چیستی برزخ
- چهارشنبه شهریور ۱۱ ۱۳۹۴، ۰۵:۲۰ ق.ظ
- ۱ حرفهای شما
مفهوم «برزخ» چیست؟
«برزخ» در لغت به معناى چیزى است که در میان دو شئ حایل شود، سپس این معنا توسعه یافته و به هر امرى که در میان دو چیز یا دو مرحله قرار گیرد، اطلاق شده است.
قرآن درباره دریاى آب شیرین و شور که در کنار هم قرار دارند مىفرماید: «بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّایَبْغِیَانِ»[1]؛ در میان آن دو، برزخى است که مانع از غلبه یکى بر دیگرى است.
در اینجا منظور از «برزخ» جهانى است که میان دنیا و عالم آخرت قرار دارد؛ یعنى هنگامى که روح از بدن جدا مىشود، پیش از آن که بار دیگر در قیامت به بدن اصلى بازگردد، در عالمى که میان این دو عالم است و برزخ نامیده مىشود قرار خواهد داشت.[2]
هستى برزخ
چه دلیل بر اثبات عالم برزخ وجود دارد؟
اصل وجود «عالم برزخ» مورد اتفاق دانشمندان اسلامىاست و دلایل عمده آنها بر اثبات آن، آیات و روایات است، هر چند از طریق عقلى نیز قابل اثبات است. از جمله آیاتى که بر عالم برزخ دلالت مىکند، چنین است: «و مِنْ وِرائِهِمْ بَرَزَخُ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[3]؛ و پشت سر آنها برزخى است تا روزى که بر انگیخته مىشوند. آیات دیگرى نیز بر عالم برزخ دلالت دارند که عبارتند از: بقره، 154؛ مؤمن، 46 و 47؛ نوح، 25؛ یس، 26 و 27؛ روم، 55؛ مؤمن، 11 و ... بعضى از این آیات، از حوادث و احوال عالم برزخ خبر مىدهند؛ مثلًا: از آیه 46 سوره مؤمن استفاده مىشود که در جهان برزخ آل فرعون را بر آتش دوزخ عرضه مىکنند و ناراحت مىشوند، یا شهدا در عالم برزخ نزد پروردگار و در محضر قرب او روزى داده مىشوند و در آن عالم حیات حقیقى دارند.
پس طبق این آیات، در عالم برزخ حیات برزخى وجود دارد و مجرمان در آنجا گرفتار عذاب الهى مىباشند، و شهدا و بندگان صالح خداوند نیز از نعمتهاى الهى برخوردارند.
روایات نیز بر عالم برزخ و حیات در آنجا و حوادث آن دلالت روشن دارند: در حدیث معروفى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله آمده که هنگامى که اجساد کشته شدهگان مشرکان مکّه را در جنگ بدر در چاهى ریختند، در کنار چاه ایستاد و فرمود: اى اهل چاه! آیا آنچه را که پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟ من که وعده پروردگارم را (در مورد پیروزى) حق یافتم! گروهى عرض کردند: اى رسول خدا! آیا آنها مىشنوند؟ فرمود: شما نسبت به آنچه من مىگویم از آنها شنواتر نیستید، ولى آنها امروز پاسخ نمىدهند.[4]
بعضى از روایات، از حوادث و احوال عالم برزخ و سرنوشت آدمى خبر مىدهند؛ مثلًا، در روایات بسیارى، از شادى ارواح مؤمنان به وسیله اعمال نیک بازماندگان خبر مىدهد؛ از جمله در حدیثى از امام صادق علیه السلام آمده: انَّ الْمَیّتَ لَیَفْرَحُ بِالتِّرَحُّمِ عَلیْه وَ الْاسْتِغْفارِ لَهُ کَما یَفْرَحُ الْحَىُّ بِالهَدیَّةِ؛[5] میت، با طلب رحمت و استغفار براى او خوشحال مىشود؛ همان گونه که افراد زنده با هدایا خوشحال مىشوند.
در حدیثى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم که فرمود: آنها [/ ارواح مؤمنان] در حجرههایى از بهشت، از طعام و شراب آن متنعم مىشوند و مىگویند: پروردگارا! قیامت را براى ما برپا کن، و به وعدههایى که به ما دادهاى وفا نما.[6]
روشن است که منظور از بهشت در این روایت، بهشت برزخى است.
