s301 :: Global Village😊💕

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

👈 هنگامی که در این وبلاگ حضور داری با خود صادق باش ، گوش ها ، چشم ها و لب های خود را لحظه ای از قید شیطان درون خود آزاد ساز !😉

خداوند حقیقت را می بیند اما صبر می کند ..... من عاشق خدایم هستم دعا کنید هر چه زودتر به عشقم برسم😘

گاهی انسان مطالب ساده و ابتدایی و تکراری را نیز به سادگی فراموش میکند ، پس لطفا فقط ببین !😉

در این وبلاگ پذیرفتن هیچ چیز اجباری نیست..... روزی یک نفر هم چشمهایش به دیدن یک کلمه قرآن روشن شود ، برای این بنده ی حقیر کافی ست... دیگر چیزی نمی خواهم😊


*بعد از نماز یادتون نره !سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ و سى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ بگوید و در بعضى روایات سُبْحانَ اللّهِ پیش از اَلْحَمْدُلِلّهِ وارد شده .*

تبلیغات
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۰، ۱۶:۰۲ - زیاده متابعین
    good luck
نویسندگان
پیوندها

s301

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه 
صفحه سیصد و یک (74-62)
سورةُ الکَهف
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏
 
فَلَمَّا جاوَزا قالَ لِفَتاهُ آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً (62)
 
قالَ أَ رَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسیتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانیهُ إِلاَّ الشَّیْطانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَباً (63)
 
قالَ ذلِکَ ما کُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلى‏ آثارِهِما قَصَصاً (64)
 
فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً (65)
 
قالَ لَهُ مُوسى‏ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً (66)
 
قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً (67)
 
وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلى‏ ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً (68)
 
قالَ سَتَجِدُنی‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً وَ لا أَعْصی‏ لَکَ أَمْراً (69)
 
قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنی‏ فَلا تَسْئَلْنی‏ عَنْ شَیْ‏ءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً (70)
 
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَکِبا فِی السَّفینَةِ خَرَقَها قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً إِمْراً (71)
 
قالَ أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً (72)
 
قالَ لا تُؤاخِذْنی‏ بِما نَسیتُ وَ لا تُرْهِقْنی‏ مِنْ أَمْری عُسْراً (73)
 
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا لَقِیا غُلاماً فَقَتَلَهُ قالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً (74)
 
 
ترجمه فارسی
 
وقتى [از آنجا] گذشتند، موسى به خدمت گزارش گفت: غذاى صبح‏گاهى ما را بیاور که از این سفرمان سختى و خستگىِ بسیار دیدیم. (62)
خدمت گزارش گفت: آیا ندانستى چون کنار آن سنگ جاى گرفتیم، من ماهى را از یاد بردم و آن با وضعى شگفت‏انگیز راه خود را در دریا گرفت و رفت، و جز شیطان از خاطرم نبرد که آن را به یاد داشته باشم. (63)
موسى گفت: این [جاى فراموش کردن ماهى‏] همان است که ما در طلبش بودیم. پس با پى گرفتن جاى پاى خود [از راهى که آمده بودند] برگشتند. (64)
پس بنده‏اى از بندگان ما را یافتند که او را از نزد خود رحمتى داده و از پیشگاه خود دانشى ویژه به او آموخته بودیم. (65)
موسى به او گفت: آیا [اذن مى‏دهى که‏] من تو را [به این هدف‏] پیروى کنم که از آنچه به تو آموخته‏اند، مایه رشدى به من بیاموزى؟ (66)
گفت: [اى موسى!] تو هرگز نمى‏توانى بر همراهى من شکیبایى ورزى. (67)
و چگونه مى‏توانى بر چیزى که به آن احاطه [علمى‏] ندارى شکیبایى ورزى؟ (68)
گفت: اگر خدا بخواهد، مرا شکیبا خواهى یافت، و هیچ فرمانى را از تو مخالفت نخواهم کرد. (69)
گفت: [اى موسى!] اگر دنبال من آمدى، از هیچ چیز از من مپرس تا خودم درباره [حقیقتِ‏] آن با تو آغاز سخن کنم. (70)
پس هر دو به راه افتادند تا وقتى که در کشتى سوار شدند، او شکافى در کشتى ایجاد کرد. موسى گفت: آیا آن را شکافتى تا سرنشینانش را غرق کنى؟ به راستى که کارى بسیار زشت کردى! (71)
گفت: [اى موسى!] آیا نگفتم که تو هرگز نمى‏توانى بر همراهى من شکیبایى ورزى؟ (72)
گفت: مرا بر آنچه از یاد بردم، مؤاخذه مکن و در کارم به من سخت مگیر. (73)
پس [هر دو] به راه افتادند تا [زمانى که‏] به نوجوانى برخوردند پس [بنده ما] او را کشت. موسى گفت: آیا شخص بى‏گناهى را بدون آنکه کسى را کشته باشد، کُشتى؟ به راستى که کارى بسیار ناپسند مرتکب شدى! (74)
 
Translation of the Qur'an
Page ( 301 ) verses Sura al-kahf ( 62 - 74 )
 
Sura al-Kahf
In the nane of God
 
 
When they had gone still further, he told his young man:" Bring us our lunch; we have experienced so much strain along our journey.") 62 (
He said:" Did you see when we were resting by the rock, that I forgot the fish? Unless it was Satan who made me forget it so I did not remember it. It took its way through the sea like something marvellous!") 63 (
He said:" That is just what we've been searching for." So they retraced their steps the way they had come.) 64 (
They found one of Our servants to whom We had given mercy from Ourself and taught him knowledge from Our very presence.) 65 (
Moses said to him:" May I follow you so you may teach me some of the common sense you have been taught?") 66 (
He said:" You will never have any patience with me!) 67 (
How can you show any patience with something that is beyond your experience?") 68 (
He said:" You will find me patient, if God so wishes. I will not disobey you in any matter.") 69 (
He said:" If you follow me, do not ask me about anything until I tell you something to remember it by.") 70 (
) X (So they both started out until, as they boarded the ship, he bored a hole in her. He said:" Have you scuttled her to drown her crew? You have done such a weird thing!") 71 (
He said:" Didn't I say that you would not manage to show any patience with me?") 72 (
He said:" Do not take me to task for what I have forgotten, nor weigh me down by making my case too difficult for me.") 73 (
They journeyed on until when they met a youth, he killed him. He said:" Have you killed an innocent soul without any previous murder] on his part [? You have committed such a horrible deed!") 74 (
 
  • نجمه شفیعی

نظرات  (۰)

هیچکس حرفی نداره
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی