مراسم عروسی در قرآن
- سه شنبه شهریور ۲۴ ۱۳۹۴، ۰۵:۵۱ ق.ظ
- ۱ حرفهای شما
پرسش 59: آیا در قرآن کریم، به عروسى امیرالمؤمنین، امام على علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا علیها السلام اشارهاى شده است؟
پاسخ: در قرآن کریم، تنها اصول عقاید دینى و فضایل اخلاقى و کلیّات قوانین عملى و آنچه به تربیت دینى و هدایت و به کمال رساندن بشرى مربوط است، بیان شده؛ لذا به جزییات مسایل و امورى که نقش چندانى در تربیت و هدایت انسان ندارد، اشارهاى نشده است؛ زیرا قرآن کریم تنها یک کتاب تاریخى نیست که به ذکر تمام آنچه در تاریخ اتفاق افتاده است، بپردازد؛ مثلًا عروسى امیرالمؤمنین علیه السلام و فاطمه زهرا علیها السلام نیز در قرآن نیامده است[1].
البته در برخى از روایات که در تفسیر و تأویل آیات 19- 22 سوره الرحمن آمده مىخوانیم:
مقصود از دو دریا در «مَرَجَ البَحرینِ یَلتَقیان» حضرت على علیه السلام و فاطمه علیها السلام هستند که دو دریاى عمیقند، و در «یَخرُجُ مِنهُما اللُؤْلُؤْ و الْمَرجانِ» مقصود از لؤلؤ و مرجان، حضرت امام حسن و امام حسین هستند (که از ازدواج حضرت على و فاطمه متولد شدهاند)[2] روشن است که این روایت از باب تأویل و بیان بطن آیه است.
شادى کردن در عروسى
پرسش 60: شادى کردن در مراسم عروسى چه حکمى دارد؟
پاسخ: در مراسم عروسى، شادى و شادمانى نیز بدون انجام گناه و یا شکستن حریم احکام الهى اشکال ندارد، و در روایات اسلامى مؤمنان به شادى و سرور صحیح سفارش شدهاند؛ چنان که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مىفرماید: «هر کس مؤمنى را مسرور و شادمان گرداند من را مسرور ساخته است و هر کس مرا خرسند سازد، خدا را خرسند ساخته است.»[3]
قرآن کریم از شادىهایى که باعث تخلّف از دستورهاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم شود[4] و یا به ناحق باشد؛[5] یا براى متاع دنیا باشد؛[6] و یا براى کارهاى ناپسند باشد؛[7] و ... نهى فرموده است و به شادىهایى که به جهت امتثال امر خدا، کسب فضل و رحمت خدا، کارهاى پسندیده، توجه به خداوند و ... تشویق فرموده است.
شوخى و شادمان ساختن دیگران و شادى در مجالس، از صفات مؤمنان است، حضرت امام صادق علیه السلام درباره آیه شریفه 58، سوره احزاب مىفرماید: «براى کسى که در [محافل و مجالس] ادخال سرور کند، هزار هزار حسنه است.»
بنابراین، در مراسم عروسى نیز چون امتثال امر خدا، انجام کار پسندیده، رضایت خداوند و ... وجود دارد شادى و سرور در حدّ مشروع آن جایز است.[8]
رقص و بر هنگى
پرسش 61: با توجه به آیه شریفه 31 سوره نور، چه چیزى براى زن زینت محسوب مىشود؟ و بفرمایید حکم پاى کوبى کردن، نزد نامحرمان به ویژه در عروسىها چیست؟
پاسخ: 1. در تفسیر و توضیح زینت در آیه شریفه یاد شده، دیدگاههاى مختلفى میان مفسّران وجود دارد:
الف) منظور از زینت، مواضع زینت، یعنى آشکار کردن محل آنها است؛ زیرا استفاده آشکار از گوشواره و دستبند، حرام نیست.[9] منظور از محلّ زینت، یعنى محل زینتهاى استفاده شده، مانند گوش ها، گردن، دست ها، بازوان و مانند آنها مىباشد.
