ بلکه برخى انسان‏ها اصلًا فشار قبر ندارند؛ چنان‏که در برخى روایات آمده است: مؤمنانى که بعضى از اعمال خیر، مانند: نماز شب، مداومت بر بعضى از سوره‏هاى قرآن یا بعضى از ذکرها و ... داشته باشند، از فشار قبر در امانند[32]؛ در بعضى افراد، فشار قبر شدید است و کیفر اعمالشان محسوب مى‏شود و براى گروهى دیگر خفیف‏تر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهى‏هاست.

مهم‏ترین مسئله‏اى که براى پاسخ‏گویى به نکیر و منکر در شب اول قبر و کم شدن فشار قبر، توصیه مى‏شود، چیست؟

براى این که نکیر و منکر در شب اول قبر با انسان مهربان شوند و ترس از آن دو فرشته از آدمى بر طرف شود مطالبى در روایات بیان شده است که هر کس نُه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، نکیر و منکر در هنگام سؤال قبر با او مهربان شوند. امام باقر علیه السلام در مورد فضائل شب زنده‏دارى در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان و خواندن صد رکعت نماز در آن شب، مى‏فرماید: خداوند ترس نکیر و منکر را از او بر طرف مى‏کند. و نیز در روایت وارد شده که تلقین میت موجب مى‏شود که نکیر و منکر از سؤال قبر صرف‏نظر کنند.[33]

از روایات استفاده مى‏شود که بعضى از کارها مایه فشار قبر است و برخى از اعمال از فشار قبر مى‏کاهد.

برخى از امورى که موجب فشار قبر است عبارتند از:

1. تباه کردن نعمت؛ امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل فرموده که آن حضرت‏ فرمود: فشار قبر براى مؤمن، کفاره نعمت‏هایى است که تباه کرده است.[34]

2. بداخلاقى با خانواده؛ در مورد فشار قبر سعدبن معاذ (صحابى بزرگ پیامبر) پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: فشار قبر او به خاطر بداخلاقى او با خانواده‏اش بود.[35]

3. نمّامى و سخن‏چینى؛

4. مراقبت نکردن از آلودگى بدن به قطره‏هاى بول؛

5. دورى جستن از اهل و عیال؛ امیرالمؤمنین علیه السلام مى‏فرماید: از جمله چیزهایى که موجب عذاب قبر مى‏شود سخن چینى، مراقبت نکردن از آلودگى بدن به قطره‏هاى بول و دورى جستن از اهل و عیال است.[36]

برخى از چیزهایى که فشار قبر را کم مى‏کنند عبارتند از:

1. نماز شب؛ در روایتى امام رضا علیه السلام مى‏فرمایند: خواندن نماز شب و هفتاد بار «استغفر اللّه» گفتن، موجب ایمنى از عذاب قبر مى‏شود.[37]

2. خواندن سوره «التکاثر» هنگام خفتن؛[38]

3. قرائت سوره «النساء» در هر جمعه؛[39]

4. تلاوت سوره «ن و القلم» در نماز واجب و مستحب.[40]

آیا «شیطان»، بعد از مرگ نیز به سراغ انسان مى‏آید؟

خیر؛ آن‏چه مسلم است، دنیا دار تکلیف است و آخرت و جهان پس از مرگ، دار جزاست. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: امروز [زندگى در دنیا] با عمل و تکلیف [توأم‏ است‏] و حسابى در آن نیست، ولى آخرت، روز حساب‏رسى [به اعمال‏] است و دیگر جاى تکلیف و عمل نیست.[41] هم شیطان و هم انسان در دنیا داراى اختیار هستند؛ بنابراین شیطان بعد از دنیا توان و اختیار وسوسه ندارد.

او به هنگامى که خود را مطرود دستگاه خداوند دید، طغیان و لجاجت را بیشتر کرد و به جاى توبه و بازگشت به سوى خدا و اعتراف به اشتباه، تنها چیزى که از خدا تقاضا کرد، این بود: «قَالَ أَنظِرْنِى إِلَى‏ ...»[42]؛ خدایا! مرا تا پایان دنیا مهلت ده و زنده بگذار.

خداوند متعال، این تقاضاى او را به اجابت رساند: «قَالَ إِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِین ...»[43]؛ به تو مهلت داده خواهد شد.

آن گاه هدف خود را از این عمر طولانى چنین بیان کرد: «قَالَ فَبِمَآ أَغْوَیْتَنِى لأَقْعُدَنَّ ...»[44]؛ اکنون که مرا گمراه ساختى! بر سر راه مستقیم تو براى آنها کمین مى‏کنم. تا همان‏طور که من گمراه شدم، آنها نیز به گمراهى بیفتند!

