دعای ندبه
- جمعه شهریور ۶ ۱۳۹۴، ۰۵:۳۴ ق.ظ
- ۰ حرفهای شما
این دعا مخصوص امام زمان و مستحبّ است در روز جمعه بخوانید :
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
ستایش خاص خدا پروردگار جهانیان است
وَصَلَّى اللَّهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ تَسْلیماً اَللّهُمَّ لَکَ
و درود خدا بر آقاى ما محمد پیامبرش و بر آل او و سلام کاملى بر ایشان باد خدایا از آن تو است
الْحَمْدُ عَلى ما جَرى بِهِ قَضآئُکَ فى اَوْلِیاَّئِکَ الَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ
ستایش بر آنچه جارى شد بدان قضا و قدر تو درباره بندگان مقربت آنانکه خالص گردانیدى آنان را
لِنَفْسِکَ وَدینِکَ اِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزیلَ ما عِنْدَکَ مِنَ النَّعیمِ الْمُقیمِ
براى خود و دین خود چون انتخاب کردى براى آنها آن نعمت شایان و پایدارى که نزد تو است
الَّذى لا زَوالَ لَهُ وَلاَ اضْمِحْلالَ بَعْدَ اَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فى
آن نعمتى که زوال و نابودى برایش نیست ، (و این ) پس از آنى (بود که ) با آنها شرط کردى تا کناره گیرند از
دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ وَزُخْرُفِها وَزِبْرِجِها فَشَرَطُوا لَکَ ذلِکَ
درجات (و ریاستهاى ) این دنیاى پست و از زیب و زیورش و آنها نیز این شرط تو را پذیرفتند
وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاَّءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَقَرَّبْتَهُمْ وَقَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِىَّ
و تو نیز وفاى آنان را به این شرط دانستى و پذیرفتیشان و مقرب درگاهشان کردى و مقرر داشتى از پیش براى ایشان نامى بلند
وَالثَّناَّءَ الْجَلِىَّ وَاَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلا ئِکَتَکَ وَکَرَّمْتَهُمْبِوَحْیِکَ
و ثنائى آشکار و فرو فرستادى برایشان فرشتگانت را و گرامى داشتى آنان را به وحى خود
وَرَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِکَ وَجَعَلْتَهُمُ الذَّریعَةَ اِلَیْکَ وَالْوَسیلَةَ اِلى رِضْوانِکَ
و یاریشان کردى به علم خود و قرارشان دادى واسطه درگاهت و وسیله اى بسوى خوشنودیت
فَبَعْضٌ اَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ اِلى اَنْ اَخْرَجْتَهُ مِنْها وَبَعْضٌ حَمَلْتَهُ فى
پس برخى را در بهشت جا دادى تا آنگاه که از آنجا بیرونش آوردى و برخى را در کشتى خود سوار کردى
فُلْکِکَ وَنَجَّیْتَهُ وَمَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَةِ بِرَحْمَتِکَ وَبَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ
و او و همراهانش را که ایمان آورده بودند به مهر خود از هلاکت نجات دادى و برخى را براى خود
لِنَفْسِکَ خَلیلاً وَسَئَلَکَ لِسانَ صِدْقٍ فِى الاْخِرینَ فَاَجَبْتَهُ وَجَعَلْتَ
خلیل گرفتى و او از تو درخواست کرد نام نیک را در امتهاى آینده و تو اجابت کردى و نام او را
ذلِکَ عَلِیّاً وَبَعْضٌ کَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَکْلیماً وَجَعَلْتَ لَهُ مِنْ اَخیهِ
بلند گرداندى و با برخى از میان درخت بطور مخصوصى سخن گفتى و براى او برادرش را
رِدْءاً وَوَزیراً وَبَعْضٌ اَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیْرِ اَبٍ وَآتَیْتَهُ الْبَیِّناتِ وَاَیَّدْتَهُ
یاور و وزیر گردانیدى و برخى را بدون پدر بوجود آوردى و نشانه هاى آشکارى به او دادى
بِرُوحِ الْقُدُسِ وَکُلُّ شَرَعْتَ لَهُ شَریعَةً وَنَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً وَتَخَیَّرْتَ
و به روح القدس (جبرئیل ) یارى فرمودى و براى همه آنها دین و قانونى مقرر داشتى و برایش طریقه و برنامه اى قرار دادى
لَهُ اَوْصِیاَّءَ مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ مِنْ مُدَّةٍ اِلى مُدَّةٍ اِقامَةً لِدینِکَ
و اوصیائى براى او انتخاب کردى تا یکى پس از دیگرى نگهبان باشد از زمانى تا زمانى تا برپا ماند دین تو
وَحُجَّةً عَلى عِبادِکَ وَلِئَلاّ یَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَیَغْلِبَ الْباطِلُ
و حجتى باشند بر بندگانت و تا زائل نگردد (دین ) حق از جاى خود و تا پیروز نگردد باطل
عَلى اَهْلِهِ وَلا یَقُولَ اَحَدٌ لَوْلا اَرْسَلْتَ اِلَیْنا رَسُولاً مُنْذِراً وَاَقَمْتَ لَنا