ب) مفسّران دیگر، زینت را به معناى خود زیورآلات گرفتهاند، البتّه در حالى که روى بدن قرار گرفته، و طبیعى است که آشکار کردن چنین زینتى، با آشکار کردن اندامى از بدن همراه است که زینت بر آن قرار دارد.[10] با توجّه به توضیحات ارایه شده، آیه، در بررسى این مسئله نیست که چه چیزى براى زن، زینت محسوب مىشود، آن چه آیه بدان تصریح کرده، آشکار نکردن زینت به وسیله زن، براى نامحرمان است. درباره قسمت دوم پرسش شما، باید گفت: سفارش آیه شریفه به خانم ها، در رعایت عفّت و دورى از امورى است که آتش شهوت را در دل مردان شعله ور مىسازد و ممکن است سبب انحراف آنان از جادّه عفت شود؛ از این رو، باید آن چنان دقیق و سخت گیر باشند که حتى از رساندن صداى خلخالى که در پاى دارند، به گوش مردانِ بیگانه خوددارى نمایند. با توجه به حکمت چنین دستورى، به نظر مىرسد که رعایت این مسئله در حضور محارم، واجب نیست، بلکه شامل گروههایى مىشود که در همین آیه، به عنوان استثناهاى آشکار کردن زینت براى زنان برشمرده شدهاند.
آنچه در عنوان پاسخ به بخش دوّم پرسش بیان شد، با این فرض بود که مراد از پایکوبى، رساندن صداى زیورآلات به نامحرمان به دلیل حرکات نامتعادل و شتابزده به هنگام راه رفتن، باشد. ولى چنانچه منظور شما پرسشگر محترم از پایکوبى، رقصیدن زن باشد، باید گفت چنین عملى از موارد لهو بوده و در روایات و رسالههاى عملیّه مراجع بزرگوار تقلید، از آن نهى شده است. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در حدیثى مىفرمایند: «انهاکُم عَن الَزفْنِ وَ المِزمارِ وَ عَنِ الکُوبات وَ الکَبَراتِ»؛ شما را از رقص و وسایل لهو منع مىکنم.»[11] در فتاواى مراجع تقلید نیز در اینباره دو دیدگاه وجود دارد. برخى آن را مطلقاً حرام دانسته، و برخى دیگر تنها در یک فرض مجاز شمردهاند، که رقصیدن زن براى شوهر خود و دور از چشم دیگران است. به عنوان نمونه امام خمینى رحمه الله گوید: بنابر احتیاط واجب، رقصیدن خانمها در هر کجا، اعم از مجلس عقد و عروسى و یا مولودىها جایز نیست؛ مگر رقصیدن زن براى همسر خود.»[12]
پرسش 62: در اسلام بر روى صلهرحم تأکید فراوانى دارد و از سویى شرکت در مراسم گناهآلود جایز نیست. حال پرسش این است که برخى از بستگان ما، عروسى گناه آلود دارند، آیا شرکت نکردن در مراسم آنها مستلزم ترک صلهرحم نیست؟
پاسخ: اسلام به موضوع «صلهرحم» که تقویت پیوندهاى اجتماعى و خانوادگى را به دنبال دارد، اهمیّت فراوانى داده است و صله رحم را از واجبات و قطع رحم را از محرّمات و گناهان بزرگ شمرده است، چنان که قرآن کریم مىفرماید: «... و اتَّقوا اللَّهَ الَّذى تَساءَلونَ بِهِ والارحامَ انَّ اللَّهَ کانَ عَلَیکُم رَقیباً»؛[13] و از خدایى بپرهیزید که [همگى به عظمت او معترفند و نیز] از خویشاوندان خود [یعنى قطع ارتباط با آنها] پرهیز کنید؛ زیرا خداوند مراقب شماست.» پس، این واجب با اهمیّت الهى را نباید به هر بهانهاى ترک کرد؛ بلى اگر صلهرحم، تأثیرات منفى بر انسان بگذارد مىتوان آن را محدود و یا حتّى بهصورت حضورى آن را قطع کرد و هرگاه دین و ایمان انسان به خطر بیفتد، حفظ آن بر هر امر دیگرى مقدم است.