معلوم است که گمراهى انسان در همین دنیا تحقق مى‏یابد، چون اراده و اختیار فقط در این دنیا وجود دارد و انسان در سایه اراده و اختیار است که اعمال خیر و یا زشت انجام مى‏دهد.[45]

انسان‏ها در عالم برزخ در چه سنى ظاهر مى‏شوند؟ آیا به همان سن مردن است یا سن خاصى خواهند داشت؟

سن و سال مربوط به دنیاست که سرایى موقتى است و در آن جوانى، پیرى و مرگ وجود دارد، اما در برزخ و نیز قیامت سن و سال مطرح نیست، زیرا روح انسان بعد از پایان زندگى این جهان در اجساد لطیفى قرار مى‏گیرد که از بسیارى از عوارض ماده مانند: [زمان و سن‏] بر کنار است و چون از هر نظر شبیه این جسم است، به آن «قالب مثالى» یا «بدن مثالى» مى‏گویند که نه به کلى مجرد است و نه مادى، بلکه داراى نوعى «تجرد برزخى» است. موجود «مجرد» زمان و مکان ندارد و طبیعتاً سن بردار نیست.

خداوند متعال درباره توقف در عالم برزخ مى‏فرماید: «وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَیْرَ سَاعَةٍ کَذَ لِکَ کَانُوا یُؤْفَکُونَ* وَ قَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمنَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِى کِتبِ اللَّهِ إِلَى‏ یَوْمِ الْبَعْثِ فَهذَا یَوْمُ الْبَعْثِ وَ لکِنَّکُمْ کُنتُمْ لَاتَعْلَمُونَ»[46]؛ هنگامى که قیامت بر پا مى‏شود مجرمان سوگند یاد مى‏کنند که ما جز ساعتى درنگ نکردیم، آرى، آنها این گونه در دنیا دروغ مى‏گفتند، ولى آنها که داراى علم و ایمانند به آنان مى‏گویند مدت توقف شما در کتاب الهى ثبت است و تا روز رستاخیز توقف کردید و هم اکنون رستاخیز است، ولى شما نمى‏دانستید.[47]

آیا حیوانات عالم برزخ دارند؟

از برخى آیات قرآن مانند: آیه 38، سوره انعام و آیه 5، سوره تکویر و روایات اسلامى استفاده مى‏شود که برخى از حیوانات نیز حشر دارند و در قیامت حاضر شده و در حد آگاهى و مسؤلیت‏هایشان، حساب‏رسى مى‏شوند و هر کدام به حق خود مى‏رسند.

چون حیوانات در مرحله‏اى ساده و پایین از تکلیف قرار دارند و به اندازه فهم و شعور مختصر و ضعیفى که دارند تکلیف براى آنها قابل تصور است؛ به همین جهت حشر آنها هم با انسان‏ها تفاوت دارد.

حیوانات بعد از آن که به حسابشان رسیدگى شد و به حق خود رسیدند، برخى به بهشت متناسب با جایگاه خودشان مى‏روند. ممکن است از بحث حشر برخى از حیوانات در قیامت استفاده شود که برخى از حیوانات داراى عالم برزخ نیز هستند، چون عالم برزخ بر سر راه تمام کسانى که قرار است محشور شوند، قرار دارد و در حقیقت کسانى که از دنیا مى‏روند تا برپایى روز قیامت، در عالم برزخ به سر مى‏برند.[48]

از دانشمندان اسلامى شنیده‏ایم که جسد شهدا پوسیده نمى‏شود، ولى اکنون پلاک برخى شهدا در معرکه جنگ تحمیلى پیدا مى‏شود، در حالى که بدن آنها پوسیده است؟

لطفاً توضیح دهید.

از روایات استفاده مى‏شود که روح انسان- چه شهید و چه غیرشهید- بعد از پایان زندگى دنیا (هنگام مرگ)، از این بدن جدا مى‏شود و در بدن‏هایى مانند بدن دنیا که لطیف و خالى از مواد و عناصرِ شناخته شده این جهان مادّى است، قرار مى‏گیرد که در اصطلاح به آن «بدن مثالى» یا «قالب مثالى» گویند.[49]