بر اهل حق و کسى نگوید چرا نفرستادى بسوى ما پیامبرى که ما را بترساند و چرا بپا نداشتى
عَلَماً هادِیاً فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَذِلَّ وَنَخْزى اِلى اَنِ انْتَهَیْتَ
پرچمى راهنما تا پیروى کنیم از آیات تو پیش ازآنکه خوار و رسوا گردیم تا اینکه رساندى
بِالاَْمْرِ اِلى حَبیبِکَ وَنَجیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَکانَ کَمَا
کار را بدست حبیب خود و برگزیده ات (حضرت ) محمد صلى اللّه علیه و آله و او چنان بود که او را
انْتَجَبْتَهُ سَیِّدَ مَنْخَلَقْتَهُ وَصَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَیْتَهُ وَاَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَیْتَهُ
برگزیدى بزرگ آفریدگانت و برگزیده برگزیدگانت و برترین انتخاب شدگانت
وَاَکْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ قَدَّمْتَهُ عَلى اَنْبِیاَّئِکَ وَبَعَثْتَهُ اِلَى الثَّقَلَیْنِ مِنْ
و گرامى ترین معتمدین تو بود و او را بر پیمبرانت مقدم داشتى و بسوى جن و انس از
عِبادِکَ وَاَوْطَاْتَهُ مَشارِقَکَ وَمَغارِبَکَ وَسَخَّرْتَ لَهُ الْبُراقَ وَعَرَجْتَ
بندگانت مبعوث فرمودى و مشرقها و مغربهاى عالم را زیر پایش گذاردى و براق را مسخر او گرداندى
بِرُوْحِهِ [بِهِ] اِلى سَماَّئِکَ وَاَوْدَعْتَهُ عِلْمَ ما کانَ وَما یَکُونُ اِلَى انْقِضاَّءِ
و به آسمان خود او را بالا بردى و علم گذشته و آینده را تا هنگام پایان
خَلْقِکَ ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ وَحَفَفْتَهُ بِجَبْرَئیلَ وَمیکاَّئیلَ وَالْمُسَوِّمینَ
آفرینش به اوسپردى آنگاه او را بوسیله ترس و رعب (در دل دشمنش ) یارى کردى و گرداگردش جبرئیل و میکائیل و فرشتگان
مِنْ مَلا ئِکَتِکَ وَوَعَدْتَهُ اَنْ تُظْهِرَ دینَهُ عَلَى الدّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ
نشاندارت را واداشتى و به او وعده دادى که دینش را بر همه دینها پیروز گردانى اگرچه مشرکان
الْمُشْرِکُونَ وَذلِکَ بَعْدَ اَنْ بَوَّئْتَهُ مُبَوَّءَ صِدْقٍ مِنْ اَهْلِهِ وَجَعَلْتَ لَهُ
خوش نداشته باشند، و این جریان پس از آنى بود که جایگیرش کردى در جایگاه راستى از خاندانش (یعنى آنان را براى حفظ دینش
وَلَهُمْ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذى بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَهُدىً لِلْعالَمینَ
معین کردى ) و قرار دادى براى او و خاندانش نخستین خانه اى را که براى مردم بنا شد که مکه است و مایه برکت و موجب راهنمایى
فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ اِبْراهیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَقُلْتَ اِنَّما یُریدُ
جهانیان است و درآن نشانه هاى آشکارى است چون مقام ابراهیم و هر که در آن درآید ایمن است ، و فرمودى : ((جز این نیست
اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً ثُمَّ جَعَلْتَ
که خدا اراده فرموده تا دور کند از شما خاندان پلیدى را و بخوبى شما را پاک گرداند)) آنگاه
اَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فى کِتابِکَ فَقُلْتَ قُلْ لا
مزد محمد را که درودهاى تو بر او و آلش باد درکتاب خود دوستى و مودت ایشان قراردادى و فرمودى : ((بگو من
اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى وَقُلْتَ ما سَئَلْتُکُمْ مِنْ اَجْرٍ
از شما براى رسالت مزدى نخواهم جز دوستى خویشانم )) و فرمودى : ((آنچه مزد از شما خواستم
فَهُوَلَکُمْ وَقُلْتَ ما اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْرٍ اِلاّ مَنْشاَّءَ اَنْ یَتَّخِذَ اِلى
آن هم بسود شما است )) و فرمودى : ((من از شما براى رسالت مزدى نخواهم مگر کسى که بخواهد بسوى پروردگار خویش
رَبِّهِ سَبیلاً فَکانُوا هُمُ السَّبیلَ اِلَیْکَ وَالْمَسْلَکَ اِلى رِضْوانِکَ فَلَمَّا
راهى پیش گیرد)) و اینها بودند آن راه بسوى تو و طریقه سلوک بسوى خوشنودیت و چون
انْقَضَتْ اَیّامُهُ اَقامَ وَلِیَّهُ عَلِىَّ بْنَ اَبیطالِبٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِما
روزگار آن حضرت سپرى شد برگماشت على بن ابیطالب را که درودهاى تو بر هر دوى آنها
وَآلِهِما هادِیاً اِذْ کانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ فَقالَ وَالْمَلاَُ اَمامَهُ