شما پرسشگر محترم! به صرف احتمال گناه در مجالس عروسى، نباید از شرکت خوددارى کنید، بلکه اگر در هنگام شرکت گناهى را دیدید باید (بر اساس مراتب و شرایط) امر به معروف و نهى از منکر کنید. و در صورت عدم تأثیر به شیوه عاقلانه و خردمندانهاى مجلس گناه را ترک کنید، و اگر از ابتدا یقین دارید که در چنین مجالسى گناه انجام مىگیرد، از همان ابتدا شرکت نکنید و اطرافیان و فرزندان خود را به شیوههاى منطقى و اصولى توجیه و قانع کنید و علّتهاى عدم حضور در چنین مجالسى را براى آنها با سعه صدر و حوصله کامل بازگو کنید.[14]
خلاصه آنکه؛ گاهى انسان احتمال مىدهد که صلهرحم کردن مستلزم ارتکاب گناه است که با صِرف احتمال نمىتوان آن را ترک کرد و اگر یقین به ارتکاب حرام در کار است نباید در آن مجالس شرکت نمود و صله رحم را به گونههاى دیگر مانند:
احوالپرسى تلفنى و مانند آن انجام داد.
پرهیز از شرکت در مراسم گناه آلود
پرسش 63: الف) با توجه به برگزارى عروسىهاى مبتذل در جامعه، چگونه مىتوان عروسى، که بر اساس دستور اسلام باشد، برگزار کرد؟ ب) رقص در عروسى چه حکمى دارد؟
پاسخ: الف) شادى و نشاط در مجلس عروسى، ولیمه دادن، ساده گرفتن، دعوت و پذیرایى از قشر کم درآمد و ...، از امورى است که براى برگزارى مجالس عروسى توصیه مىشود. معیار کلى در برگزارى عروسى، جلوگیرى از ارتکاب گناه است؛ و در صورت ناتوانى بر کنترل مجلس، شایسته آن است که از ابتدا چنین مجلسى برپا نشود. و اگر مجلس مال کس دیگرى است، دست کم باید از شرکت در آن و کمک به وقوع گناه پرهیز کرد.
آیاتى از قرآن کریم، مسلمانان را از گوش دادن به غنا (موسیقىهاى مبتذل) باز مىدارد؛ «فاجتَنبوا قَولَ الزُّور»؛[15] از قول زور اجتناب کنید.»
یکى از مصداقهاى «قول الزور»، غنا (ساز و آوازهاى مبتذل) است.[16]
ب) با توجه به این که تنها رقص زن براى شوهرش جایز است و بقیه موارد اشکال دارد، پس باید ضمن اجتناب از نگاه کردن و حضور در مجالسى که معصیت مىشود، به امر به معروف و نهى از منکر قیام نمود؛ البته در صورتى که واجد شرایط امر به معروف و نهى از منکر باشیم و این عمل مهمّ نیز براى ما ممکن باشد.[17]
رقص محلى، چنان چه موجب برانگیخته شدن شهوت نباشد، یا مستلزم فعل حرام نگردد و یا مفسدهاى بر آن مترتب نشود، مانعى ندارد.[18]
ضمناً درباره رقص، غنا و موسیقى و جزئیات آنها، توصیه مىشود به کتاب احکام روابط زن و مرد و مسائل اجتماعى آنان، تألیف سید مسعود معصومى، مراجعه کنید.
موسیقى در ازدواج
پرسش 64: آیا در قرآن و اسلام، درباره ازدواج و شیوه برگزارى مراسم ازدواج سخن به میان آمده است؟ مانند کارهایى که اکنون در عروسىها انجام مىگیرد مانند موسیقى، رقص، فیلم بردارى و ....
پاسخ: شریعت اسلام از سوى خداوندى است که خالق انسان مىباشد و به تمام نیازهاى واقعى انسان آگاه است و بر اساس نیازهاى واقعى آدمى احکام شریعت اسلام را وضع نموده است. یکى از نیازهاى طبیعى و غریزى انسان، ازدواج و تشکیل خانواده است.