بدن بعد از جدا شدن روح از آن به مرور زمان مى‏پوسد و تبدیل به خاک مى‏شود، امّا کسانى که داراى نفس پاک و عظمت روحى خاصى باشند، بدنشان در قبر نمى‏پوسد؛ مانند برخى از شهدا، علما، صلحا و ...؛ چنان که پیکر پاک و مطهر جناب «حرّبن‏یزید ریاحى» که بیش از 850 سال از شهادت او مى‏گذشت، تروتازه مشاهده شد. (زمان شاه اسماعیل صفوى) و یا بدن پاک «حبیب‏بن‏مظاهر» پس از یازده قرن با همان حالتى که دفن شده بود، پدیدار شد. (در زمان نادر شاه) و یا بدن مطهر «شیخ صدوق رحمه الله» بعد از گذشت 857 سال از وفاتش، کاملًا سالم مشاهده شد. (سال 1238 ه) و ...[50] جسدهاى شهدا نیز مانند جسدهاى دیگران، بعد از جدا شدن روح از بدن آنان، به مرور زمان متلاشى و تبدیل به خاک مى‏شود، امّا بدن برخى از آنان که داراى عظمت روحى و نفسى پاک‏تر هستند، نمى‏پوسد و تروتازه باقى مى‏ماند و این از عنایات خاص پروردگار در حق آنان است.

سرنوشت نوزادى که مى‏میرد چیست؟ آیا سنش تغییر نمى‏کند؟ چه کسى از این بچه مواظبت مى‏کند؟

در تفسیر قمى از امام صادق علیه السلام نقل شده است: اطفال شیعیان ما نیز از مؤمنان هستند؛ فاطمه علیها السلام آنان را تربیت مى‏کند و روز قیامت آن اطفال را به سوى پدرانشان هدایت مى‏کند.[51]

در ذیل آیه شریف 21 سوره طور از ابوبصیر روایت شده که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: وقتى یکى از کودکان مؤمنان از دنیا مى‏رود، یک منادى در ملکوت آسمان‏ها و زمین ندا در مى‏دهد که: آگاه باشید! فلانى پسر فلان شخص از دنیا رفت؛ آن‏گاه وارسى مى‏کنند، اگر پدر و مادر کودک و یا یکى از آن دو و یا بعضى از خویشاوندان کودک مرده بودند، طفل را به او مى‏سپارند تا تغذیه کند والّا او را به دست فاطمه علیها السلام مى‏دهند تا او غذایش دهد، تا زمانى که پدر و مادرش و یا یکى از آن دو و یا یکى دیگر از بستگانش که از مؤمنان باشد از راه برسد؛ آن گاه فاطمه علیها السلام طفل را به او مى‏سپارد.[52]

در روایت دیگرى از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است: خداوند متعال ابراهیم و ساره را به کفالت اطفال مؤمنان مأمور کرده تا ایشان را در قصرى از دُرّ نگهدارى کنند و از درختى که در بهشت است و لوله‏هایى مانند سرپستان گاو دارد، غذا دهند و چون روز قیامت شود، لباس نو در تن ایشان کنند و به بوى خوش معطر ساخته، به عنوان هدیه نزد پدرانشان بفرستند؛ پس این اطفال با پدرانشان در بهشت پادشاهانند.[53]

از روایاتى که در این زمینه نقل شد، ظاهراً چنین استفاده مى‏شود که از این فرزندان نگهدارى مى‏شود و تحت مراقبت هستند تا بزرگ شوند و بعد در بهشت به والدینشان ملحق مى‏شوند.

بنابراین، اطفال مؤمنان اهل بهشت خواهند بود و درباره اطفال کفار و افراد جاهل قاصر و دیوانگان و مردم زمان فترت و ابلهان، برخى از علما معتقدند این افراد در آخرت آزمایش مى‏شوند؛ کسانى که از عهده امتحان برآمدند، اهل نجات و دیگران اهل دوزخ خواهند بود.[54]

 

[1] ( 1). بحار الانوار، ج 6، ص 223، حدیث 24

[2] ( 2). همان، ج 6، ص 229، ح 32

[3] ( 3). همان، ص 230، ح 35

[4] ( 1). همان، ص 221، ح 16 و 19

[5] ( 2). همان، ص 218، ح 13

[6] ( 1). حبیب‏اللَّه طاهرى، سیرى در جهان پس از مرگ، ص 328- 330

[7] ( 2). کافى، ج 3، ص 235، باب المسألة فى القبر و من یسأل و من لایسأل؛ جهت آگاهى بیشتر درباره عالم برزخ ر. ک: ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 443- 478؛ محمدى اشتهاردى، عالم برزخ در چند قدمى ما و ..

