s239
- چهارشنبه آبان ۳ ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ق.ظ
- ۱ حرفهای شما
با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه
صفحه دویست و سی و نه (37-31)
سورةُ یُوسُف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَ أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَ آتَتْ کُلَّ واحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِکِّیناً وَ قالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلاَّ مَلَکٌ کَریمٌ (31)
قالَتْ فَذلِکُنَّ الَّذی لُمْتُنَّنی فیهِ وَ لَقَدْ راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَ لَئِنْ لَمْ یَفْعَلْ ما آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَ لَیَکُوناً مِنَ الصَّاغِرینَ (32)
قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنی إِلَیْهِ وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ (33)
فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ (34)
ثُمَّ بَدا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما رَأَوُا الْآیاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حینٍ (35)
وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّی أَرانی أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرانی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْویلِهِ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنینَ (36)
قالَ لا یَأْتیکُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُکُما بِتَأْویلِهِ قَبْلَ أَنْ یَأْتِیَکُما ذلِکُما مِمَّا عَلَّمَنی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ (37)
ترجمه فارسی
پس هنگامى که بانوى کاخ گفتارِ مکرآمیز آنان را شنید [براى آنکه به آنان ثابت کند که در این رابطه، سخنى نابجا دارند] به مهمانى دعوتشان کرد، و براى آنان تکیهگاه آماده نمود و به هر یک از آنان [براى خوردن میوه] کاردى داد و به یوسف گفت: به مجلس آنان در آى. هنگامى که او را دیدند به حقیقت در نظرشان بزرگ [و بسیار زیبا] یافتندش و [از شدت شگفتى و حیرت به جاى میوه] دستهایشان را بریدند و گفتند: حاشا که این بشر باشد! او جز فرشتهاى بزرگوار نیست. (31)
بانوى کاخ گفت: این همان کسى است که مرا درباره عشق او سرزنش کردید. به راستى من از او خواستار کام جویى شدم، ولى او در برابر خواست من به شدت خوددارى کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند یقیناً خوار و حقیر به زندان خواهد رفت. (32)
یوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از عملى که مرا به آن مىخوانند، و اگر نیرنگشان را از من نگردانى به آنان رغبت مىکنم و از نادانان مىشوم. (33)
پس پروردگارش خواستهاش را اجابت کرد و نیرنگ زنان را از او بگردانید زیرا خدا شنوا و داناست. (34)
آن گاه آنان پس از آنکه نشانهها [ىِ پاکى و پاکدامنى یوسف] را دیده بودند، عزمشان بر این جزم شد که تا مدتى او را به زندان اندازند. (35)
و دو غلام [پادشاه مصر] با یوسف به زندان افتادند. یکى از آن دو نفر گفت: من پى در پى خواب مىبینم که [براى] شراب، [انگور] مىفشارم، و دیگرى گفت: من خواب مىبینم که بر سر خود نان حمل مىکنم [و] پرندگان از آن مىخورند، از تعبیر آن ما را خبر ده زیرا ما تو را از نیکوکاران مىدانیم. (36)
گفت: هیچ جیره غذایى براى شما نمىآید مگر آنکه من شما را پیش از آمدنش از تعبیر آن خواب آگاه مىکنم، این از حقایقى است که خدا به من آموخته است زیرا من آیین مردمى را که به خدا ایمان ندارند و به سراى آخرت کافرند، رها کردهام. (37)
ترجمه انگلیسی
When she heard about their remarks, she sent for them and prepared a party for them. To each of them she gave a knife. She told] him [:" Come out to] see [them!" When they saw him they praised him and cut their hands. They said:" God forbid! This is no human being; this is simply a noble angel!") 31 (
She said:" Well this is the person whom you blamed me for. Yes, I wanted to seduce him, and he held himself back! If he doesn't do what I order him to, he'll be jailed, and taken down a notch or two.") 32 (
He said:" My Lord, jail is more precious to me than what they are inviting me to do. Unless You ward off their tricks from me, I'll fall for them and act as if I do not know a thing.") 33 (
His Lord responded to his plea and warded off their tricks from him. He is the Alert, Aware.) 34 (
Then it occurred to them to jail him for a while even after they had seen the signs.) 35 (
) V (Two young men entered the prison along with him. One of them said:" I dreamed I was pressing wine." The other said:" I dreamed I was carrying bread on my head from which the birds were eating. Tell us about their interpretation; we see you are someone who acts kindly.") 36 (
He said:" Food will not be brought either of you to sustain you, unless I will tell you their interpretation even before it reaches you. That is something my Lord has taught me. I have left the sect of folk who do not believe in God and are disbelievers in the Hereafter:) 37 (
- ۹۶/۰۸/۰۳