عذابی سخت در ظاهری زیبا
- سه شنبه مهر ۱۱ ۱۳۹۶، ۰۹:۰۰ ب.ظ
- ۰ حرفهای شما
قابل توجه اونایی که میگن چرا فلانی با اینهمه گناه باز هم ثروتمنده ولی ما با اینهمه عبادت و با خدا بودن باز هم فقیر و بیچاره ایم ؟ چرا وضع اونا روز به روز بهتر میشه ؟
البته این یه بحث کلی نیست بلکه جزء و خاص رو در برمیگیره!
گستره معنایى استدراج
استدراج در کنار مراحل هدایت و آزمایش عمومى انسان، از سنتهاى فراگیر الهى و ویژه مردمان گمراه و سرکش است که در آن، انسان به تدریج و غیر مستقیم، بر اثر اصرار بر گناه و نافرمانى، به عذاب و هلاکت نزدیک می شود.
استدراج از ریشه «د- ر- ج» به معناى «اندک اندک، گام برداشتن» و «حرکت چیزى یا حرکت در ضمن چیزى» و «در هم پیچیده شدن اشیا و مرگ و فنا» است. در همه کاربردها معناى تدریج و نوعى حرکت صعودى یا نزولى وجود دارد.
استدراج به نوعى صناعت ادبى نیز که درباره مباحثات و مجادلات است گفته می شود؛ به این گونه که شخص از مسیرى پنهان و با جلب نظر تدریجى مخاطب، او را به پذیرش مدعایش وادار می کند.
مفهوم قرآنى استدراج گویاى فرو رفتن افراد به تدریج در مقصد و فرجامشان، یا در هم پیچیده شدن زندگى و وجودشان بر اثر غفلت از یاد خداوند است. آنان که از هدایتهاى تکوینى و تشریعى خداوند و آزمایشهاى گوناگون او براى هدایتشان اثر مثبت نمی پذیرند، سرانجام به کلى رها می گردند و حتى زمینه ها و امکانات سقوط و تنزّلشان نیز مهیّا می شود تا به فرجام شوم خویش نزدیک شده، ناگاه به عذاب خداوندى دچار گردند.
واژه استدراج تنها دو بار در قرآن آمده است. علاوه بر آن در قالب واژگان متعدد دیگرى نیز به گستره وسیع معنایى آن اشاره شده است. در واقع، مفهوم استدراج را باید ذیل دو عنوان وسیع «کفر» و «ایمان» بررسى کرد.
عذابى سخت در ظاهرى زیبا
زندگى در استدراج، ظاهراً موفقیت آمیز و همراه با بهره مندى از لذتهاى حیات است. واژه «امداد» که در قرآن به معناى گشایش و وسعت در زندگى مادى یا معنوى- هنگامى که به گمراهى افراد می انجامد- می باشد، به این واقعیت اشاره دارد.
خداوند در شرح حال مبتلایان به استدراج می فرماید: «آنان می پندارند که افزونى نعمتها، ثروتها و فرزندانشان، گشودن درهاى خیرات به روى آنهاست. این گونه نیست، بلکه آنان واقعیت این نعمتها را نمی فهمند». در حقیقت، مبتلایان به استدراج از روبه رو شدن با این واقعیت ناخوشایند هراس دارند، از این رو خود را نسبت به آن ناآگاه نشان می دهند و در تاریکى غفلت خویش به آرامش کاذب بسنده می کنند.
خداوند نیز در مسیر انتخابىِ آنان رهایشان ساخته تا نعمتهایش به عذاب و خسران ختم شود.
خداوند در آیاتى دیگر از فرجام این نعمتهاى زودگذر خبر می دهد:
آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار کردى تا یاد تو را فراموش ساخته، تباه و هلاک گردند: «... مَتَّعتَهُم وءاباءَهُم حَتّى نَسُوا الذّکرَ وکانوا قَومًا بوراً»1. این معنا را از واژه «اتراف» (سبأ، آیه 34) که به ثروتمندانِ مرّفه و راحت طلب اشاره دارد نیز می توان استفاده کرد.
