اعجاز قرآن/ نظمآهنگ
- پنجشنبه مهر ۹ ۱۳۹۴، ۱۰:۵۲ ق.ظ
- ۰ حرفهای شما
مقصود از «نظمآهنگ»، آهنگِ برآمده از نظم حروف، کلمات، عبارات و آیات قرآن کریم است که در دوران معاصر، برخی پژوهشگران آن را از نخستین و اصیلترین وجوه اعجاز قرآن کریم برشمردهاند. اصطلاح «نظمآهنگ» را برای نخستین بار در آثار معرفت میبینیم[1]; اما پیش از وی طالقانی اصطلاح اعجاز در «آهنگ» را در همین معنا بهکار برده است.[2] این اصطلاح معادل «اعجاز النظم الموسیقی»[3] و «الاعجاز فی نغمالقرآن»[4] است. این جنبه از اعجاز قرآن ریشه در آرای دانشمندان کهن دارد; اما تأکید بیشتر بر آن و کاوش در زوایای گوناگون آهنگهای برخاسته از آیات قرآن، به دوران معاصر مربوط میشود. گویا خطّابی نیز در طرح نظریه اعجاز از ناحیه تأثیر در جان و دلمخاطب، به همین جنبه از اعجاز قرآن نظر داشتهاست.[5]
دانشمندان پس از وی نیز بر نظم برتر حاکم بر الفاظ قرآن و سازگاری و همشکلی کامل میان آنها بدون نگاه به معنای الفاظ تأکید کردهاند.[6]
اعجاز در نظمآهنگ در حقیقت ناظر به بیانات قرآنی است و بر همین اساس این وجه از اعجاز، زیر مجموعه اعجاز بیانی شمرده میشود، ازاینرو اولا اعجاز در نظمآهنگ میتواند مشمول تحدّی* قرآن کریم باشد و ثانیاً همه آنان که اعجاز در فصاحت*، نظم و حتی بلاغت* قرآن را مطرح کردهاند، بهصورت غیر صریح و غیر مستقیم بههمین وجه از اعجاز نیز نظر داشتهاند و بیشتر یا همه شرایطی را که دانشمندان بلاغت برای فصاحت کلمه و کلام بیان کردهاند، همچون عدمتنافر حروف، سنگین نبودن کلمه بر زبان، عدمکراهت در سمع و عدم غرابت در کلمه و همچنین عدم تنافر کلمات، سنگین نبودن بر زبان، عاریبودن از اضافات پیاپی، عدم تعقیدلفظی و معنوی در کلام، زمینه ساز تولید آهنگی خوشتر است. فصاحت اعجازآمیز قرآنکریم میتواند موسیقی و آهنگی در حد اعجاز را پدید آورد. نظم قرآن نیز همین نسبت را با موسیقی و آهنگ قرآن دارد; بهاین معنا که چینش حروف و کلمات متناسب در کنار هم و در نظر گرفتن تناسب صفات حروف و پیام مورد نظر، نیز گزینش واژگان متناسب، تقدیم و تأخیرها در کلام و غیره زمینه ساز آهنگی قویتر و فوقالعاده برای متن است.[7]
در زمان معاصر برای نخستین بار این جنبه از اعجاز قرآن کریم را مصطفی صادق رافعی در کتاب اعجاز القرآن والبلاغة النبویه، منتشر شده، به سال 1332ق. مطرح کرده است. رافعی با ارائه نظریه اعجاز در نظم موسیقی قرآن به بررسی تأثیر ترتی*ل قرآن بر شنونده و اصوات و آواهای هریک از مخارج حروف و فواصل پایانی آیات پرداخت[8] و با طرح اعتدال در موسیقی قرآن نسبت به تأثیر بر روح و روان مخاطب، در عین تهیبودن از حشو و زواید در الفاظ آن، بر هماهنگی میان الفاظ و معانی قرآن نیز تأکید کرد. هماهنگی میان الفاظ و معانی مستلزم آن است که الفاظ قرآن از چینش بسیار دقیق و پیچیدهای برخوردار باشد که در عین حالی که به نظر میرسد واژگان گاه برای تنظیم آهنگ آیه بهکار گرفته شده یا از جایگاه اصلی خود تغییر یافته (تقدیم و تأخیر) در همین حال از نظر معنایی نیز از نقش حساب شدهای برخوردار است[9]; برای نمونه در آیات«اَلَکُمُ الذَّکَرُ ولَهُ الاُنثی * تِلکَ اِذًا قِسمَةٌ ضیزی» (نجم/53،21ـ22) در عین حال که کلمه «اِذاً» برای پر کردن آهنگ آیه بهکار گرفته شده و بدون آن، آهنگ آیه مختل میشود، با این حال عاری از نقش معنایی دقیق نیز نیست[10]; نیز دو واژه «القُبور» و «اَلاَجداث» که مترادف به نظر میرسد در سیاقهای گوناگون متناسب با آهنگ یا فاصله آیه بهکار رفته است (نک: حجّ/22،7; فاطر/35،22; ممتحنه/60،13; انفطار/82، 4; عادیات/100،9 و قس: یس/36، 51; قمر/54،7; معارج/70،43)، در عین حال نوعی تفاوت معنایی نیز میان آن دو دیده میشود.[11]