و بر آلشان باد براى راهنمائى زیرا که آن جناب بیم دهنده و راهنماى هر ملتى بود، و در همین باره در برابر مردمى
مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىُّ مَوْلاهُ اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ
که نزدش حاضربودند فرمود: هر که من مولا و سرپرست اویم على مولا و سرپرست او است خدایا دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن
وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَقالَ مَنْ کُنْتُ اَنَا نَبِیَّهُ فَعَلِىُّ
دار هر که دشمنش باشد و یارى کن هر که یاریش کند و خوار کن هر که دست از یاریش بردارد، و فرمود: هر که من پیامبر او هستم على
اَمیرُهُ وَقالَ اَنَا وَعَلِىُّ مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ وَسائِرُالنّاسِ مِنْ شَجَرٍ
امیر و فرمانرواى او است ، و فرمود: من و على هر دو از یک درخت هستیم و سایر مردم از درختهاى
شَتّى وَاَحَلَّهُ مَحَلَّ هارُونَ مِنْ مُوسى فَقال لَهُ اَنْتَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ
متفرقى هستند، و رتبه او را نسبت به خود چون رتبه هارون نسبت به موسى قرار داد و بدو فرمود: مقام تو
هارُونَ مِنْ مُوسى اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى وَزَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَیِّدَةَ نِساَّءِ
در پیش من مانند مقام هارون است از موسى جز اینکه پیامبرى پس از من نیست و تزویج کرد به او دخترش بانوى زنان
الْعالَمینَ وَاَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ ما حَلَّ لَهُ وَسَدَّ الاَْبْوابَ اِلاّ بابَهُ ثُمَّ
جهانیان را وحلال کرد براى او از مسجدش آنچه براى خود او حلال بود، و ببست درهاى مسجد را جزدرخانه على را، سپس
اَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَحِکْمَتَهُ فَقالَ اَنَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَعَلِىُّ بابُها فَمَنْ اَرادَ
علم و حکمت خود را به او سپرد و فرمود: من شهر علمم و على دَرِ آن شهر است پس هر که خواهد بدین
الْمَدینَةَ وَالْحِکْمَةَ فَلْیَاْتِها مِنْ بابِها ثُمَّ قالَ اَنْتَ اَخى وَوَصِیّى
شهر درآید و حکمت خواهد باید از دَرِ آن درآید، سپس فرمود: توئى برادر من و وصى من
وَوارِثى لَحْمُکَ مِنْ لَحْمى وَدَمُکَ مِنْ دَمى وَسِلْمُکَ سِلْمى
و وارث من گوشتت از گوشت من و خونت از خون من است صلح تو صلح من
وَحَرْبُکَ حَرْبى وَالاْیمانُ مُخالِطٌ لَحْمَکَ وَدَمَکَ کَما خالَطَ لَحْمى
و جنگ تو جنگ من است و ایمان با گوشت و خون تو آمیخته شده چنانچه با گوشت
وَدَمى وَاَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلیفَتى وَاَنْتَ تَقْضى دَیْنى وَتُنْجِزُ
و خون من آمیخته و تو در فرداى محشر بر سر حوض (کوثر) جانشین منى و تو مى پردازى قرض مرا و وفا مى کنى
عِداتى وَشیعَتُکَ عَلى مَنابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلى
به وعده هاى من و شیعیانت بر منبرهائى از نور با روهاى (نورانى و) سفید در بهشت اطراف
فِى الْجَنَّةِ وَهُمْ جیرانى وَلَوْلا اَنْتَ یا عَلِىُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ
منند و آنها همسایگان منند و اگر تو نبودى اى على مؤ منان پس از من شناخته نمى شدند،
بَعْدى وَکانَ بَعْدَهُ هُدىً مِنَ الضَّلالِ وَنُوراً مِنَ الْعَمى وَحَبْلَ اللَّهِ
و آن جناب پس از رسول خدا راهنماى گمراهى و روشنائى از کورى جهالت و رشته محکم خدا
الْمَتینَ وَصِراطَهُ الْمُسْتَقیمَ لا یُسْبَقُ بِقَرابَةٍ فى رَحِمٍ وَلا بِسابِقَةٍ فى
و راه راست او بود، کسى پیشى نگرفت بر او در نزدیکى خویشاوندى به رسول خدا و نه از نظر سابقه در
دینٍ وَلا یُلْحَقُ فى مَنْقَبَةٍ مِنْ مَناقِبِهِ یَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ
دین و نه کسى توانست در یکى از منقبتها به او برسد، همانند رسول خدا بود که درود خدا
عَلَیْهِما وَآلِهِما وَیُقاتِلُ عَلَى التَّاْویلِ وَلا تَاْخُذُهُ فِى اللَّهِ لَوْمَةُ لا ئِمٍ
بر هر دوى ایشان باد و او بود که بر طبق تاءویل و باطن قرآن مى جنگید و درباره خدا باکى از سرزنش ملامت کنندگان
قَدْ وَتَرَ فیهِ صَنادیدَ الْعَرَبِ وَقَتَلَ اَبْطالَهُمْ وَناوَشَ ذُؤْبانَهُمْ فَاَوْدَعَ
نداشت در راه خدا خون بزرگان عرب را به خاک ریخت و دلاورانشان را بکشت و با گرگانشان در افتاد و همین سبب شد
