خطاب به مسئولین و مردم عزیز بندرعباس
- شنبه مرداد ۷ ۱۳۹۶، ۰۷:۵۴ ب.ظ
- ۱ حرفهای شما
با سلام
بنده یکی از فارغ التحصیلان دانشکده علوم قرآنی بندرعباس هستم.
دانشکده ما در سال 1391 توسط سه بزرگوار به نام های حاج آقا فاتحی و آقای جویا و خانم جویا تٲسیس شد . این دانشکده در ابتدا هیچ نداشت ، چون دانشکده های تازه تٲسیس تا سه سال اول بودجه ای به آنها تعلق نمی گیرد . ولی این سه بزرگوار با تمام تلاش و توان و مال خود دانشکده را سر پا نگه داشتند و هنگامی که دیگر وقت شکوفا شدنش بود متٲسفانه دیگرانی پیدا شدند و حق و زحمات و تلاش های شبانه روزی این سه عزیز را نادیده گرفتند و با بی حرمتی هایشان دل این عزیزان را به درد آوردند .
این سه بزرگوار کاشتند و به ثمر رساندند و دیگرانی پیدا شدند و با بی عدالتی تمام حاصل زحمات این بزرگواران را نادیده گرفتند.
زحمات بسیار و شبانه روزی آقای جویا بر هیچکس پوشیده نیست ، ایشان حتی از زندگی خود مایه گذاشتند و شبانه روز در خدمت دانشکده و دانشجوها بودند ولی متاسفانه پاداش زحمات ایشان با بدی داده شد.
اکنون نیز که می خواهند تنها دانشکده استان هرمزگان را تعطیل کنند . مردم و مسئولین هرگز نباید بگذارند همچین واقعه تلخی اتفاق بیفتد و همچنین عاملان این ماجراها باید مجازات شوند.
من به نوبه خود از زحمات این سه بزرگوار بسیار سپاسگزارم و همچنین به خاطر تمام ناعدالتی ها از این سه بزرگوار عذرخواهی میکنم.
و این شعر را که سروده آقای رحمت حسینی یکی از فارغ التحصیلان دانشکده هست ، به آقای جویا تقدیم می کنم.
فرشته ای که زفرط عطش دلش خون شد
اسیر غصه وغم همچو مجنون شد
نداشت راحت وآرام وروز وشب دررنج
چه حیف خویش گرفتار رود جیحون شد
به خون دل گل زیبا بکشت و آبش داد
به فصل سردی سوزان،آفتابش داد
بغل گشوده و با عشق می نوازیدش
به عود وعنبرمشکینه زلف تابش داد
هزارخارجفا گر به پای وی بنشست
نگفت آه و گله هیچ برزبان ناورد
اگر وزید در دی و بهمن نسیم دلتنگی
چوکوره داغ بماندو نگشت یک دم سرد
خدای را که کنون گل شکوفه ها داده
هزارها گل زیبا زدامنش زاده
کنارکردن وی عادلانه هرگز نیست
زبیم خشکی گلها هم اینک افتاده
عزیز قلب همه عاشقان بود جویا
و سوژه ی اشعارشاعران بود جویا
منم غمین و فسرده زدل شکستن وی
همیشه در دل و در روح و جان بود جویا