همزمان با رافعی، مصطفی محمود نیز در کتاب القرآن محاولة لفهم عصری بر اعجاز قرآن از جنبه صوتی و موسیقی تأکید کرده است. از نظر مصطفی محمود نیز موسیقی و آهنگ برآمده از آیات با معنای آنها هماهنگی کامل دارد. او موسیقی را به دو قسم بیرونی و درونی (باطنی) تقسیم کرده و موسیقی اعجازآمیز قرآن را از نوع درونی و باطنی معرفی میکند[12]، درحالیکه موسیقی شعر از نوع موسیقی بیرونی است و همین تفاوت، سبب امتیاز موسیقی قرآن از موسیقی سایر متون آهنگین، به ویژه شعر است. وی درباره تفاوت موسیقی بیرونی و درونی میگوید: موسیقی بیرونی حاصل قافیه، بحر و وزن شعر یا جمله است، درحالیکه موسیقی درونی به قافیه و وزن و بحر ارتباط ندارد، بلکه قائم به ذات است و به گونه حیرتآور و غیر قابل وصفی از درون و بیرون و لابهلای کلمات برمیخیزد و دانسته نیست که چگونه کامل میشود.[13] او در جای دیگر ویژگی اصلی موسیقی درونی قرآن را پیوند عمیق و قوی میان موسیقی برخاسته از تلاوت آیات، و معنا و غرض آنها میداند. به اعتقادی این پیوند آن چنان دقیق است که اجازه نمیدهد حرفی از آیه را تغییر داد یا واژهای را جایگزین واژهای دیگر یا جملهها را جابه جا کرد، با این همه او تأکید میکند که موسیقی قرآن بیش از آنکه قابل وصف باشد احساس کردنی است.[14] او با ذکر نمونههای فراوانی از آیات قرآنی و نشاندادن موسیقی اعجازانگیز آن ثابت میکند که در موسیقی درونی قرآن کلمات در دست خالقشان ذوب میشود و در نهایت هماهنگی کنار هم چیده شده و ساختمان قرآن را شکل میدهد. سپس موسیقی یگانه و منحصر به فردی را ایجاد میکند که در کلام عرب، چه قبل و چه بعد از نزول قرآن نظیری برای آن یافت نمیشود.[15]
برای نمونه هنگامی که خداوند به شب و روز سوگند یاد میکند واژگانی را بهکار گرفته که تصویر سازی میکند و آهنگ آرامی را به گوش میرساند: «والَّیلِ اِذا عَسعَس * والصُّبحِ اِذا تَنَفَّس» (تکویر/81،17ـ18) کلمه «عسعس» با 4 حرفش شب را با همه آنچه در آن است به تصویر میکشد و از آیه بعدی نور فجر دیده میشود و با آیه، آواز گنجشک و بانگ خروس به گوش میرسد و احساس حرکت و جنب و جوش و نشاط به دست میدهد; اما همین که آیات نزول عذاب و نابودی قوم عاد را قرائت میکنی: «واَمّا عادٌ فَاُهلِکوا بِریح صَرصَر عاتِیَه * سَخَّرَها عَلَیهِم سَبعَ لَیال وثَمـنِیَةَ اَیّام حُسومـًا فَتَرَی القَومَ فیها صَرعی کَاَنَّهُم اَعجازُ نَخل خاوِیَه» (حاقّه/69،6ـ7) از لابه لای آیات وزش بادهای شدید و پراکنده شدن تنه نخلهای توخالی به گوش میرسد و سرزمین ویران شده قوم عاد تصویرسازی میشود[16] و نیز در آیه 44 هود مشاهده میکنی که چگونه توفان سهمگین و هولناک زمان نوح در آیات آن منعکس شده است: «وقیلَ یـاَرضُ ابلَعی ماءَکِ ویـسَماءُ اَقلِعی وغیضَ الماءُ وقُضِیَ الاَمرُ» و بدینترتیب متناسب با معنای آیه، آهنگ حروف و کلمات نیز از فراز و فرود و شدت و نرمی برخوردار میشود.