قُلُوبَهُمْ اَحْقاداً بَدْرِیَّةً وَخَیْبَرِیَّةً وَحُنَیْنِیَّةً وَغَیْرَهُنَّ فَاَضَبَّتْ عَلى
در دلهاى ایشان کینه ها بگذارد کینه هاى جنگ بدر و خیبر و حنین و غیر آنها پس دشمنى او را
عَداوَتِهِ وَاَکَبَّتْ عَلى مُنابَذَتِهِ حَتّى قَتَلَ النّاکِثینَ وَالْقاسِطینَ
به دل گرفتند و به جنگ و مخالفت با او برخاستند تا کشتار کرد با پیمان شکنان (طلحه و زبیر و همراهان ) و زورگویان
وَالْمارِقینَ وَلَمّا قَضى نَحْبَهُ وَقَتَلَهُ اَشْقَى الاْخِرینَ یَتْبَعُ اَشْقَى
(معاویه و همدستانش ) و از دین بیرون رفتگان (اصحاب نهروان ) و چون درگذشت و شقى ترین مردم پسینیان که پیروى
الاَْوَّلینَ لَمْ یُمْتَثَلْ اَمْرُرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فِى الْهادینَ
کرد از شقى ترین پیشینیان او را کشت امتثال نشد از دستور رسول خدا صلى اللّه علیه و آله که در باره راهنمایان دین
بَعْدَ الْهادینَ وَالاُْمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلى قَطیعَةِ رَحِمِهِ
یکى پس از دیگرى فرموده بود و امت پافشارى بر دشمنى آن حضرت کردند و گرد آمدند براى قطع رحم او
وَاِقْصاَّءِ وُلْدِهِ اِلا الْقَلیلَ مِمَّنْ وَفى لِرِعایَةِ الْحَقِّ فیهِمْ فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ
و تبعید کردن (و آواره ساختن ) فرزندانش جز اندکى از کسانى که وفا کردند در رعایت کردن حق در ایشان و در نتیجه جمعى کشته
وَسُبِىَ مَنْ سُبِىَ وَاُقْصِىَ مَنْ اُقْصِىَ وَجَرَى الْقَضاَّءُ لَهُمْ بِمایُرْجى
و گروهى اسیر و دسته اى از وطن آواره گشتند و قلم تقدیر و قضا طورى بر ایشان جارى شد
لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ اِذْ کانَتِ الاَْرْضُ لِلّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاَّءُ مِنْ عِبادِهِ
که امید پاداش نیک در آن مى رود زیرا (کره ) زمین از خدا است و به هر که از بندگانش که بخواهد آن را ارث دهد
وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ وَسُبْحانَ رَبِّنا اِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً وَلَنْ
و بدو واگذارد و سرانجام از آنِ پرهیزکاران است و منزه است پروردگار ما که حتماً وعده پروردگارمان انجام شدنى است
یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَهُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ فَعَلَى الاَْطائِبِ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ
و خدا خلف وعده نمى کند و او است نیرومند فرزانه پس بر پاکیزگان از خاندان
مُحَمَّدٍ وَعَلِی صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِما وَآلِهِما فَلْیَبْکِ الْباکُونَ وَاِیّاهُمْ
محمد و على درود خدا بر هر دو ایشان و آلشان باد باید گریه کنندگان بگریند و بر آنها
فَلْیَنْدُبِ النّادِبُونَ وَلِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرَفِ الدُّمُوعُ وَلْیَصْرُخِ الصّارِخُونَ
باید زارى کنندگان زارى کنند و براى امثال آنها باید اشکها روان گردد و فریاد زنندگان فریاد زنند
وَیَضِجُّ الضّاَّجُّونَ وَیَعِجَّ الْعاَّجُّوَن اَیْنَ الْحَسَنُ اَیْنَ الْحُسَیْنُ اَیْنَ
و شیون کنندگان شیون کنند و خروش کنندگان خروش سر دهند کجاست حسن ؟ و کجاست حسین ؟ و کجایند
اَبْناَّءُ الْحُسَیْنِ صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ وَصادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ اَیْنَ السَّبیلُ
فرزندان حسین ؟ شایسته اى پس از شایسته دیگر و راستگوئى پس از راستگوى دیگر کجاست آن راه حق
بَعْدَ السَّبیلِ اَیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ اَیْنَ الشُّمُوسُ الطّالِعَةُ اَیْنَ
پس از راه دیگر؟ کجایند برگزیدگان (خدائى ) هر یک پس از دیگرى ؟ کجایند خورشیدهاى تابان ؟ کجایند
الاَْقْمارُ الْمُنیرَةُ اَیْنَ الاَْنْجُمُ الزّاهِرَةُ اَیْنَ اَعْلامُ الدّینِ وَقَواعِدُ الْعِلْمِ
ماههاى نور افشان ؟ کجایند اختران فروزان ؟ کجایند بزرگان دین و پایه هاى دانش ؟
اَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتى لا تَخْلوُ مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِیَةِ اَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ
کجا است بجامانده خدا که بیرون از خاندان عترت راهنما(ى رسول خدا) نیست ؟ کجاست آنکه آماده شده براى ریشه کن
دابِرِ الظَّلَمَةِ اَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لاِِقامَةِ الاَْمْتِ وَاْلعِوَجِ اَیْنَ الْمُرْتَجى
ساختن ستمگران ؟ کجاست آنکه چشم براهش هستند براى راست کردن نادرستیها و کجیها؟ کجاست
لاِِزالَةِ الْجَوْرِ وَالْعُدْوانِ اَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدیدِ الْفَراَّئِضِ وَالسُّنَنِ
آن مایه امید براى از بین بردن ستم و تجاوز؟ کجاست آنکه ذخیره شده براى نو کردن فریضه ها و سنتهاى دین ؟
اَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لاِِعادَةِ الْمِلَّةِ وَالشَّریعَةِ اَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لاِِحْیاَّءِ الْکِتابِ
کجاست آن کس که انتخاب گشته براى برگرداندن کیش و آئین ؟ کجاست آنکه آرزویش داریم براى زنده کردن قرآن
وَحُدُودِهِ اَیْنَ مُحْیى مَعالِمِالدّینِ وَاَهْلِهِ اَیْنَ قاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدینَ
و حدود آن ؟ کجاست زنده کننده آثار دین و اهل دین ؟ کجاست درهم شکننده شوکت زورگویان ؟
اَیْنَ هادِمُ اَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَالنِّفاقِ اَیْنَ مُبیدُ اَهْلِ الْفُسُوقِ وَالْعِصْیانِ
کجاست ویران کننده بناهاى شرک و دو روئى ؟ کجاست نابود کننده اهل فسق و گناه
وَالطُّغْیانِ اَیْنَ حاصِدُ فُرُوعِ الْغَىِّ وَالشِّقاقِ اَیْنَ طامِسُ آثارِ الزَّیْغِ
و طغیان ؟ کجاست آنکه شاخه هاى گمراهى و اختلاف را ببرد؟ کجاست محو کننده آثار کجروى
وَالاَْهْواَّءِ اَیْنَ قاطِعُ حَباَّئِلِ الْکِذْبِ وَالاِْفْتِرآءِ اَیْنَ مُبیدُ الْعُتاةِ
و هوا و هوسها؟ کجاست پاره کننده دامهاى دروغ و بهتان ؟ کجاست نابود کننده سرکشان
وَالْمَرَدَةِاَیْنَ مُسْتَاْصِلُ اَهْلِ الْعِنادِ وَالتَّضْلیلِ وَالاِْلْحادِ اَیْنَ مُعِزُّ
و متمردان ؟ کجاست ریشه کن کننده ستیزه جویان و گمراهان و بى دینان ؟ کجاست عزت بخش
الاَْوْلِیاَّءِ وَمُذِلُّ الاَْ عْداَّءِ اَیْنَ جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَى التَّقْوى اَیْنَ بابُ اللَّهِ
دوستان و خوار کننده دشمنان ؟ کجاست گردآورنده سخنان بر پرهیزکارى ؟ کجاست آن درگاه خداوند
الَّذى مِنْهُ یُؤْتى اَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى اِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الاَْوْلِیاَّءُ اَیْنَ السَّبَبُ
که از آنجا بسوى خدا روند؟ کجاست آن آئینه خدائى که بسویش توجه کنند اولیاء؟ کجاست آن سبب خدائى
الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الاَْرْضِ وَالسَّماَّءِ اَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَناشِرُ رایَةِ
که پیوست است میان زمین و آسمان ؟ کجاست آن فرمانرواى روز فتح و پیروزى و برافرازنده پرچم
الْهُدى اَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا اَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ
هدایت و راهنمائى ؟ کجاست گردآورنده شایستگى و خوشنودى (حق )؟ کجاست خواهنده خون
الاَْنْبِیاَّءِ وَاَبْناَّءِ الاَْنْبِیاَّءِ اَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلا ءَ اَیْنَ
پیمبران و فرزندان پیمبران ؟ کجاست خواهنده خون کشته کربلا؟ کجاست آن
الْمَنْصُورُ عَلى مَنِ اعْتَدى عَلَیْهِ وَافْتَرى اَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذى یُجابُ
یارى شده و پیروزمند بر کسانى که بر او ستم کردند و دروغ بستند؟ کجاست آن درمانده اى که چون دعا کند
اِذا دَعى اَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى اَیْنَ ابْنُ النَّبِىِّ
به اجابت رسد کجاست صدر مخلوقات عالم آن نیکوکار با تقوى ؟ کجاست فرزند پیامبر
الْمُصْطَفى وَابْنُ عَلِی الْمُرْتَضى وَابْنُ خَدیجَةَ الْغَرّاَّءِ وَابْنُ فاطِمَةَ
برگزیده و فرزند على مرتضى و فرزند خدیجه روشن سیما و فرزند فاطمه
الْکُبْرى بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى وَنَفْسى لَکَالْوِقاَّءُ وَالْحِمى یَا بْنَ السّادَةِ
کبرى ؟ پدر و مادرم بفدایت و خودم بلاگردان و سپر پیش روى تو باشم اى فرزند بزرگان
الْمُقَرَّبینَ یَا بْنَ النُّجَباَّءِ الاَْکْرَمینَ یَا بْنَ الْهُداةِ الْمَهْدِیّینَ یَا بْنَ
مقرب درگاه حق اى فرزند نجیبان گرامى اى فرزند راهنمایان راه یافته اى فرزند
الْخِیَرَةِ الْمُهَذَّبینَ یَا بْنَ الْغَطارِفَةِ الاَْنْجَبینَ یَا بْنَ الاَْطاَّئِبِ
نیکان پاکیزه اى فرزند گرامیان برگزیده اى فرزند پاکان
الْمُطَهَّرینَ یَا بْنَ الْخَضارِمَةِ الْمُنْتَجَبینَ یَا بْنَ الْقَماقِمَةِ الاَْکْرَمینَ یَا
پاکیزه اى فرزند جوانمردان پرجود برگزیده اى فرزند دریاهاى بخشش و عطاى گرامى اى
بْنَ الْبُدُورِ الْمُنیرَةِ یَا بْنَ السُّرُجِ الْمُضَّیئَةِ یَا بْنَ الشُّهُبِ الثّاقِبَةِ یَا
فرزند ماههاى نور افشان اى فرزند چراغهاى تابان اى فرزند ستارگان فروزان اى
بْنَ الاَْنْجُمِ الزّاهِرَةِ یَا بْنَ السُّبُلِ الْواضِحَةِ یَا بْنَ الاَْعْلامِ الّلا ئِحَةِ یَا
فرزند اختران درخشان اى فرزند راههاى روشن اى فرزند نشانه هاى آشکار اى
بْنَالْعُلُومِ الْکامِلَةِ یَا بْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ یَا بْنَ الْمَعالِمِ الْمَاءثُورَةِ
فرزند دانشهاى کامل اى فرزند آئینهاى معروف و مشهور اى فرزند آثار و معالم رسیده (از خدا و انبیاء)
یَا بْنَ الْمُعْجِزاتِ الْمَوْجُودَةِ یَا بْنَ الدَّلاَّئِلِ الْمَشْهُودَةِ یَا بْنَ
اى فرزند معجزات موجود اى فرزند دلیلهاى آشکار اى فرزند
الصِّراطِ الْمُسْتَقیمِ یَا بْنَ النَّبَاءِ الْعَظیمِ یَا بْنَ مَنْ هُوَ فى اُمِّ الْکِتابِ
راه مستقیم اى فرزند آن خبر بسیار بزرگ اى فرزند کسى که در دفتر اصلى
لَدَى اللَّهِ عَلِىُّ حَکیمٌ یَا بْنَ الاْیاتِ وَالْبَیِّناتِ یَا بْنَ الدَّلاَّئِلِ
نزد خدا ((على )) (والا) و فرزانه است اى فرزند آیات و نشانه هاى آشکار اى فرزند دلیلهاى
الظّاهِراتِ یَا بْنَ الْبَراهینِ الْواضِحاتِ الْباهِراتِ یَا بْنَ الْحُجَجِ
هویدا اى فرزند برهانهاى نمایان روشن اى فرزند حجتهاى
الْبالِغاتِ یَا بْنَ النِّعَمِ السّابِغاتِ یَا بْنَ طه وَالْمُحْکَماتِ یَا بْنَ یسَّ
رسا اى فرزند نعمتهاى شایان و فراوان اى فرزند طه و آیات محکم قرآن اى فرزند سوره یس
وَالذّارِیاتِ یَا بْنَ الطُّورِ وَالْعادِیاتِ یَا بْنَ مَنْ دَنى فَتَدَلّى فَکانَ
و ذاریات اى فرزند سوره طور والعادیات اى فرزند کسى که (در شب معراج ) نزدیک شد و نزدیک تر شد
قابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنى دُنُوّاً وَاقْتِراباً مِنَ الْعَلِىِّ الاَْعْلى لَیْتَ شِعْرى
به فاصله دو کمان یا نزدیکتر، در نزدیکى و قرب نسبت به خداى والاى اعلى ، اى کاش مى دانستم
اَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى بَلْ اَىُّ اَرْضٍ تُقِلُّکَ اَوْ ثَرى اَبِرَضْوى اَوْ
در چه جائى منزل گرفته اى و چه سرزمین و مکانى تو را بر خود نگهداشته آیا در کوه رضوائى یا
غَیْرِها اَمْ ذى طُوى عَزیزٌ عَلَىَّ اَنْ اَرَى الْخَلْقَوَلا تُرى وَلا اَسْمَعُ
غیر آن یا در ذى طوى ، گران است بر من که مردم را ببینم ولى تو دیده نشوى و نشنوم
لَکَ حَسیساً وَلا نَجْوى عَزیزٌ عَلَىَّ اَنْ تُحیطَ بِکَ دُونِىَ الْبَلْوى وَلا
از تو صدا و نه رازى ، گران است بر من که بى من بر تو تنها بلا احاطه کند، و
یَنالُکَ مِنّى ضَجیجٌ وَلا شَکْوى بِنَفْسى اَنْتَمِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنّا
صداى زارى و شکوه من به تو نرسد، جانم به قربانت اى پنهانى که از میان ما بیرون نیستى
بِنَفْسى اَنْتَ مِنْ نازِحٍ ما نَزَحَ عَنّا بِنَفْسى اَنْتَ اُمْنِیَّةُ شائِقٍ یَتَمَنّى
جانم به قربانت اى دور از نظرى که از ما دور نیست جانم به قربانت اى آرمان هر مشتاقى که آزویت کنند
مِنْ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ ذَکَرا فَحَنّا بِنَفْسى اَنْتَ مِنْ عَقیدِ عِزٍّ لایُسامى
از مردان و زنان با ایمانى که به یاد تو ناله از دل کشند جانم به قربانت اى بسته به عزتى که کسى برتو برترى
بِنَفْسى اَنْتَ مِنْ اَثیلِ مَجْدٍلا یُجارى بِنَفْسى اَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا
نگیرد جانم به قربانت اى مجد و شوکت ریشه دارى که همطراز ندارد و جانم به قربانت اى نعمت دیرینه اى
تُضاهى بِنَفْسى اَنْتَ مِنْ نَصیفِ شَرَفٍ لا یُساوى اِلى مَتى اَحارُ
که شبیه ندارد جانم به قربانت اى قرین شرف و بزرگوارى که برابر ندارد، تا کى سرگردان
فیکَ یا مَوْلاىَ وَاِلى مَتى وَاَىَّ خِطابٍ اَصِفُ فیکَ وَاَىَّ نَجْوى
تو باشم اى مولاى من ؟ و تا کى و به چه زبانى وصف تو گویم و راز دل کنم
