s167
- شنبه مرداد ۲۱ ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ق.ظ
- ۱ حرفهای شما
با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه
صفحه صد و شصت و هفت (138-143)
سورةُ الأعرَاف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ جاوَزْنا بِبَنی إِسْرائیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا یا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (138)
إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فیهِ وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (139)
قالَ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغیکُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَى الْعالَمینَ (140)
وَ إِذْ أَنْجَیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُقَتِّلُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیمٌ (141)
وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً
وَ قالَ مُوسى لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ (142)
وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمیقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قالَ لَنْ تَرانی وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ
فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً
فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنینَ (143)
ترجمه فارسی :
و بنىاسرائیل را از دریا [یى که فرعونیان را در آن غرق کردیم] عبور دادیم پس به گروهى گذر کردند که همواره بر پرستش بتهاى خود ملازمت داشتند، گفتند: اى موسى! همان گونه که براى آنان معبودانى است، تو هم براى ما معبودى قرار بده!! موسى گفت: قطعاً شما گروهى هستید که جهالت و نادانى مىورزید. (138)
بىتردید آنچه اینان در آن قرار دارند [وآن عقاید شرکآلود و آیین بتپرستى است] نابود شده و فاسد است، و آنچه همواره انجام مىدهند، باطل و بیهوده است. (139)
[موسى با یک دنیا شگفتى و تعجب] گفت: آیا غیر خدا را [که هیچگونه شایستگى پرستش ندارد] به عنوان معبود برایتان طلب کنم؟ در حالى که اوست که شما را بر جهانیان [روزگارتان] برترى داد. (140)
و [یاد کنید] هنگامى را که شما را از [چنگال ظالمانه] فرعونیان نجات دادیم، هم آنان که شما را به سختترین صورت شکنجه مىکردند، [و به شکلى گسترده] پسرانتان را مىکشتند، و زنانتان را [براى به عزا نشستن در مرگ پسران و بیگارى] زنده مىگذاشتند، و براى شما در این [امور] آزمایشى بزرگ از سوى پروردگارتان بود. (141)
و با موسى [براى عبادتى ویژه و دریافت تورات] سى شب وعده گذاشتیم و آن را با [افزودن] ده شب کامل کردیم، پس میعادگاه پروردگارش به چهل شب پایان گرفت، و موسى [هنگامى که به میعادگاه مىرفت] به برادرش هارون گفت: در میان قومم جانشین من باش و به اصلاح برخیز و از راه و روش مفسدان پیروى مکن. (142)
زمانى که موسى به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با وى سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! جمال با کمال ذات بىنهایتت را [به قلب من] بنماى تا تو را [به رؤیت ویژه باطنى] بنگرم. خدا فرمود: هرگز مرا نخواهى دید، ولى به این کوه بنگر اگر [پس از جلوه من] بر جاى خود ثابت و برقرار ماند، تو هم به زودى مرا خواهى دید. چون پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را متلاشى نمود و موسى بىهوش شد، پس هنگامى که به هوش آمد گفت: تو منزّهى [از اینکه مشاهده شوى،] به سویت بازگشتم، و من [در میان مردم این روزگار] نخستین باور کننده [این حقیقت که هرگز دیده نمىشوى] هستم. (143)
ترجمه انگلیسی
We led the Children of Israel across the sea. They came upon a people who were dedicated to some idols they had. They said:" Moses, make a god for us like the gods they have." He said:" You are a folk who act ignorantly.) 138(
Anything those people are busy at is doomed and whatever they have been doing is absurd.") 139(
He said:" Should I seek something instead of God as a deity for you, while He has preferred you ahead of] everyone in [the Universe?) 140(
When We saved you from Pharaoh's household, they were imposing the worst torment on you: they slaughtered your sons and spared your women. That meant a serious trial from your Lord.") 141 (
) XVII (We appointed thirty nights for Moses and completed them with ten; the appointment with his Lord was complete in forty nights. Moses told his brother Aaron:" Rule my people in my stead and set a good example; do not pursue the mischief-makers' course.") 142(
When Moses came for Our appointment and his Lord spoke to him, he said:" My Lord, show] yourself [to me so I may look at You." He said:" You will never see Me, but look at the mountain] instead [. If it remains in its place, then you shall see Me." When his Lord displayed his glory to the mountain, He left it flattened off, and Moses fell down stunned. When he came back to his senses, he said:" Glory be to You! I have turned to You and am the first believer!) 143(
- ۹۶/۰۵/۲۱