در همین زمان دو قرآن پژوه دیگر مصری، سید قطب و عبدالله درّاز آهنگ موسیقایی قرآن را اصلیترین وجه اعجاز آن برشمردند. سید قطب هم در کتاب التصویرالفنی و هم در جای جای تفسیرش، فی ظلال القرآن به ویژه در تفسیر سورههای کوتاه و آهنگین مکّی به این بعد قرآنکریم نظر داشته است.[17] او وجوه گوناگون اعجاز قرآن، مانند جنبه تشریعی دقیق آن، صلاحیت اجرایی آن برای هر زمان و مکان، گزارش از امور غیبی و پنهان و... را در مورد تمام قرآن به عنوان یک واحد و من حیث المجموع صحیح میداند; اما آن را در مورد یکایک سورهها به ویژه سورههای کوچک ـکه نه گزارشگر اخبار غیبی است و نه مشتمل بر مسائل علمی و معارف تشریعیـ جاری نمیداند، درحالیکه همین سورههای کوچک از نخستین لحظات نزول، عرب زبانان را مسحور کرده و بر احساسات آنان اثر گذاشته است، پس به ناچار باید در همین سورههای کوچک عنصری باشد که شنوندگان را افسون کرده باشد[18]; برای مثال نخستین سوره نازل شده (علق) دارای فواصل کوتاه و به اعتباری همانند سجع کاهنان یا قافیه پردازانی است که در نزد عرب معروف بوده و سابقه داشته است; ولی نثر کاهنان و قافیهپردازان بیارتباط و پریشان بوده و قابل سنجش با آیات قرآن نبوده است، زیرا در این سوره غیر از سیاق استوار آن نوعی موسیقی و سجع درونی مشهود است که بهگونهای دقیق عبارات را به هم پیوند میدهد[19]; برای نمونه به سوره شمس بنگرید که دارای قافیه واحد و موسیقی یگانهای است. آغاز سوره متضمن احساسات حضوری است که از پدیدههای عالم طبیعت سرچشمه گرفته و بهمنزله چهارچوبی بر یک حقیقت بزرگ است که سوره شمس آن را در خود جای داده است; یعنی حقیقت نفس انسانی و استعدادهای فطری آن و نقش انسان درباره خودش. حقیقتی که انسان را با عالم طبیعت پیوند میدهد:«والشَّمسِوضُحـها * والقَمَرِ اِذا تَلـها * والنَّهارِ اِذا جَلـّها * والَّیلِ اِذا یَغشـها * والسَّماءِ وما بَنـها * والاَرضِ وما طَحـها * ونَفس وما سَوّها * فَاَلهَمَها فُجورَها وتَقوها * قَد اَفلَحَ مَن زَکـّها * وقَد خابَ مَن دَسـّها» [20](شمس/91، 1ـ10) و سوره تکاثر را بنگرید که دارای موسیقی عظیم و ترسناک و عمیقی است; گویا صدای بیم دهندهای است که بر مکانی بلند ایستاده و بانگ بر میآورد و بر سر غافلان خواب زده و مستان سر به هوا که بر آتش جهنم مشرفاند و چشمانشان بر روی حقیقت بسته است فریاد میزند که «اَلهـکُمُ التَّکاثُر * حَتّی زُرتُمُ المَقابِر * کَلاّ سَوفَ تَعلَمون * ثُمَّ کَلاّ سَوفَ تَعلَمون * کَلاّ لَو تَعلَمونَ عِلمَ الیَقین * لَتَرَوُنَّ الجَحیم * ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَینَ الیَقین * ثُمَّ لَتُسـَلُنَّ یَومَئِذ عَنِ النَّعیم».[21](تکاثر/102،1ـ8)
سید قطب افزون بر اینکه میان آهنگ و موسیقی الفاظ قرآن با معنای آنها پیوندی عمیق میبیند در پی شناساندن جنبه هنری موسیقی قرآن است; به این معنا که افزون بر تأثیری سحرانگیز بر وجدان و احساسات مخاطب، معانی بلند آیات آن نیز بر قوه خیال او تأثیر گذارده و تصویری از آنچه میشنود در ذهن و خیال او متناسب با پیام آیات ترسیم میکند[22]; همچنین او آیه 26 فصّلت/41: «لاتَسمَعوا لِهـذا القُرءانِ والغَوا فیهِ لَعَلَّکُم تَغلِبون» را نشان دهنده اعجاز تأثیری قرآن در نفوس مخاطبان و رویارویی آنان با این بعد از اعجاز قرآن میداند.
درّاز ارتباط موسیقی قرآن با معارف و مضامین آن را انکار نمیکند و بر هماهنگی موسیقی قرآن با مقاصد آن تأکید میکند; اما معتقداست موسیقی و آهنگ برآمده از قرآن حتی بدون فهم معانی آیات نیز بر روان انسان اثر غیرقابل وصف دارد. او میگوید: نظام صوتی قرآن در شکل و جوهرش نخستین چیزی است که از اسلوب قرآن توجه انسان را به خود جلب میکند. اگر قاری خوشخوانی قرآن را دور از مخاطب تلاوت کند بهطوری که مخاطب تنها صدای آهنگ قرائت و حرکات و سکنات و مد و غُنّه و اتصال و سَکت آن را بشنود بدون شنیدن حروف و تشخیص آنها، از شنیدن این مجموعه در نفس خود با نغمه شگفتی مواجه خواهد شد که در هیچ کلام دیگری با شرایط برابر موجود نیست. این نغمه قرآن به فاصله دور همه محسنات و جذابیتهای موسیقی و شعر را داراست، در عین حالی که نه در آن نغمه موسیقی است و نه وزنهای شعر را دارد، افزون بر اینکه در یک قطعه موسیقی آهنگ و نغمه واحدی حاکم است; نیز در یک قطعه شعر وزنهای هر بیت یکسان است و تکرار آن موجب ملالت خاطر شنونده میشود; اما امتیاز موسیقی قرآن کریم در لحنهای متنوع آن است که دائماً تجدید میشود و تکرار آن ملالآور نیست.[23]
او همچنین میگوید: در نظام موسیقایی قرآن، حرکاتْ بسیار حساب شده و متنوع تقسیمشده و در لابهلای آن مدّها و غُنّهها بهگونهای شگفت آور و متعادل توزیع شده است که به ترجیع صدا کمک میکند و سبب تجدید نشاط شنونده میشود. هنگامی که جواهر حروف قرآن بهطور صحیح از مخرج ادا شود و به گوش برسد با لذت دیگری در نظم حروف قرآن و چینش و ترتیب آنها مواجه میشوی که با ویژگیهای متنوع در کنار هم نظام یافتهاند، درحالیکه حرفی کوبنده است، حرفی دیگر دارای کشش صوت است، حرف سوم آوایی نرم و ملایم دارد، حرف دیگر صدای بلند و آشکار تولید میکند و حرفی دیگر بهگونهای است که نَفَس روی آن میلغزد و به همین شکل هر حرفی از صفتی مناسب برخوردار و مجموعهای هماهنگ و متناسب را پدید آورده است.[24]
به نظر میرسد درّاز در این سخن، به گزینش کلمه یا کلمات مناسب از میان الفاظ مترادف و چینش کلمات متناسب در کنار یکدیگر نظر دارد; زیرا خداوند در قرآن کریم کلمه سازی نکرده، تا بگوییم مناسبترین حروف را در کنار هم چیده است که این برخلاف حکمت است، بلکه با گزینش فصیحترین کلمات متداول در میان مردم و متناسب با غرض الهی آیات و سورههای قرآن کریم را نظم داده است، به همین سبب تحدّی قرآن نیز در حدّ یک سوره یا سخنی کامل از قرآن پیشنهاد شده است; نه کمتر از آن.
نظر اعجاز نظمآهنگ یا موسیقایی قرآن مورد پذیرش قرآنپژوهان بعدی قرار گرفت و هریک بهتناسب و از زاویهای آن را بررسی کردند. ازجمله این پژوهشگران زرقانی[25] صبحی صالح[26] محمود السید شیخون[27]، صلاح عبد الفتاح خالدی[28]، فتحی احمد عامر[29]، نذیر حمدان[30]، وعبدالغنی[31] و از میان قرآن پژوهان شیعی و ایرانی، طالقانی در لابهلای تفسیر پرتوی از قرآن[32]، معرفت[33]، مغنیه[34]، بستانی[35] و جمعی دیگر در این موضوع قلم زدهاند.