عَزیزٌ عَلَىَّ اَنْ اُجابَ دُونَکَ وَاُناغى عَزیزٌ عَلَىَّ اَنْ اَبْکِیَکَ وَیَخْذُلَکَ
گران و ناگوار است بر من که پاسخ از دیگرى جز تو بشنوم و گفتگو کنم ، گران است بر من که بر تو بگریم ولى مردم تو را
الْوَرى عَزیزٌ عَلَىَّ اَنْ یَجْرِىَ عَلَیْکَ دُونَهُمْ ما جَرى هَلْ مِنْ مُعینٍ
واگذارند، گران است بر من که بر تو بگذرد آنچه مى گذرد نه بر دیگران ، آیا کمک کارى هست
فَاُطیلَ مَعَهُ الْعَویلَ وَالْبُکاَّءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَاُساعِدَ جَزَعَهُ اِذا خَلا
که با او فریاد و گریه را طولانى کنم آیا بى تابى (چون من ) هست که چون به خلوت رود در زارى و جزع کمکش کنم
هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَساعَدَتْها عَیْنى عَلَى الْقَذى هَلْ اِلَیْکَ یَا بْنَ اَحْمَدَ
آیا چشمى هست که خار فراق در آن خلیده و گریان باشد تا چشم پرخار من نیز یاریش دهد، آیا اى پسر احمد
سَبیلٌ فَتُلْقى هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنا مِنْکَ بِعِدَةٍ فَنَحْظى مَتى نَرِدُ مَنا هِلَکَ
بسویت راهى هست تا دیدارت کنم آیا روز جدائى ما به وعده تو پیوست مى شود تا بهره مند گردیم ؟ کى مى شود که به سرچشمه هاى
الرَّوِیَّةَ فَنَرْوى مَتى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ ماَّئِکَ فَقَدْ طالَ الصَّدى مَتى
پرآبت درآئیم و سیراب شویم ، کى مى شود که سیراب گردیم از آب وصل تو که تنشگى ما بداراز کشید کى مى شود
نُغادیکَ وَنُراوِحُکَ فَنُقِرَّ عَیْناً مَتى تَرانا وَنَریکَ وَقَدْ نَشَرْتَ لِواَّءَ
که صبح و شام را با تو بسر بریم و دیده روشن کنیم ، کى مى شود که تو ما را ببینى و ما تو را بینیم و پرچم
النَّصْرِ تُرى اَتَر انا نَحُفُّ بِکَ وَاَنْتَ تَاُمُّالْمَلاََ وَقَدْ مَلاَْتَ الاَْرْضَ
نصرتت را برافراشته باشى و مردم آن را مشاهده کنند، آیا مى شود که ما ببینیم آن روزى که ما گرداگردت را گرفته و تو رهبر مردم باشى
عَدْلاً وَاَذَقْتَ اَعْداَّئَکَ هَواناً وَعِقاباً وَاَبَرْتَ الْعُتاةَ وَجَحَدَةَ الْحَقِّ
و زمین را پر از عدل و داد کنى و بچشانى به دشمنانت خوارى و کیفر را و نابود کنى سرکشان و منکران حق را
وَقَطَعْتَ دابِرَ الْمُتَکَبِّرینَ وَاجْتَثَثْتَ اُصُولَ الظّالِمینَ وَنَحْنُ نَقُولُ
و بزنى ریشه گردنکشان را و برکنى اساس ستمکاران را و ما بگوئیم :
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اَللّهُمَّ اَنْتَ کَشّافُْالکُرَبِ وَالْبَلْوى وَاِلَیْکَ
ستایش خاص خدا پروردگار جهانیان است خدایا توئى برطرف کننده گرفتاریها و بلا و از تو دادرسى
اَسْتَعْدى فَعِنْدَکَ الْعَدْوى وَاَنْتَ رَبُّالاْخِرَةِ وَالدُّنْیا [الاْوُلى ] فَاَغِثْ یا غِیاثَ
و یارى جویم که در نزد تو است دادخواهى و یارى و توئى پروردگار آخرت و دنیا پس فریاد رسى کن اى فریادرس
الْمُسْتَغیثینَ عُبَیْدَکَ الْمُبْتَلى وَاَرِهِ سَیِّدَهُ یا شَدیدَ الْقُوى وَاَزِلْ عَنْهُ
درماندگان از بنده خرد گرفتارت ، و بنمایان به او آقایش را اى سخت نیرو و زائل کن
بِهِ الاَْسى وَالْجَوى وَبَرِّدْ غَلیلَهُ یا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى وَمَنْ
به دیدار آن حضرت از او اندوه و سوز دلش را و فرو نشان سوز عطشش را اى که بر عرش استوارى و اى که
اِلَیْهِ الرُّجْعى وَالْمُنْتَهى اَللّهُمَّ وَنَحْنُ عَبیدُکَ التّاَّئِقُونَ اِلى وَلِیِّکَ
بسوى او است بازگشت و سر منزل هر چیز خدایا و مائیم بندگان تو که شیفته دیدار نماینده ات هستیم آنکه مردم
الْمُذَکِّرِ بِکَ وَبِنَبِیِّکَ خَلَقْتَهُ لَنا عِصْمَةً وَمَلاذاً وَاَقَمْتَهُ لَنا قِواماً
را به یاد تو و به یاد پیامبرت اندازد و تو او را آفریدى که نگهدار و پشتیبان ما باشد و برپایش داشتى
وَمَعاذاً وَجَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنینَ مِنّا اِماماً فَبَلِّغْهُ مِنّا تَحِیَّةً وَسَلاماً
تا قوام و پناهگاه ما باشد و او را پیشواى مؤ منین از ما گردانى پس برسان به آن جناب از طرف ما تحیت و سلامى
وَزِدْنابِذلِکَ یارَبِّ اِکْراماً وَاجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنا مُسْتَقَرّاً وَمُقاماً
و بیفزا بدینوسیله اى پروردگار ما بر کرامت و مقام ما و جایگاه او را جایگاه و اقامتگاه ما قرار ده
