s265
- يكشنبه آذر ۱۲ ۱۳۹۶، ۱۱:۳۶ ق.ظ
- ۰ حرفهای شما
با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه
صفحه دویست و شصت و پنج (52-70)
سورةُ الحِجْر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْکُمْ وَجِلُونَ (52)
قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ عَلیمٍ (53)
قالَ أَ بَشَّرْتُمُونی عَلى أَنْ مَسَّنِیَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ (54)
قالُوا بَشَّرْناکَ بِالْحَقِّ فَلا تَکُنْ مِنَ الْقانِطینَ (55)
قالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ (56)
قالَ فَما خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ (57)
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمینَ (58)
إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعینَ (59)
إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرینَ (60)
فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ (61)
قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ (62)
قالُوا بَلْ جِئْناکَ بِما کانُوا فیهِ یَمْتَرُونَ (63)
وَ أَتَیْناکَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (64)
فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ (65)
وَ قَضَیْنا إِلَیْهِ ذلِکَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحینَ (66)
وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدینَةِ یَسْتَبْشِرُونَ (67)
قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَیْفی فَلا تَفْضَحُونِ (68)
وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ (69)
قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعالَمینَ (70)
ترجمه فارسی
هنگامى که بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. [ابراهیم] گفت: ما از شما ترسانیم. (52)
گفتند: نترس که ما تو را به پسرى دانا مژده مىدهیم. (53)
گفت: آیا با آنکه پیرى به من رسید، مژدهام مىدهید؟ به چه مژده مىدهید؟ (54)
گفتند: تو را به بشارتى درست و به حق [که واقعشدنى است] مژده دادیم بنابراین از ناامیدان مباش. (55)
گفت: چه کسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش ناامید مىشود؟! (56)
[سپس] گفت: اى فرستادگان! کار مهم شما چیست؟ (57)
گفتند: ما به سوى قومى گنهکار فرستاده شدهایم [تا نابودشان کنیم.] (58)
مگر خاندان لوط را که قطعاً همه آنان را نجات مىدهیم، (59)
مگر همسرش را که [به سبب روىگردانىاش از حق] مقدّر کردهایم از بازماندگان [در شهر و نابودشوندگان] باشد. (60)
پس هنگامى که فرستادگان خدا نزد خاندان لوط آمدند، (61)
لوط گفت: بىتردید شما گروهى ناشناختهاید. (62)
گفتند: [نه، ما آشنا هستیم] با چیزى نزد تو آمدهایم که قومت همواره در آن تردید داشتند. (63)
و ما واقعیتى قطعى و مسلّم را [که همان عذاب الهى است، جهت نابودى مردم] براى تو آوردهایم و یقیناً راستگوییم. (64)
پس [چون] پارهاى از شب [گذشت] خاندانت را کوچ ده و خودت دنبال آنان برو و هیچ یک از شما [به شهر] بازنگردد، و آنجا که مأمور هستید، بروید. (65)
ما [کیفیت] این حادثه [بزرگ] را به او وحى کردیم که: هنگامى که مجرمان وارد صبح شوند، بنیادشان برکنده خواهد شد. (66)
و اهل شهر [با آگاه شدن از مهمانان لوط] شادى کنان [به خانه لوط] آمدند. (67)
لوط گفت: اینان مهمانان منند، آبروى مرا نبرید. (68)
از خدا پروا کنید و مرا [نزد مهمانانم] خوار و بىمقدار نسازید. (69)
گفتند: مگر ما تو را [از مهمان کردن] مردمان نهى نکردیم؟ (70)
ترجمه انگلیسی
how, when they entered his presence and said:" Peace!", he said:" We feel wary of you.") 52 (
They said:" Don't feel so wary; We bring you word about a clever boy.") 53 (
He said:" Have you brought me word like this once old age has set in on me? What sort of word do you want to spread?") 54 (
They said:" We have brought you word of the Truth, so do not act so discouraged.") 55 (
He said:" Who despairs of his Lord's mercy except those who are lost?") 56 (
He said:" Yet what is your errand, you emissaries?") 57 (
They said:" We have been sent for some criminal folk,) 58 (
except for Lot's house; we will rescue them all) 59 (
except his wife. We have decreed that she will be one of those who will be left behind.") 60 (
) V (When the emissaries came to Lot's household,) 61 (
he said:" You are folk who should be ignored.") 62 (
They said: Rather we have come to you about something they have been puzzling over.) 63 (
We have brought you the Truth, for we are reliable.) 64 (
Travel with your family at dead of night; you should follow in their rear, and let none of you glance around! Keep on going wherever you are ordered to.) 65 (
We have passed judgment on that case for him so that those people's last remnant shall be cut off once morning dawns for them.") 66 (
The people of the city came up gay with the news.) 67 (
He said:" These are my guests so do not disgrace me.) 68 (
Heed God, and do not shame me.") 69 (
They said:" Didn't we forbid you to have contact with] anyone in [the Universe] outside [?") 70 (
- ۹۶/۰۹/۱۲