ایمان به آخرت در میان ملتها
- يكشنبه شهریور ۳۱ ۱۳۹۸، ۰۷:۵۰ ب.ظ
- ۰ حرفهای شما
برخى محقّقان، آموزه جهانِ پس از مرگ را از اختصاصات ادیان الهى دانستهاند که بشر به خودى خود نمىتوانسته به وجود آن پى برد[1]؛ اما تحقیقات باستانشناسى از آثار به دست آمده از نخستین انسانهاى شناخته شده در زمین (نئاندرتالها)[2] که غذا و ابزارهاى سنگى در مدفن مردگان قرار مىدادند، نشان مىدهد که آنان نیز به نوعى حیات جسمانى مرموز و نامعلوم براى مردگان قائل بودهاند؛ همانگونه که حیات پس از مرگ در میان بیشتر تمدنهاى نخستین بشر- همچون مصریان، بابلیان، یونانیان، هندوان، چینیان و ...- نیز مطرح بوده است[3]. با وجود آن، این احتمال نیز- به ویژه با توجه به دیدگاه قرآن درباره حضرت آدم علیه السلام که او را آفریده شده از خاک (آل عمران، آیه 59) و پدر انسانهاى دیگر (نساء، آیه 1) دانسته است- منتفى نیست که اعتقاد به جهان پس از مرگ نزد اقوام مذکور از بقایاى برخى ادیان آسمانى بوده باشد.
به هر حال، آرمانهاى نامحدود بشر و غریزه ابدیتطلبى، مطلقخواهى و عشق فطرى به جاودانگى[4]- که وجه تمایز انسان از حیوان بوده و در فرزند خواهى، علاقه به جاودانگى در خاطرهها و ... ظهور مىیابد- همگى عوامل غیروحیانى سوق بشر به اندیشه جهان آخرت مىباشند[5].
در عصر جدید نیز دیدگاه طبیعت گرایانه علم سکولار سبب کمرنگ شدن مبحث آخرت در کلام مسیحى و حتّى انکار و اسطورهاى پنداشتن آن از جانب برخى متکلّمان شده است، با این حال اکتشافهاى زیستشناسى و فیزیکى جدید، بحثهاى فرا روانشناسى، مرگشناسى، و تجربیات خارج از بدن، گزارشهاى زندهشدگان پس از مرگ بالینى، پیش بینىهاى صادق مردگان در خواب و ...، دانشمندان جدید را به ایده جهان پس از مرگ بیش از پیش متوجه ساخته است.[6] تفاوت نگاه ادیان با این نگرش آن است که آخرت در ادیان، ممدّ و مشوّق فعل اخلاقى به شمار مىرود.[7]
از میان ادیان بزرگ شناخته شده، شاید اوستا نخستین کتابى باشد که با صراحت از جهانى در پایان دنیا یاد کرده و راجع به حالات آن جهان، همچون بهشت (انگهو وهشت: بهترین جهان) دوزخ (دژانگه: جهان زشت) صراط (چنونت پرتو: پل تشخیص و قضاوت) و ... حتّى بیشتر از کتاب مقدس، بحث کرده است.[8] هندوان و بوداییان نیز به جهان سعادتمندى معتقدند که انسان بلافاصله پس از مرگ یا پس از تناسخهاى مکرّر به آن مىپیوندد.[9] در تعلیمات دین یهود، هیچ یک از موضوعهاى مربوط به جهان آینده، اهمّیت ندارد و به ندرت از آخرت ذکرى به میان آمده[10] و کیفرها و پاداشهاى مذکور در تورات نیز ناظر به همین زندگى دنیاست[11]؛ تا آنجا که گروهى از یهود (سامرهاىها) و حتّى برخى از دانشمندان یهود (صدوقیان) با استدلال به عدم ذکر آخرت در اسفار پنجگانه، آشکارا منکر وجود آن گشته و اشاره مبهم و اجمالى در تورات شفاهى را از تحریفها شمردهاند.[12] در انجیل نیز گرچه متى و یوحنا به بحثهاى آخرت، توجه بیشترى کردهاند، در سراسر آن کتاب، به آخرتشناسى () بهاى کمى داده شده است.[13] و به طور کلّى نگاه مسیحیت به آخرت، امیدى این جهانى و در حدّ تمثیلهاى اساطیرى مىباشد[14].
البته آن چه گفته شد مربوط به وضعیت کنونى ملتهاى غیر اسلامى و کتابهاى موجود است و گرنه از نظر قرآن کریم ایمان به آخرت، از ارکان دعوت همه پیامبران علیهم السلام بوده است.[15]
ایمان به آخرت از ارکان اعتقادى اسلام و شرط مسلمانى به شمار رفته و معمولًا در کنار اصل توحید از آن یاد مىشود.[16]
قرآن کریم، تنها کتاب آسمانى است که از روز رستاخیز به تفصیل سخن رانده[17]؛ تا آنجا که حدود 13 قرآن به این موضوع اختصاص یافته است.[18] در هیچیک از مراحل نزول، به آخرت بىتوجهى نشده[19] و در بیش از صد عنوان متفاوت، مباحث مختلفى راجع به آن مطرح شده است.[20] حتّى از بررسى مجموعه آیات آفرینش و رستاخیز به دست مىآید که توجه قرآن به آفرینش، به سبب تقارن این دو موضوع و در مسیر توضیح و تبیین بیشتر آن جهان بوده است[21]، چنان که مىفرماید:
«ولَقَد عَلِمتُمُ النَّشاةَ الاولى فَلَولا تَذَکَّرون»[22]؛ و قطعاً پدیدار شدنِ نخستین خود را شناختید، پس چرا سر عبرت گرفتن ندارید؟.
در واقع، آخرت مکمّل و معنا بخش دیگر اصول دین بوده و بدون آن نمىتوان به تصوّر روشنى از خداوند و صفات او- همچون عدل، حکمت و فلسفه نبوّت و در پى آن امامت- نائل آمد.[23] به عبارت دیگر، بدون آخرت، دعوت دینى و تبلیغ پیامبران بى اثر خواهد بود؛ زیرا پذیرفتن دین و پیروى از مقرّرات شرع و آیین پیامبران خالى از کلفت و سلب آزادى نیست و در صورتى که متابعت آن اثرى در بر نداشته باشد، هرگز مردم زیر بار آن نخواهند رفت و از آزادى طبیعى دست برنخواهند داشت.[24]
از منظر اسلام، بىایمانى به آخرت، گمراهى است:
«و مَن یَکفُر بِاللَّهِ و مَلکَتِهِ و کُتُبِهِ و رُسُلِهِ والیَومِ الأخِرِ فَقَد ضَلَّ ضَللا بَعیدا»[25]؛ و هرکس به خدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبرانش و روز بازپسین کفر ورزد، در حقیقت دچار گمراهى دور و درازى شده است.
«الَّذینَ لا یُؤمِنونَ بِالأخِرَةِ فِى العَذابِ والضَّللِ البَعید»[26]؛ آنان که به آخرت ایمان ندارند، در عذاب و گمراهى دور و درازند.
و چنین انسانهاى بىایمانى، از راه راست منحرفاند:
«و انَّ الَّذینَ لا یُؤمِنونَ بِالأخِرَةِ عَنِ الصّرطِ لَنکِبون»[27].
قلوبشان حق گریز:
«فَالَّذینَ لا یُؤمِنونَ بِالأخِرَةِ قُلوبُهُم مُنکِرَةٌ»[28].
و کردارشان تباه است:
«والَّذینَ کَذَّبوا بِایتِنا ولِقاءِ الأخِرَةِ حَبِطَت اعملُهُم»[29]؛ و کسانى که آیات ما و دیدار آخرت را دروغ پنداشتند، اعمالشان تباه شده است.
و عذاب دردناکى براى آنها مهیّا شده است:
«و انَّ الَّذینَ لا یُؤمِنونَ بِالأخِرَةِ اعتَدنا لَهُم عَذابًا الیما»[30].
شاید علت توجه بیشتر اسلام به آخرت آن باشد که داشتن درکى از گذشته و آینده، وجه تمایز انسان از حیوان است. انسانها همواره به میزان شعور و فهم خود، به گذشته و آینده خویش توجه دارند و چون امت آخرالزمان از جهت این ادراک در مقایسه با امتهاى پیشین کاملترند، جهان آخرت در قرآن بیشتر یاد شده و همچون دنیا، مسلّم شمرده شده است:
«وانَّ السّاعَةَ ءاتِیَةٌ لا رَیبَ فِیها»[31]؛ و [هم] آنکه رستاخیز آمدنى است [و] شکّى در آن نیست.
قرآن کریم آشکارا به تفکر سفارش کرده است[32]؛ آن جا که مىفرماید:
«کَذلِکَ یُبَیّنُ اللَّهُ لَکُمُ الأیتِ لَعَلَّکُم تَتَفَکَّرون فِى الدُّنیا والأخِرَةِ»[33]؛ این گونه، خداوند آیات [خود را] براى شما روشن مىگرداند، باشد که در [کار] دنیا و آخرت بیندیشید.
نام کتاب: آخرت سراى پایدار
نویسنده: على خراسانى
موضوع: ایمان به آخرت و باور به سراى پایدار
زبان: فارسى
تعداد جلد: 1
ناشر: مؤسسه بوستان کتاب
مکان چاپ: قم
سال چاپ: 1387
نوبت چاپ: اول
[1] ( 1). همان،( معاد) ج 4، ص 622 و 631؛ همان( زندگى جاوید یا حیات اخروى)، ج 2، ص 503 و 525 و همان،( خدا و آخرت) ص 40
[2] ( 2) 1.
[3] ( 3). تاریخ جامع ادیان، ص 7- 10، 23، 31، 57، 59، 91 و 324 و بسوى جهان ابدى، ص 16- 48
[4] ( 1). همزه، آیه 3؛ بقره، آیه 96
[5] ( 2). عقل و اعتقاد دینى، ص 322؛ معاد در نگاه وحى و فلسفه، ص 6- 35، 105- 106 و 117- 118 و مجموعه آثار، عدل الهى ج 1، ص 200- 203
[6] ( 3). پلورالیسم دینى، ص 217- 219 و عقل و اعتقاد دینى، ص 343- 347
[7] ( 4). عقل و اعتقاد دینى، ص 323
[8] ( 5). راه بى انتها، ص 280 و درس دیندارى، ص 134
[9] ( 1). اوپانیشاد، ص 69، 113، 263 و 311 و بودا، ص 369- 406
[10] ( 2). ر. ک: اسفار، ج 9، ص 181- 182
[11] ( 3). تحقیقى در دین یهود، ص 254- 261 و القرآن و التورات، ص 239- 254
[12] ( 4). گنجینهاى از تلمود، ص 362- 365
[13] ( 5). راه بى انتها، ص 294 و درس دیندارى، ص 133
[14] ( 6). پلورالیسم دینى، ص 217- 218
[15] ( 7). غافر، آیه 15 و انعام، آیه 130
[16] ( 1). مجموعه آثار( معاد)، ج 4، ص 621- 622، 634، و همان( زندگى جاوید یا حیات اخروى)، ج 2، ص 501
[17] ( 2). شیعه در اسلام، ص 157
[18] ( 3). معارف قرآن، ص 482
[19] ( 4). سیر تحول قرآن، ص 185 و 192 و خدا و آخرت، ص 55 و 66
[20] ( 5). پیام قرآن، ج 5، ص 31، 49
[21] ( 6). آفرینش و رستاخیر، ص 12، 174
[22] ( 7). واقعه، آیه 62
[23] ( 1). مجموعه آثار( زندگى جاوید یا حیات اخروى) ج 2، ص 530- 534
[24] ( 2). شیعه در اسلام، ص 158
[25] ( 3). نساء، آیه 136
[26] ( 4). سبأ، آیه 8
[27] ( 5). مؤمنون، آیه 74
[28] ( 6). نحل، آیه 22
[29] ( 1). اعراف، آیه 147
[30] ( 2). اسراء، آیه 10
[31] ( 3). حج، آیه 7
[32] ( 4). راه بىانتها، ص 273، 309- 311
[33] ( 5). بقره، آیه 219- 220
- ۹۸/۰۶/۳۱