وَاَتْمِمْ نِعْمَتَکَ بِتَقْدیمِکَ اِیّاهُ اَمامَنا حَتّى تُورِدَنا جَنانَکَ وَمُرافَقَةَ
و کامل کن نعمتت را بر ما به مقدم داشتن آن بزرگوار را در پیش روى ما تا ما را به بهشتهاى تو درآورد و به رفاقت
الشُّهَداَّءِ مِنْ خُلَصاَّئِکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَصَلِّ
(و هم نشینى ) شهیدان از بندگان خالصت برساند خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و درود فرست
عَلى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ وَرَسُولِکَ السَّیِّدِالاَکْبَرِ وَعَلى [عَلِی ]اَبیهِالسَّیِّدِ الاَصْغَرِ
بر محمد جد بزرگوار او و رسول تو آن آقاى بزرگ و بر على پدر بزرگوارش آن آقاى کوچکتر
وَجَدَّتِهِ الصِّدّیقَةِ الْکُبْرى فاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَعَلى مَنِ اصْطَفَیْتَ
و بر جده اش صدیقه کبرى فاطمه دختر محمد و به برگزیدگان نیک رفتار
مِنْ آباَّئِهِ الْبَرَرَةِ وَعَلَیْهِ اَفْضَلَ وَاَکْمَلَ وَاَتَمَّ وَاَدْوَمَ وَاَکْثَرَ وَاَوْفَرَ ما
از پدران آن حضرت و بر خود آن جناب فزونترین و کاملترین و تمامترین و مدام ترین و بیشترین و فراوانترین
صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَصْفِیاَّئِکَ وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَصَلِّ عَلَیْهِ
درودى که بفرستى بر یکى از برگزیدگان و نیکان از خلق خود و درود فرست بر آن جناب
صَلوةً لاغایَةَ لِعَدَدِها وَلانِهایَةَ لِمَدَدِها وَلا نَفادَ لاَِمَدِها اَللّهُمَّ
درودى که شماره اش بى حد و مدتش بى نهایت و تمام نشدنى باشد خدایا
وَاَقِمْ بِهِ الْحَقَّ وَاَدْحِضْ بِهِ الْباطِلَ وَاَدِلْ بِهِ اَوْلِیاَّئَکَ وَاَذْلِلْ بِهِ
حق را بوسیله آن حضرت برپا دار و باطل را بدو نابود گردان و دوستانت را بوسیله اش به دولت رسان و
اَعْداَّئَکَ وَصِلِ اللّهُمَّ بَیْنَنا وَبَیْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدّى اِلى مُرافَقَةِ سَلَفِهِ
دشمنانت را بدست او خوار گردان و پیوند کن خدایا میان ما و او را به پیوندى که برساند ما را به رفاقت پدران گذشته او
وَاجْعَلْنا مِمَّنْ یَاْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَیَمْکُثُ فى ظِلِّهِمْ وَاَعِنّا عَلى تَاْدِیَةِ
و بگردان ما را از کسانى که دامن آنها را بگیرند و در سایه لطف آنها بایستند و کمکمان کن بر اداى
حُقُوقِهِ اِلَیْهِ وَالاِْجْتِهادِ فى طاعَتِهِ وَاجْتِنابِ مَعْصِیَتِهِ وَامْنُنْ عَلَیْنا
حقوق آن حضرت و سعى و کوشش در فرمانبرداریش و دورى از نافرمانیش و منت نه بر ما
بِرِضاهُ وَهَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَرَحْمَتَهُ وَدُعاَّئَهُ وَخَیْرَهُ مانَنالُ بِهِ سَعَةً مِنْ
به خوشنودیش و ببخش بر ما راءفت و مهربانى و دعا و خیر آن حضرت را بدان حد که برسیم بدانوسیله
رَحْمَتِکَ وَفَوْزاً عِنْدَکَ وَاجْعَلْ صَلوتَنا بِهِ مَقبُولَةً وَذُنُوبَنا بِهِ
به رحمت وسیع تو و به کامیابى از نزد تو و بگردان نمازهاى ما را بوسیله او پذیرفته و گناهانمان را
مَغْفُورَةً وَدُعاَّئَنا بِهِ مُسْتَجاباً وَاجْعَلْ اَرْزاقَنا بِهِ مَبْسُوطَةً وَهُمُومَنا
آمرزیده و دعاهایمان را مستجاب شده و قرار ده روزیهاى ما را بدان حضرت گسترده و اندوههاى ما را بوسیله اش
بِهِ مَکْفِیَّةً وَحَواَّئِجَنابِهِ مَقْضِیَّةً وَاَقْبِلْ اِلَیْنا بِوَجْهِکَ الْکَریمِ وَاقْبَلْ
برطرف شده و حاجتهایمان را روا شده و رو کن بسوى ما (پروردگارا) بدان روى بزرگوارت و بپذیر
تَقَرُّبَنا اِلَیْکَ وَانْظُرْ اِلَیْنا نَظْرَةً رَحیمَةً نَسْتَکْمِلُ بِهَا الْکَرامَةَ عِنْدَکَ
تقرب جوئى ما را بدرگاهت و بنگر بسوى ما به نگاهى مهربانانه تا بدانوسیله بتوانیم مقام خود را در پیش تو به کمال
ثُمَّ لا تَصْرِفْها عَنّا بِجُودِکَ وَاسْقِنا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
رسانیم ، و دیگر آن مقام را از ما بازنگردان به جود خودت و سیرابمان کن از حوض جدش که درود خدا بر او
وَآلِهِ بِکَاْسِهِ وَبِیَدِهِ رَیّاً رَوِیّاً هَنیئاً ساَّئِغاً لا ظَمَاَ بَعْدَهُ یا اَرْحَمَ
و آلش باد از جام او و بدست آن جناب و سیر و سیراب و گوارا و خوش که تنشگى پس از آن نباشد اى مهربانترین
الرّاحِمینَ
مهربانان
پس نماز زیارت بجا مى آورى به نحوى که گذشت و دعا مى کنى به آنچه خواهى که به اجابت خواهد رسید ان شاء اللَّه .