ظاهر نیکوى استدراج سبب می شود تا انسان اعمالش را نیکو شمرده و از اصلاح خود غافل گردد. آیا شما را از زیانکارترین آدمیان خبر ندهم؟
آنان کسانی اند که تلاشهایشان در زندگانى دنیا بیهوده بوده و در عین حال، خود را موفق و درستکار مىپندارند: «قُل هَل نُنَبّئُکُم بِالاخسَرینَ اعملا* الَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا وهُم یَحسَبونَ انَّهُم یُحسِنونَ صُنعا»2. شیطان در این فرایند نقشى اساسى دارد که از آن با عنوان «تسویل» و «تزیین»، به معناى «زیبا نشان دادن زشتی ها» یاد شده است. آنان که پس از آشکار شدن راه هدایت، به گذشته تاریک خویش باز می گردند، فریفته شیطان گشته و او آنها را در این مسیر یارى می کند: «انَّ الَّذینَ ارتَدّوا عَلى ادبرِهِم مِن بَعدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدَى الشَّیطنُ سَوَّلَ لَهُم واملى لَهُم»3. قلبهاى سرکشان از پیامهاى الهى، سخت گردیده و شیطان، اعمالشان را در برابرشان زیبا جلوه می دهد: «فَلَولا اذ جاءَهُم بَأسُنا تَضَرَّعوا ولکِن قَسَت قُلوبُهُم و زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیطنُ ما کانوا یَعمَلون»4.
نعمتهاى استدراجى در افراد، حالتهاى ویژه اى می آفریند که دسته دیگرى از مفاهیم را بدان می پیوندد. «فرح» به معناى شادى بیش از اندازه و بى مورد، «بطر» به معناى زیاده روى در خوشى به همراه غفلت، «أشر» به معناى شدّت حالت بطر به همراه ناسپاسى، «فکاهه» به معناى خنده و مزاح که گاه همراه با بی توجهى و غفلت از گناهان و زشتی هاى خویش، «لهو» به معناى گرایش به لذتها، بدون توجه به عاقبت و فرجام آنها، «لعب» به معناى تفریحهاى نابخردانه و سرگرمی هاى پوچ است که همه این موارد، به این حالتها اشاره دارند.
کافران در زمین، به ناحق شادى کرده و از روى غرور و مستى، به شادمانى می پردازند، از این رو شایسته عذاب خداوند هستند: «ذلِکُم بِما کُنتُم تَفرَحونَ فِى الارضِ بِغَیرِ الحَقّ وبِما کُنتُم تَمرَحون»5، چرا که خداوند این گونه شادى کنندگان مغرور را دوست نمی دارد: «انَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الفَرِحین»6 و چه بسا مردمانى که از فراوانى نعمت، به مستى و غرور روى آورده و سرانجام به عذاب خداوند گرفتار گشتند: «وکَم اهلَکنا مِن قَریَةٍ بَطِرَت مَعیشَتَها ...»7. آنان در روز واپسین خواهند دانست که خود، دروغگویانى
هوس باز بودند، یا مؤمنان: «سَیَعلَمونَ غَدًا مَنِ الکَذّابُ الاشِر»8. آنان به هنگام گذر از کنار مؤمنان، ایشان را مسخره کرده و در غفلتى شادمانه به سوى خانواده خویش رهسپار می شوند: «انَّ الَّذینَ اجرَموا کانوا مِنَ الَّذینَ ءامَنوا یَضحَکون* واذا مَرّوا بِهِم یَتَغامَزون* واذَا انقَلَبوا الى اهلِهِمُ انقَلَبوا فَکِهین»9. پس بگذار هرچه می خواهند در دنیا بخورند و بهره گیرند و آرزوهایشان را مایه غفلت خویش قرار دهند که به زودى با واقعیت ناخوشایند زندگى خویش روبه رو خواهند شد: «ذَرهُم یَأکُلوا ویَتَمَتَّعوا ویُلهِهِمُ الامَلُ فَسَوفَ یَعلَمون»10. آنان را به حال خود واگذار تا در باطل غوطه ور باشند و به بازى سرگرم شوند تا آن که سرنوشت تباه خویش را در آن روز موعود دربرگیرند: «فَذَرهُم یَخوضوا ویَلعَبوا حَتّى یُلقوا یَومَهُمُ الَّذى یوعَدون»11.
در واقع خداوند با رفع فشارهاى مستقیم و غیر مستقیم خود و مهیّا ساختن همه زمینه هاى تنعّم و تلذّذ براى این اشخاص، به نوعى در فرایند گمراهى آنان نقش دارد. به آنان تنها براى افزایش گناهان مهلت داده و رهایشان مىسازیم: «انَّما نُملى لَهُم لِیَزدادُوا اثمًا»12، از این رو فرایند ابتعاد ستمکاران با پیشرفتهاى مادى، به منزله لعنت و نفرین خداوند بر آنان است.
1_ فرقان آیه 18
2_کهف آیات 103 و 104
3 _ محمد آیه 25
4_ انعام آیه 43
5_ غافر آیه 75
6_ قصص آیه 76
7_ قصص آیه 58
8_ قمر آیه 26
9_مطقفین آیات 29-31
10_ حجر آیه 3
11_ زخرف آیه 83 - معارج آیه 42
12_ آل عمران آیه 178
نام کتاب: استدراج سقوط گام به گام
نویسنده: فرهنگ و معارف قرآن
ناشر: مؤسسه بوستان کتاب
- ۹۶/۰۷/۱۱