صبحی صالح بر گوشهای از آهنگ دعاهای قرآن تأکید کرده و نشان داده است که چگونه دعاها که نوعی سرود است با واژگان برگزیده، همراه با سجعی لطیف، تکیهای دلنشین و مطابقتی دلانگیز، از زبان پیامبران و صدّیقان و صالحان بازگو شده و همواره تصویرگری کرده و تخیل شنونده را برمیانگیزد: «رَبِّ اِنّی وهَنَ العَظمُ مِنّی واشتَعَلَ الرَّأسُ شَیبـًا ولَماَکُن بِدُعائِکَ رَبِّ شَقیـّا» (مریم/19،4)، «رَبَّنا ماخَلَقتَ هـذا بـطِلاً سُبحـنَکَ فَقِنا عَذابَ النّار * رَبَّنا اِنَّکَ مَن تُدخِلِ النّارَ فَقَد اَخزَیتَهُ ومالِلظّــلِمینَ مِن اَنصار * رَبَّنا اِنَّنا سَمِعنا مُنادِیـًا یُنادی لِلاِیمـنِ اَن ءامِنوا بِرَبِّکُم فَـامَنّا رَبَّنا فَاغفِر لَنا ذُنوبَنا وکَفِّر عَنّا سَیِّـاتِنا وتَوَفَّنا مَعَ الاَبرار * رَبَّنا وءاتِنا ما وعَدتَنا عَلی رُسُلِکَ ولاتُخزِنا یَومَ القِیـمَةِ اِنَّکَ لا تُخلِفُ المِیعاد» (آلعمران/3،191ـ194) تکرار «رَبَّنا» در این آیات دل را نرم میکند و طراوت ایمان را در دل برمیانگیزد.[36]
طالقانی با تأکید بر اینکه در قرآن بیش از هرچیز آهنگی که از وقف و حرکت، وصل و فصل، مدّ و قصر، کوتاهی و بلندی جملات، ادغام و ارسال، اخفاء و اظهار و مانند اینها برمیآید و صدای حروفی که در وسط یا در آخر کلمات و آیات منعکس میشود انطباق خاصی با معانی و مقاصد قرآن دارد، رابطه موسیقی اعجازآمیز قرآن را افزون بر دو دانش «معانی و بیان»، با دانش «تجوید» نیز یادآور میشود، با این حال معتقد است کیفیت انطباق آهنگ کلمات و آیات با معانی و مقاصد قرآن که واقعیات و اوضاع یا صفات درونی گوینده را مینمایاند به آسانی تحت ضابطه و قاعده درنمیآید.[37]
به نظر طالقانی همین ترکیب و هماهنگی کلمات با یکدیگر و با معانی و نمایاندن صورت و واقعیت مقصود است که قرآن را مانند وجود و ترکیب موجودات در صور گوناگون در آفرینش، معجزه ساخته است و مانند ترکیب عناصر طبیعی اگر کلمهای را به کلمه مرادف آن تبدیل کنیم یا حرفی را از جای خود برداریم یا فصل و وصل و وقف و حرکت و اوج و حضیض و ایقاع کلمات رعایت نشود در نظم و هماهنگی و رسانیدن معنا و مقصود اخلال پیش میآید.[38] وی با توجه به این هماهنگی و پیوند میان حروف و صفات آنها از قبیل نرمی و شدت و غنّه و مدّ و... با پیام و مقاصد آیات و سورههای قرآن به تفسیر سورههای جزء پایانی قرآن پرداخته است; همچون تکرار حرف خشن «ق» در سوره فلق و حرف «س» در سوره ناس که پیوندی روشن با پیام این دو سوره، یعنی بیان شرور محیط بر انسان از درون و بیرون دارد.[39] نمونههایی دیگر از تناسب میان آهنگ و پیام سوره را که مورد توجه طالقانی و دیگران بوده است، میتوان در سورههای فیل، قریش، همزه، قارعه، زلزال و عادیات نشان داد.[40]
بستانی نیز نمونهای از تجانس صوتی میان سه حرف «س»، «ص» و «ز» را که منشأ صوتی واحدی دارند، در سوره ملک نشان داده است که تکرار آن در آیه آیه این سوره و در کنار هم که حدود 20 درصد حجم آن را فرا گرفته افزون بر اینکه سبب زیبایی آهنگ سوره شده است با مقاصد این سوره نیز هماهنگی کامل دارد. برخی از آیات این سوره چنین است: «و لَقَد زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنیا بِمَصـبیحَ...» (آیه 5)، «...فَسُحقـًا لاَِصحـبِ السَّعیر» (آیه 11)،
