ولایت
- جمعه مهر ۱۰ ۱۳۹۴، ۰۸:۳۴ ق.ظ
- ۰ حرفهای شما
خبره شدن در مسأله ولایت
حضرت فرمود: اى سلیم، این مسأله ولایت که خداوند آن را به شما شناسانده و بوسیله آن بر شما منّت گذاشته، از نظر خبره شدن از طلا و نقره مشکلتر است، و افراد کمى از امّت آن را مىشناسند. ام ایمن از دنیا رفت و با اینکه اهل بهشت است ولى آنچه خدا معرفت آن را به تو داده او نداشت. خدا را شکر کن و آنچه به تو عطا کرده و تو را به آن اختصاص داده با تشکّر حفظ کن.
ولایت را به چه کسانى مىدهند؟
بدان که خداى تعالى دنیا را به نیک و بد مىدهد، ولى این امر ولایت که تو در آن هستى خداوند آن را فقط به برگزیدگان از خلقش مىدهد.
امر ولایت ما را جز سه گروه از خلق نمىدانند: ملائکه مقرّب، پیامبر مرسل، بندهاى که خداوند قلب او را براى ایمان امتحان کرده باشد.
اى سلیم، ضابطه این امر ولایت، تقوى و پرهیزکارى است چرا که به ولایت ما جز با پرهیزکارى نمىتوان رسید.
روایت از کتاب سلیم:
1. بحار: ج 28 ص 16.
روایت با سند به سلیم:
1. بصائر الدرجات: ص 27 ح 6.
2. مناقب ابن مردویه: بروایت ابن طاوس در الطرائف و در کتاب الیقین: باب 185.
39 غدیر خم:
جریان غدیر خم از لسان ابى سعید خدرى، نزول آیه در کامل شدن دین به ولایت، اشعار حسان بن ثابت بمناسبت غدیر خم، اعتراض ابو بکر و عمر در غدیر.
غدیر خم
جریان غدیر خم از لسان ابى سعید خدرى
ابان بن ابى عیاش از سلیم نقل مىکند که گفت: از ابو سعید خدرى شنیدم که مىگفت:
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مردم را در غدیر خم فرا خواند، و دستور داد آنچه خار زیر درخت بود کنده شد، و آن روز پنجشنبه بود[1]. آن حضرت مردم را بسوى خود فرا خواند و بازوى على بن ابى طالب علیه السّلام را گرفت و بلند کرد بطورى که سفیدى زیر بغل پیامبر صلى اللَّه علیه و آله را مىنگریستم[2].
سپس فرمود: «هر کس من صاحب اختیار او هستم على صاحب اختیار اوست، پروردگارا دوست بدار هر کس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یارى کن هر کس او را یارى کند، و خوار کن هر کس او را خوار کند».
نزول آیه در کامل شدن دین به ولایت
ابو سعید خدرى مىگوید: حضرت از منبر پائین نیامده بود که این آیه نازل شد:
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً[3]، یعنى:
«امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را نسبت به شما به درجه کمال رساندم و اسلام را بعنوان دین شما راضى شدم».
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: «اللَّه اکبر از کامل شدن دین و کمال نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت على بعد از من».
اشعار حسان بن ثابت بمناسبت غدیر خم
حسان بن ثابت گفت: یا رسول اللَّه، به من اجازه بده تا در باره على علیه السّلام اشعارى بگویم. حضرت فرمود: بگو به برکت خداوند.
حسان گفت: اى بزرگان قریش، سخن مرا به گواهى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بشنوید. سپس این اشعار را سرود:
الم تعلموا انّ النّبىّ محمّدا* لدى دوح خمّ حین قام منادیا و قد جاء جبریل من عند ربّه* بانّک معصوم فلا تک وانیا و بلّغهم ما انزل اللَّه ربّهم* و ان انت لم تفعل و حاذرت باغیا علیک فما بلّغتهم عن إلههم* رسالته ان کنت تخشى الأعادیا فقام به إذ ذاک رافع کفّه* بیمنى یدیه معلن الصّوت عالیا فقال لهم: من کنت مولاه منکم* و کان لقولى حافظا لیس ناسیا فمولاه من بعدى علىّ و انّنى* به لکم دون البریّة راضیا فیا ربّ من والى علیّا فواله* و کن للّذی عادى علیّا معادیا و یا ربّ فانصر ناصریه لنصرهم* امام الهدى کالبدر یجلو الدّیاجیا و یا ربّ فاخذل خاذلیه و کن لهم* اذا وقفوا یوم الحساب مکافیایعنى:
آیا نمىدانید که محمّد پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در کنار درختان منطقه خم به حالت ندا ایستاد، و این در حالى بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که «تو محفوظ خواهى بود پس در کار خود سستى راه مده، و از طرف پروردگارشان آنچه خداوند نازل کرده به آنان ابلاغ کن. اگر چنین نکنى و از دشمنان بر خود حذر کنى بدان که رسالت خدایشان را به آنان نرساندهاى اگر از دشمنان بترسى».
در اینجا بود که به امر خدا قیام کرد در حالى که کف دست او را با دست راست خود بالا برده بود و با صداى بلند و آشکار به آنان گفت: «هر کس از شما که من مولا و صاحب اختیار او هستم و قول مرا قبول دارد و فراموش نمىکند، مولا و صاحب اختیار او بعد از من على است، و من به او براى شما راضى هستم و نه به دیگرى. پروردگارا هر کس على را دوست بدارد دوست بدار، و هر کس با على دشمن باشد با او دشمن باش. پروردگارا، یارى کن هر کس او را یارى کند بخاطر یاریش امام هدایتکنندهاى را که همچون ماه شب چهارده تاریکیها را روشن مىکند. پروردگارا، خوارکنندگان او را خوار کن و روز قیامت که براى حساب مىایستند آنان را به مکافات عملشان برسان.
قطعه زیر از نسخه شماره 63 از نسخههاى خطى کتاب سلیم نقل شده و بخاطر تناسب آن با این حدیث ذیلا نقل مىشود:
اعتراض ابو بکر و عمر در غدیر
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله هنگام ظهر بپا خاست و دستور داد تا خیمهاى نصب کردند، و به على علیه السّلام دستور داد تا داخل آن شود. اوّل کسى که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به آنان دستور داد ابو بکر و عمر بودند.
آن دو بلند نشدند مگر بعد از آنکه از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله پرسیدند: آیا این بیعت به امر خداست؟
حضرت جواب داد: آرى، از امر خداوند جلّ و علا است، و بدانید که هر کس این بیعت را بشکند کافر است، و هر کس از على علیه السّلام اطاعت نکند کافر است، چرا که سخنعلى سخن من، و امر او امر من است. هر کس با سخن على و امر او مخالفت کند با من مخالفت کرده است.
بعد از آنکه حضرت این سخن را بر آنان تأکید کرد دستور داد تا هر چه زودتر بیعت کنند. آن دو برخاستند و نزد على علیه السّلام رفتند و بعنوان «امیر المؤمنین» با او بیعت کردند. عمر هنگام بیعت گفت: «خوشا به حالت یا على، صاحب اختیار من و هر مرد و زن مؤمنى شدى».
سپس پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به سلمان و ابو ذر دستور بیعت داد. آن دو برخاستند و (بیعت کردند) و سخنى نگفتند ....
روایت از کتاب سلیم:
1. بحار: ج 37 ص 195 ح 78.
2. الغدیر: ج 2 ص 34.
روایت از غیر سلیم:
1. الغدیر: ج 2 ص 39- 34 با 25 سند شیعى و 12 سند غیر شیعى این حدیث را نقل کرده است.
40 جلوههایى از فضائل امیر المؤمنین علیه السّلام:
ده خصلت امیر المؤمنین علیه السّلام در رابطه با پیامبر صلى اللَّه علیه و آله، تأثیر محبت اهل بیت علیهم السّلام در ثبات ایمان، یاد على علیه السّلام محبوبترین ذکرها نزد پیامبر صلى اللَّه علیه و آله، امیر المؤمنین علیه السّلام در رابطه با اهل بیت علیهم السّلام.
جلوههایى از فضائل امیر المؤمنین علیه السّلام
ده خصلت امیر المؤمنین علیه السّلام در رابطه با پیامبر صلى اللَّه علیه و آله
ابان از سلیم بن قیس نقل مىکند که گفت: از على علیه السّلام شنیدم که مىفرمود:
من در رابطه با پیامبر صلى اللَّه علیه و آله ده خصلت دارم که بقدر یکى از آنها همه آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مىکند مرا مسرور نمىکند.
گفته شد: یا امیر المؤمنین، آنها را براى ما بیان فرما.
حضرت فرمود: پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به من فرمود: اى على، تو برادرى، و تو دوستى، و تو وصیّى، و تو وزیرى، تو جانشین هستى در خاندان و مال و در هر غیبتى که غایب باشم.
منزلت تو نسبت به من همچون منزلت من نزد پروردگارم است. تو جانشین در امّتم هستى. دوست تو دوست من و دشمن تو دشمن من است. تو امیر المؤمنین و آقاى مسلمانان بعد از من هستى.
أسرار آل محمد علیهم السلام / ترجمه کتاب سلیم
- ۹۴/۰۷/۱۰