خداوند به ازدواج دستور داده، مىفرماید: جوانان بى همسر را همسر دهید.[19] در قرآن کریم آیههاى فراوانى درباره مسایل ازدواج و احکام خانواده، آمده است.
فقهاى گران قدر با توجه به آیات و روایات فراوانى که درباره ازدواج آمده، بخشى از فقه را با عنوان «کتاب النکاح» نوشتهاند. باید توجّه داشت که در مراسم برگزارى ازدواج، بخشى از مراسم، مربوط به احکام اسلامى است و بخشى مربوط به آداب و فرهنگ هر قوم و قبیله و هر عصر و زمان مىباشد. آن بخش از مراسم که مربوط به احکام اسلامى است؛ مانند خواندن صیغه عقد و احکام آن، باید واجبات آن بهطور کامل رعایت شود، و آن بخش که مربوط به آداب و فرهنگ هر قوم و قبیله و هر عصر و زمان است، باید در رعایت این آداب و رسوم توجه داشت که این آداب و رسوم مخالف احکام اسلامى نباشد و به زیر پاگذاشتن دستورات خدا و پیامبر و امامان نیانجامد، وگرنه باید این چنین آداب و رسوم را ترک نمود و احکام اسلامى و دستورات الهى را بر هر چیز مقدّم داشت؛ زیرا که سعادت دنیا و آخرت آدمى در عمل به دستورات الهى است. از چیزهایى که در برخى مراسم عروسىها اجرا مىشود، موسیقىهاى زَنَندِه و همراه با مضامین و سخنان لغو و بیهوده، اختلاط زن و مرد نامحرم، رقصهاى مختلط و ... این کارها جایز نیست و تا آن جا که مىتوان باید از این کارها جلوگیرى کرد و اگر نمىتوان جلوگیرى نمود، نباید شرکت کرد.[20]
براى روشن شدن حکم موسیقى به توضیح زیر توجّه فرمائید:
غنا و موسیقى، و گوش دادن آن، به اجماع فقهاى شیعه حرام است، و در قرآنکریم آیاتى هست که مسلمانان را از غنا و موسیقى نهى مىفرماید: «وَ مِنَ النّاسِ مَن یَشتَرى لَهوَ الحَدیث لِیُضِلَّ عَن سَبیلِاللَّهِ ...»؛[21] بعضى از مردم سخنان بیهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند. براى آنان عذابى خوار کننده است.» یکى از مصادیق لهوالحدیث که حرام است، موسیقى و غناست.[22]
و همچنین در آیه 30 سوره حج مىفرماید: «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ ...»؛ از بتهاى پلید اجتناب کنید و از سخن باطل بپرهیزید» اینجا هم یکى از موارد قول زور (سخن باطل)، که حرام است، موسیقى و غناست؛[23]
آهنگها و آوازها را مىتوان به سه دسته تقسیم کرد:
الف) آهنگها و آوازهایى که به شیوه مجالسِ عیش و عشرت و محافلِ رقص و پایکوبى اجرا مىشود و انسان را از حالتِ اعتدالِ فکرى و ذهنى دور مىسازد و به بىبند و بارى، لاقید بودن و بىتعهّد زیستن دعوت و تشویق مىکند، که اصطلاحاً به آن «ساز و آوازهاى مبتذل» مىگویند، گوش دادن به این نوع آهنگها حرام است.
ب) آنهایى که هم از نظر محتوا (مضمون اشعار) داراى معنایى با شکوه و زیباست و هم از نظر اجرا، خوب و زیبا اجرا مىشود و در عین حال تناسب و شباهتى با ساز و آوازهاى مجالس لهو، عیش و عشرت و فساد ندارد، گوش دادن به اینگونه آوازها اشکال ندارد.[24]
ج) ساز و آوازهایى که نسبت به آن شک داریم و نمىدانیم آیا از نوع اوّل است تا از آن پرهیز کنیم و یا از نوع دوم است تا پرهیز لازم نباشد، گوش دادن به موارد مشکوک (نوع سوم) اشکال ندارد؛ امّا بهتر است که به این نوع آهنگها هم گوش نکنیم.