[8] ( 3). ر. ک: پیام قرآن، ج 5، ص 308- 334؛ تفسیر نمونه، ج 2، ص 307

[9] ( 1). مؤمنون، آیه 99- 100

[10] ( 2). روم، آیه 55

[11] ( 3). براى آگاهى بیشتر ر. ک: پیام قرآن، ج 5، ص 443- 475

[12] ( 1). ق، آیه 19

[13] ( 2). نهج‏البلاغه، خ 109؛ ر. ک: تفسیر نمونه، ج 22، ص 254

[14] ( 3). فجر، آیه 27- 30

[15] ( 1). کافى، ج 3، ص 127

[16] ( 2). همان، ج 3، ص 231، ح 1

[17] ( 1). آل‏عمران، آیه 170

[18] ( 2). مؤمنون، آیه 99

[19] ( 3). ر. ک: بحارالانوار، ج 6، باب احوال برزخ ص 269- 270 حدیث 122، 125 و 126

[20] ( 4). ر. ک: فیض کاشانى، محجة البیضاء، ج 8، ص 292؛ ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 475- 443؛ جعفر سبحانى، منشور جاوید، ج 9، ص 232- 241

[21] ( 5). ر. ک: مفاتیح الجنان، ص 823

[22] ( 1). ر. ک: تهیه وتنظیم بنى هاشمى خمینى، توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 368

[23] ( 2). طه، آیه 124

[24] ( 3). ر. ک: بحارالانوار، ج 6، ص 215

[25] ( 4). همان، ص 214

[26] ( 1). همان، ص 222؛ تفسیر نمونه، ج 26، ص 475- 479

[27] ( 2). همان، ص 261

[28] ( 3). جعفر سبحانى، معادشناسى در پرتو کتاب، سنت و عقل، ترجمه على شیروانى، ص 86

[29] ( 4). ر. ک: بحارالانوار، ج 6، ص 266

[30] ( 5). حبیب‏اللَّه طاهرى، سیرى در جهان پس از مرگ، ص 288

[31] ( 1). ر. ک: جعفر سبحانى، منشور جاوید، ج 9، ص 238- 239

[32] ( 2). ر. ک: شیخ عباس قمى، سفینةالبحار، واژه« قبر»؛ ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 468- 470

[33] ( 3). شیخ عباس قمى، منازل الآخرة، ص 30- 38

[34] ( 1). بحار الانوار، ج 6، ص 221

[35] ( 2). همان، ص 220

[36] ( 3). همان

[37] ( 4). میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 6، ص 331

[38] ( 5). کلینى، کافى، ج 2، ص 623

[39] ( 6). شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 7، ص 409

[40] ( 7). بحار الانوار، ج 79، ص 64؛ جهت توضیح بیشتر ر. ک: شیخ عباس قمى، منازل الآخرة، ص 26- 30

[41] ( 1). نهج البلاغه، خطبه 42

[42] ( 2). اعراف، آیه 14

[43] ( 3). اعراف، آیه 15

[44] ( 4). اعراف، آیه 16

[45] ( 5). ر. ک: تفسیر نمونه، ج 6، ص 108- 112؛ شهید مرتضى مطهرى، معاد، ص 219؛ عبدالله جوادى آملى، مبادى اخلاق در قرآن، ص 86- 89

[46] ( 1). روم، آیه 55- 56

[47] ( 2). ر. ک: ناصر مکارم شیرازى، یک صد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص 360- 362؛ تفسیر نمونه، ج 14، ص 344- 441

[48] ( 1). ر. ک: بحارالانوار، ج 7، ص 276؛ المیزان، ج 7، ص 73- 83؛ نمونه، ج 5، ص 221- 227؛ طبرسى، مجمع‏البیان، ج 10، ص 249

[49] ( 2). ر. ک: ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 463- 465؛ کلینى، کافى، ج 3، ص 231- 232

[50] ( 3). ر. ک: على‏اکبر مهدى‏پور، اجساد جاویدان

[51] ( 1). على بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج 2، ص 332

[52] ( 2). عبد على عروسى حویزى، تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 140

[53] ( 1). عبد على عروسى حویزى، تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 140

[54] ( 2). کافى، ج 3، ص 248، ح 2؛ براى آگاهى بیشتر ر. ک: شبّر، حق‏الیقین، ج 2، ص 104؛ المیزان، ج 19، ص 16؛/ تفسیر نمونه، ج 22، ص428

 

نام کتاب: پرسمان قرآنى معاد

نویسنده: سید على هاشمى نشلجى‏

موضوع: پرسش و پاسخ قرآنى برزخ و عالم آخرت‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: 1

ناشر: موسسه بوستان کتاب‏

مکان چاپ: قم‏

سال چاپ: 1386

نوبت چاپ: چهارم‏

  • نجمه شفیعی

نظرات  (۰)

هیچکس حرفی نداره
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی