مواد مخدر مورچه
- جمعه مهر ۱۴ ۱۳۹۶، ۰۸:۰۶ ب.ظ
- ۰ حرفهای شما
بله جانم برایتان بگوید که ....
اتاق ما مورچه بسیار دارد ، آن هم از آن کله گنده هایش . و هر روز این مخلوقات خدا در اتاق ما رزمایش برپا میکنند . ما به بودنشان راضی بودیم ، گفتیم خدا رو خوش نمی آید آواره گردند . کاری به کارشان نداشتیم ، ولی انگار آفریده های خدا کمی ناسپاسی میکردند ! جای دندانهایشان مگر انقدر درد داشت ! از آمپول تقویتی هم بیشتر درد داشت !
خلاصه ما دست به دامان اتاق های دیگر شدیم که چاره چیست ؟
به ما سمی دادند به نام سم مورچه . گفتند این سم از زمانهای قدیم رواج داشته حتی در میان خود مورچه ها ، به طوری که در امپراطوری قدیم مورچه ها به نام " مورچیانگ " هر وقت مورچه ای در خطر بوده یا گناه بزرگی مرتکب میشده یا گاهی اوقات هم به دستور فرماندهان ، این سم را میخوردند و به ثانیه نکشیده ، تشریفشان را میبردند به آن دنیا.
بله ، ما هم این ماده نجات را گرفتیم و دور تا دور اتاق ریختیم . بعد از دو روز دیدیم فرقی که نکرده هیچ ، مرموزانه هم شده است همه پنیر ، ببخشید اصلاح میکنم همه چیز.
خودم از نزدیک به مشاهده پرداختم و دیدم جل الخالق ! این مورچه های محترم هر از گاهی می آیند و از این سم میخورند ، سپس پشتک میزنند و با سرعت مافوق نور میدوند! انگار آن در واقع ماده مخدرشان بود نه سم !
با عصبانیت گفتم که اینطور ، صبر کنید هم اکنون تمامی شما را با دمپایی ابری پدربزرگم که یادگار من است خواهم کشت .
دمپایی را برداشتم و ناگهان دیدم اتاق پر از سوسیس شده است ! آن هم سوسیسهای دونده ! از مورچه ها هم خبری نبود ، گفتم اشکالی ندارد سوسیسهای محترم بروید . همه ی آنها فرار کردند و رفتند . ناگهان به خودم گفتم ، اِ واه ، سوسیس که راه نمیره ! و تازه پانصدی بنده افتاد که چه شیره ای سرم مالیده اند...
هیچ دیگر ، در حال حاضر پدربزرگم از توی قبر زنده شده اند و دارند با همان دمپایی ابری به سر مبارک بنده میکوبند و میفرمایند خاک بر سرت کنند که همیشه .... بودی .
- ۹۶/۰۷/۱۴