نکته مهم در موسیقى و غنا، نوع آن است که امام خمینى قدس سره و آیةاللَّه خامنهاى- حفظهاللَّه- مىفرمایند: اگر موسیقى مطرب باشد حرام است. در مورد موسیقىهایى که از رادیو و تلویزیون پخش مىشود، حضرت آیةاللَّه خامنهاى مىفرمایند: اگر موسیقى مناسب مجالس لهو و لعب و عیش و نوش باشد گوش دادن به آن حرام است و در صورت مشکوک بودن، حکم به حلّیت مىشود. پخش از صداوسیما مجوّز حلیت غنا نیست.[25]
زناشویى
پرسش 65: لطفاً درباره شرکت شیطان در مال و فرزند انسان که در آیه 61 سوره اسرا به آن اشاره شده، توضیح دهید.
پاسخ: شیطان پس از آن که بر اثر تکبّر و خودبینى دستور خداى متعال در مورد سجده بر حضرت آدم علیه السلام را اطاعت ننمود و از درگاه الهى رانده شد، بغض و کینه آدم و فرزندان وى را در دل گرفت و با تمام وجود براى گمراه کردن انسان به میدان آمد تا آن جا که قرآن از قول شیطان چنین نقل مىکند: «به عزّتت سوگند که همه آنها را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان مخلَص.»[26] از جمله راههایى که شیطان براى منحرف کردن انسان از آن استفاده مىکند، شرکت در اموال و اولاد است. شرکت در موردى است که هریک از شریکان بتوانند از یک چیز، نصیب و بهرهاى داشته باشند، خواه همه شریکان یک نوع استفاده از آن چیز ببرند یا شیوه بهرهبردارى و استفاده آنان تفاوت داشته باشد؛ بنابراین، شرکت شیطان در مال فردى به این صورت است که او را وسوسه مىکند تا از راه حرام، مانند ربا، رشوه، کمفروشى، خُدعه و نیرنگ، مالى بهدست آورد و آن را جمعآورى کند، زیرا، شیطان به وسیله همین مال به هدف خود که گمراهى فرد و بىتوجّهى وى به دستورهاى الهى مىباشد رسیده است.[27] مالى که انسان از راه حلال به دست آورد و حقوق واجب ومستحب آن را پرداخت کند، شیطان در آن شرکتى ندارد واین چنین مالى است که در قرآن از آن به خیر و خوبى تعبیر شده است: «إِن تَرَکَ خَیْرًا ...»[28] اگر چیز خوبى از خود به جاى گذارد.» اینگونه مال مختص خود انسان است و وسیله سعادت و خوشبختى دنیا و آخرت او مىباشد.
اما مالى که از راه حرام به دست آید، شیطان در او شریک است و سبب بدبختى انسان خواهد بود. قرآن دراینباره مىفرماید: «کسانى که از [راه حرام] طلا و نقره و مال جمعآورى مىکنند و در راه خدا انفاق نمىنمایند، آنها را به عذابى دردناک بشارت ده.
روزى فرا خواهد رسید که این سکّهها را در آتش سوزان دوزخ داغ و گداخته مىکنند و پیشانى و پشتشان را با آن داغ خواهند کرد.»[29]
ممکن است انسان مال را از راه حلال به دست آورد، لیکن در راه حرام مصرف کند؛ در این صورت نیز، شیطان در آن مال شرکت دارد. در روایاتى که از ائمهاطهار علیهم السلام رسیده شرکت شیطان در اموال، به همین معنا بیان شده است؛ محمد بن مسلم مىگوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: مراد از شرکت شیطان در آیه «وَ شَارِکْهُمْ فِى الْأَمْوَ الِ وَ الْأَوَلاد» چیست؟ حضرت فرمود: اگر مال از راه حرام به دست آید، شیطان در آن مال شریک است.[30]
شرکت شیطان در اولاد نیز به این معنا است که فرزندى که از راه غیر مشروع (زنا) بهوجود آید- که این مورد، مصداق روشن آیه شریف است- و نیز فرزندى که پدر و مادر در راه تربیت وى سستى کنند و مسئولیت خویش را عملى ننمایند، در نتیجه فرزند منحرف شود، شیطان هم در چنین فرزندى شریک است، زیرا از این راه به هدف خود، که منحرف کردن اولاد آدم مىباشد، موفّق شده است.