حیات برزخى
حیات برزخى چیست؟
آیات متعددى حکایت از حیات بعد از مرگ دارد؛ از جمله: «وَلَا تَقُولُواْ لِمَن یُقْتَلُ فِى سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ تُ م بَلْ أَحْیَآءٌ وَ لکِن لَّاتَشْعُرُونَ»[7]؛ و کسانى که در راه خدا کشته مىشوند مرده نخوانید، آنها زندهاند، ولى نمىدانید. و نیز آیه: «لَعَلّى أَعْمَلُ صلِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّآ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَآلُهَا وَ مِن وَرَآهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[8]؛ تا آن زمان که مرگ هر یک فرا رسد در آن حال پشیمان شده گوید: پروردگارا: مرا- به دنیا- بازگردان! تا شاید به تدارک گذشته عملى صالح به جاى آورم و به او خطاب شود که هرگز نخواهد شد واین کلمه را از حسرت مىگوید و ثمرى نمىبخشد که عالم برزخ به دنبال آنهاست تا روزى که برانگیخته شوند.
روح انسان بعد از این جهان در اجساد لطیفى قرار مىگیرد که از عوارض فراوان این ماده کثیف برکنار است و چون از هر نظر شبیه این جسم است به آن «قالب مثالى» یا «بدن مثالى» مىگویند که نه به کلى مجرد و نه مادى محض است، بلکه داراى نوعى «تجرد برزخى» است. بعضى از محققان آن را به وضع روح در حالت خواب تشبیه کردهاند که در آن حال ممکن است با مشاهده نعمتهایى، به راستى لذت ببرد و بر اثر دیدن مناظر هولناک معذّب و متألّم شود؛ آن چنان که گاه واکنش آن در همین بدن نیز ظاهر مىشود و به هنگام دیدن خوابهاى هولناک، فریاد مىکشد و ....
تعلّق روح به بدن مثالى در «جهان برزخ» تا قیامت ادامه داشته و به هنگام قیامت دوباره به بدنهاى نخستین به فرمان خدا بر مىگردد.[9]
آیا عالم برزخ جسمانى و روحانى است یا فقط روحانى؟ اگر جسمانى هم مىباشد پس چرا خداوند مىفرماید: آنگاه که در نفخ صور دمیده شود مردم فوج فوج از قبرها بیرون مىآیند و به صحراى قیامت مىروند.[10] اگر عالم برزخ جسمانى هم باشد پس جسم عالم برزخ غیر از جسم عالم قیامت خواهد بود، توضیح دهید؟
انسان مرکب از جسم و روح است. با مرگ، جسم مادى او را در قبر مىنهند و در این دنیا باقى مىماند و روح او به عالم برزخ وارد مىشود.
روح انسان پس از جدا شدن از جسد خاکى در عالم برزخ در جسمهاى لطیفى قرار مىگیرند که بسیارى از عوارض ماده را ندارند و چون از هر نظر شبیه این جسم است، بر آن «قالب مثالى» و یا «بدن مثالى» مىگویند؛ یعنى بدنى شبیه همین بدن، امّا نه به کلى مجرد است و نه مادى محض. همانند هنگامى که انسان خواب مىبیند؛ جسم او در بستر آرمیده است، ولى خواب دیدن او با جسم است که آن جسم مثالى است.
هنگام وقوع قیامت، خداوند روح را به بدنهاى دنیوى بر مىگرداند، لذا قرآن کریم مىفرماید: پس از دمیده شدن صور دوم، مردم گروه گروه از قبرها بیرون مىآیند و به صحراى قیامت وارد مىشوند.[11]
بنابراین نه عالم برزخ فقط روحانى است و نه جهان قیامت، بلکه هر دو روحانى و جسمانى هستند ولیکن جسم عالم برزخ با جسم عالم قیامت تفاوت دارد.
ویژگىهاى روح در عالم برزخ چیست؟
یکى از مباحث مهم معاد، بقاى روح است که بااستدلال به آن مىتوان معاد رااثبات نمود.
روح مىتواند بعد از مرگ جسم و متلاشى شدن آن به زندگى خود ادامه دهد، امّا این که چه ویژگىهایى دارد باید گفت: اولًا: روح مجرد است؛ یعنى از خواص عمومى ماده (زمان، مکان و اجزا)، مبرّا است و این ویژگىها را ندارد؛ البته روح در این دنیا همراه جسم است و ویژگى او، در عالم برزخ با دنیا تفاوتى ندارد.[12]
ثانیاً: روح کفّار در عالم برزخ، گرفتار عذاب و روح مؤمن در نعمت است تا قیامت فرا رسد. امام صادق علیه السلام فرموده است: برزخ، همان قبر است، از آن زمان که مىمیرد تا روز قیامت.[13]
امام زین العابدین علیه السلام فرمود: قبر، باغى از باغهاى بهشت یا حفرهاى از آتش است.[14]
ویژگى دیگر روح در عالم برزخ، آن است که با دنیا در ارتباط بوده و تا حدودى از حالات بستگان خود آگاه است. اگر بستگان، برایش دعا و طلب مغفرتى بکنند، خوشحال مىشود؛ همانگونه که افراد زنده با هدیه خوشحال مىشوند.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: اى مردم! مردهها را زیارت کنید و به سراغ آنها بروید و سلام بفرستید؛ سوگند به کسى که جانم در دست او است، مسلمانى تا روز قیامت بر آنها سلام نمىفرستد، مگر این که سلام او را پاسخ مىگویند.[15]
از این احادیث معلوم مىشود روح در عالم برزخ، با این جهان در ارتباط است.