«...البَصَرُ خاسِئـًا و هُوَ حَسیر» (آیه 4)، «...سَویـًّا عَلی صِراط مُستَقیم» (آیه 22)، «...السماء اَن یُرسِلَ عَلَیکُم حاصِبـًا فَسَتَعلَمون...» (آیه 17)، «...یَرزُقُکُم اِن اَمسَکَ رِزقَهُ...». (آیه 21)[41]
در باب اعجاز نظمآهنگ قرآن از مجموع آرای موافقان نکات زیر به دست میآید:
1. اگرچه بسیاری از اشعار شاعران یا قطعههایی از موسیقیها نیز تأثیرات فوقالعادهای بر برخی از مخاطبانش دارد; اما این تأثیرات غالباً انسان را از حالت تعادل خارج کرده دچار وجد شدید یا غم مفرط میکند; اما تأثیر آهنگ تلاوت قرآن بر روان مخاطب در حدی متعادل و مبتنی بر واقعیت و کاملا منطبق با نیازهای فطری و استعداد روحی وی در جهت کسب کمال است. حتی آهنگ آیات انذاری کاملا متعادل و مثبت و به دور از هرگونه مبالغههای افراطیاست.
. آهنگ و موسیقی قرآن گرچه نتیجه گزینش و نظم بسیار دقیق کلمات و جملهها و آیات است و صرف این آهنگ اثر غیر قابل وصفی بر شنونده دارد; اما پیوند غیر قابل انکاری نیز با معنای کلمات و آیات دارد; به این معنا که هرچه شنونده آگاهی بیشتر و کاملتری از معانی الفاظ داشته باشد اثری عمیقتر بر وی دارد.
3. اینکه آیا به آهنگ قرآن هم تحدّی شده است یا نه؟ به این بستگی دارد که تحدّی قرآن را ناظر به جنبههای بیانی قرآن بدانیم یا نه؟ بیتردید اعجاز در نظمآهنگ قرآن از جنبههای اعجاز بیانی است و بیشتر مفسران آیات تحدّی را ناظر به اعجاز بیانی قرآن میدانند، افزون بر این، نظریه پردازان اعجاز موسیقایی قرآن، نخستین و اصلیترین جنبه اعجاز بیانی را که همه سورهها بهویژه سور مکی از آن جنبه برخوردار بوده است، نظم و موسیقی قرآن معرفی کردهاند.
4. نکتهای که در اعجاز نظمآهنگ مغفول مانده مقدار آیاتی است که وصف اعجاز دارد. بهنظر میرسد اعجاز نظمآهنگ نیز در چارچوب آیات تحدّی در سطح یک سوره یا قطعهای از قرآن در حد سخنی کامل، قابل طرح است و نه کمتر از آن، زیرا ممکن است در اشعار شاعران نیز در حد یک مصرع یا حتی یکی دو بیت با موسیقی بسیار شگفتی روبهرو شد; اما اینکه همه ابیات یک قصیده از موسیقیها یا ویژگیهای مورد اشاره برخوردار و عاری از هرگونه اغراق و مبالغه خلاف واقع باشد، بهطوری که آهنگ درحد معنا باشد ازنظر معتقدان به اعجاز نظمآهنگ، برای بشر ناممکناست.
5. گرچه آهنگ و موسیقی آنگونه که موافقان میگویند در همه قرآن از جمله سورههای مدنی دیده میشود; اما بدیهی است که در آیات مکی قرآن، هم به لحاظ الفاظ و ترکیب و کوتاهی و بلندی آیات و وجود فواصل منظم، و هم به لحاظ محتوا که مشتمل بر وعده و وعیدها و معارف اعتقادی و اخلاقی است از قوت بیشتری برخوردار است و سورههای مدنی به لحاظ تشریعی بودن زبان آیات نسبت به آیات مکی از آهنگ ضعیفتری برخوردار است، با این حال این تفاوت آهنگ در میان سورههای مکی با یکدیگر و همچنین در بین سور مدنی نیز مشاهده میشود; مثلا آهنگ در سورههای واقعه و الرحمن و نبأ بیش از سورههای هود، اعراف و انعام که همگی مکی است نمود دارد; نیز آهنگ در سوره تغابن و دهر با فرض مدنی بودن این دو سوره نسبت به آهنگ در سوره مائده نمود بیشتری دارد.