در بعضى احادیث آمده که غفلت از یاد خدا هنگام آمیزش با همسر، سبب شرکت شیطان در فرزندى که نطفه او منعقد شده خواهد شد.[31]
نام کتاب: پرسمان قرآنى ازدواج و خانواده
نویسنده: محمد رضا حسین زاده
موضوع: پرسشها و پاسخها در مورد ازدواج و خانواده
زبان: فارسى
تعداد جلد: 1
ناشر: نشر جمال
مکان چاپ: قم
سال چاپ: 1389
نوبت چاپ: اول
[1] ( 2). جهت آگاهى بیشتر، ر. ک: مجلّه بشارت، شماره 3، ص 60، مؤسسه معارف اسلامى امام رضا علیه السلام
[2] ( 1). ر. ک: مجمعالبیان، شیخ طبرسى، ج 9، ص 336، مؤسسه اعلمى للمطبوعات
[3] ( 2). کافى، ج 2، ص 188
[4] ( 3). توبه/ 81
[5] ( 4). غافر/ 74 و 75
[6] ( 5). رعد/ 26
[7] ( 6). آلعمران/ 188
[8] ( 7). ر. ک: تفسیر نمونه، آیتاللَّه مکارم شیرازى و دیگران، ج 30، ص 175، دارالکتب الاسلامیة، تهران
[9] ( 1). تفسیر المیزان، علامه طباطبایى رحمه الله، ج 15، ص 111، مؤسسه اعلمى
[10] ( 2). تفسیر نمونه، آیتاللَّه مکارم شیرازى و دیگران، ج 14، ص 439، دارالکتب الاسلامیة
[11] ( 1). الفروع من الکافى، محمد بن یعقوب الکلینى، ج 6، ص 432، دارالکتب الاسلامیة
[12] ( 2). مسایل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، محسن محمودى، ج 1، ص 203، انتشارات علمى و فرهنگى صاحبالزمان علیه السلام
[13] ( 3). نساء/ 1
[14] ( 1). ر. ک: علم اخلاق اسلامى، سید جمالالدین مجتبوى، ج 2، ص 353، نشر حکمت
[15] ( 1). حج/ 30
[16] ( 2). المیزان، ج 14، ص 379؛ تفسیر ابوالفتوح رازى رحمه الله، ج 8، ص 92، انتشارات اسلامیه
[17] ( 3). ر. ک: توضیح المسائل مراجع، استفتائات از مقام معظم رهبرى- مدظله العالى- ج 2، ص 1113، ص 639، و ص 802، دفتر انتشارات اسلامى
[18] ( 4). اجوبة استفتاءات، آیتاللَّه خامنهاى، ج 2، ص 33
[19] ( 1). نور/ 32
[20] ( 2). براى آگاهى از موضوع ازدواج و خانواده ر. ک: خانواده در قرآن، احمد بهشتى؛ نظام خانواده در اسلام، على قائمى
[21] ( 1). لقمان/ 6
[22] ( 2). تفسیر نمونه، آیتاللَّه مکارم شیرازى و دیگران، ج 17، ص 20، دارالکتب الاسلامیة
[23] ( 3). همان، ج 14، ص 91- 92، دارالکتب الاسلامیة
[24] ( 4). جامعالمسائل استفتائات، آیتاللَّه فاضل لنکرانى، ص 252 مطبوعاتى امیر، چاپ دوم، بهمن 1375
[25] ( 1). پرسش از دفتر مقام معظم رهبرى
[26] ( 2). ص/ 82
[27] ( 3). اقتباس از تفسیر المیزان، علّامه طباطبایى، ج 13، ص 146، نشر مؤسسه اعلمى
[28] ( 1). بقره/ 180
[29] ( 2). توبه/ 34 و 35
[30] ( 3). همان
[31] ( 1). تفسیر کنزالدقائق، میرزا محمد مشهدى، ج 5، ص 557، نشر جامعه مدرسین
- ۹۴/۰۶/۲۴