آیا این که مىگویند چاهى به نام «حضر موت» وجود دارد و گنهکاران در عالم برزخ در آن عذاب مىشوند، صحیح است؟ آیا آن چاه در همان صحراى «حضر موت» که در جنوب شبه جزیره عربستان است واقع شده؟
در روایتى آمده است که در حضر موت (سرزمینى در شرق عدن) چاهى است عمیق به نام «برهوت» که ارواح کفار در آن، جاى دارند و در آنجا عذاب مىشوند. حضرت على علیه السلام مىفرماید: بدترین آبادىهاى روى زمین آبادى برهوت است که در حضر موت واقع است، ارواح کفار در آنجا گرد آیند.[16]
طبق این حدیث و احادیث دیگر[17] ظاهراً این سرزمین در جنوب جزیرةالعرب (عربستان) است.[18]
آیا حیات برزخى به پیامبران و امامان اختصاص دارد؟
همه انسانها حیات برزخى دارند و ویژه شهدا، پیامبران و امامان نیست. زیرا همه انسانها پس از مرگ وارد عالَم برزخ مىشوند. تفاوت انسانهاى معمولى با پیامبران و امامان و شهدا در نوع حیات برزخى است. پیامبران، امامان و شهدا از حیات ویژه و زندگى خاصى برخوردارند؛ همان گونه که قرآن کریم در آیه 169 آلعمران به این موضوع اشاره دارد.
آیا در عالَم برزخ نیز مرگ وجود دارد یا فقط در دنیا است؟
از قرآن کریم استفاده مىشود که ما در دنیا با مردن وارد عالَم برزخ مىشویم و در برزخ هم مرگى داریم که پس از آن وارد جهان قیامت مىشویم؛ خداوند متعال مىفرماید:
«کَیفَ تَکفُرونَ بِاللَّهِ وکُنتُم اموتًا فَاحیکُم ثُمَّ یُمیتُکُم ثُمَّ یُحییکُم ثُمَّ الَیهِ تُرجَعون»[19]؛ چگونه به خداوند کافر مىشوید؟! در حالى که شما مردگان [و اجسام بىروحى] بودید و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را مىمیراند و بار دیگر شما را زنده مىکند؛ سپس به سوى او بازگردانده مىشوید. با توجه به اینکه حقیقت مرگ انتقال از یک نشئه به نشئه دیگر و از یک جهان به جهان دیگر است، طبق آیه یاد شده، انسان با مرگ دنیوى، وارد جهان برزخ مىشود و حیات برزخى پیدا مىکند و سپس وارد جهان قیامت مىشود. این انتقال از برزخ به قیامت مرگ برزخى است.[20]
[1] ( 1). رحمان، آیه 20
[2] ( 2). ر. ک: راغب اصفهانى، مفردات، ص 118؛ ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 443
[3] ( 1). مؤمنون، آیه 100
[4] ( 2). متقى هندى، کنزالعمال، ج 10، ص 377، ح 29876
[5] ( 1). المحجّة البیضاء، ج 8، ص 292؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 183
[6] ( 2). کافى، ج 3، باب ارواح المؤمنین، ح 1
[7] ( 3). بقره، آیه 154
[8] ( 4). مؤمنون، آیه 100
[9] ( 1). ر. ک: ناصر مکارم شیرازى و همکاران، تفسیر نمونه، ج 14، ص 321- 323
[10] ( 2). نبأ، آیه 18
[11] ( 3). نبأ، آیه 18
[12] ( 1). ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 443
[13] ( 2). کلینى، کافى، ج 3، ص 242
[14] ( 3). همان، ص 447؛ شیخ صدوق، خصال، ص 119
[15] ( 4). همان، ص 460
[16] ( 1). کلینى، کافى، ج 3، ص 246؛ ر. ک: شیخ حر عاملى، الفصول المهمة، ص 336؛ بحارالانوار، ج 7، ص 116
[17] ( 2). کلینى، کافى، ج 8، ص 231
[18] ( 3). ر. ک: سید مصطفى حسینى دشتى، معارف و معاریف، مدخل، حضر موت و برهوت
[19] ( 1). بقره، آیه 28
[20] ( 2). ر. ک: المیزان، ج 1، ص 111- 112
- ۹۴/۰۶/۱۱