6. زمینه پژوهش در اعجاز نظمآهنگ قرآن، علوم مختلفی، از جمله دو علم معانی و بیان و آرایههای معنوی و به ویژه لفظی در دانش بدیع، همچنین دانش فواصل و تقدیم و تأخیر، تجوید و آواشناسی، موسیقی و... است.
الاسلام و الفن; الاعجاز البیانی للقرآن; الاعجاز فی نظم القرآن; اعجاز القرآن و البلاغة النبویه، رافعی; البرهان فی علوم القرآن; پرتوی از قرآن; التصویر الفنی فی القرآن; التفسیر الکاشف; التمهید فی علوم القرآن; ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن; الظاهرة الجمالیة فی القرآن الکریم; علومالقرآن، شحاته; علوم قرآنی; فکرة النظم بین وجوه الاعجاز فی القرآن الکریم; فی ظلال القرآن; فواصل الآیات القرآنیه; القرآن محاولة لفهم عصری; مباحث فی علوم القرآن; مناهل العرفان فی علوم القرآن; النبأ العظیم نظرات جدیدة فیالقرآن; نظریة التصویر الفنی عند سیدقطب; نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور، بقاعی.
سید محمود دشتی
[1]. علوم قرآنی، ص380.
[2]. پرتوی از قرآن، قسمت اول، ج30، ص2.
[3]. اعجاز القرآن، ص213.
[4]. الاعجاز فی نظم القرآن، ص112; مباحث فی علوم القرآن، ص334; علوم القرآن، ص137.
[5]. ثلاث رسایل، ص65ـ72.
[6]. البرهان فی علوم القرآن، ج2، ص230ـ231; تفسیر بقاعی، ج1، ص67.
[7]. النبأ العظیم، ص101ـ103.
[8]. اعجاز القرآن، رافعی، ص212ـ220.
[9]. اعجاز القرآن، رافعی، ص220ـ230.
[10]. علوم قرآنی، ص383.
[11]. الاعجازالبیانی، ص530ـ531.
[12]. القرآن محاولة لفهم عصری، ص11ـ13.
[13]. همان، ص12ـ 13.
[14]. همان، ص16ـ17.
[15]. القرآن محاولة لفهم عصری، ص14ـ15.
[16]. همان، ص19.
[17]. فی ظلال القرآن، ج6، ص3938، 3957، 3960، 3962.
[18]. التصویر الفنی، ص16ـ17.
[19]. التصویر الفنی، ص17ـ19.
[20]. فی ظلال القرآن، ج6، ص3915.
[21]. همان، ج6، ص3962.
[22]. همان، ص19ـ21.
[23]. النبأ العظیم، ص101ـ102.
[24]. همان، ص102ـ104.
[25]. مناهل العرفان، ج2، ص557ـ559.
[26]. مباحث فی علوم القرآن، ص334ـ340.
[27]. الاعجاز فی نظم القرآن، ص112ـ116.
[28]. نظریة التصویر الفنی عند سید قطب، ص104ـ110، 180ـ186.
[29]. فکرة النظم بین وجوه الاعجاز، ص266ـ273.
[30]. الظاهرة الجمالیة فیالقرآن، ص187 به بعد.
[31]. فواصل الآیات القرآنیه، ص144ـ194.
[32]. پرتوی از قرآن، قسمت اول، ج30، ص2ـ4، 162ـ164.
[33]. التمهید، ج5، ص158ـ176; علوم قرآنی، ص380ـ391.
[34]. الکاشف، ج6، ص300ـ301.
[35]. الاسلام والفن، ص143ـ144.
[36]. مباحث فی علوم القرآن، ص479ـ481.
[37]. پرتوی از قرآن، قسمت اول، ج30، ص2ـ3.
[38]. همان.
[39]. پرتوی از قرآن، قسمت دوم، ج30، ص318ـ319.
[40]. همان، ص223، 233، 238، 255، 264، 270; بینات، ش20، ص86ـ91.
[41]. الاسلام والفن، ص143ـ144.
- ۹۴/۰۷/۰۹