اعجاز قرآن/ غیبی :: Global Village😊💕

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

👈 هنگامی که در این وبلاگ حضور داری با خود صادق باش ، گوش ها ، چشم ها و لب های خود را لحظه ای از قید شیطان درون خود آزاد ساز !😉

خداوند حقیقت را می بیند اما صبر می کند ..... من عاشق خدایم هستم دعا کنید هر چه زودتر به عشقم برسم😘

گاهی انسان مطالب ساده و ابتدایی و تکراری را نیز به سادگی فراموش میکند ، پس لطفا فقط ببین !😉

در این وبلاگ پذیرفتن هیچ چیز اجباری نیست..... روزی یک نفر هم چشمهایش به دیدن یک کلمه قرآن روشن شود ، برای این بنده ی حقیر کافی ست... دیگر چیزی نمی خواهم😊


*بعد از نماز یادتون نره !سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ و سى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ بگوید و در بعضى روایات سُبْحانَ اللّهِ پیش از اَلْحَمْدُلِلّهِ وارد شده .*

تبلیغات
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۰، ۱۶:۰۲ - زیاده متابعین
    good luck
نویسندگان
پیوندها

اعجاز قرآن/ غیبی

 

 اثبات وحیانی‌بودن قرآن با توجّه به بیان اخبار و امور ناپیدای گذشته، حال یا آینده جهان هستی در آن

 

واژه «غیب» بیان کننده هر آن چیزی است که در حضور انسان نباشد یا خارج از حوزه حواس و ادراک و علم او باشد. هنگامی که خورشید و جز آن از انظار پنهان گردد گفته می‌شود: غایب شد.[1] برخی هر آنچه را از نظر آدمی پنهان است غیب می‌دانند; چه در ذهن باشد یا نباشد.[2]
این واژه در بسیاری از آیات به همان معنای لغوی به‌کار رفته و در برخی از آنها خداوند با وصف «عَلاّمُ* الغیوب» یا «عالِمَ* الغَیب» (دانای امور نهانی) معرفی شده است. در برخی دیگر، دانش غیب مختص به خدا شمرده شده است: «ویَقولونَ لَولا اُنزِلَ عَلَیهِ ءایَةٌ مِن رَبِّهِ فَقُل اِنَّمَا الغَیبُ لِلّه» (یونس/ 10، 20) و در آیه‌ای دیگر کلیدهای غیب را نزد خدا می‌داند: «وعِندَهُ مَفاتِحُ الغَیبِ لا یَعلَمُها اِلاّ هُوَ». (انعام/6، 59) قرآن در برخی آیات به ذکر مصادیق غیب* الهی پرداخته است; مانند زمان بر پایی قیامت، زمان و مقدار ریزش باران، جنین داخل شکم مادر، کارهای آینده افراد و مکان مردن مردمان: «اِنَّ اللّهَ عِندَهُ عِلمُ السّاعَةِ ویُنَزِّلُ الغَیثَ‌ویَعلَمُ ما فِی الاَرحامِ وما تَدری نَفسٌ ماذا تَکسِبُ غَدًا وما تَدری نَفسٌ بِاَیِّ اَرض تَموتُ اِنَّ اللّهَ عَلیمٌ خَبیر» (لقمان/31،34)
کاربرد دیگر واژه غیب در قرآن، به معنای وحی است که در یک آیه آمده است: «وما هُوَ عَلَی الغَیبِ بِضَنین= و او بر غیب (وحی) بخیل نیست». (تکویر/81، 24) در این آیه همه قرآن پیش از آنکه بر زبان پیامبر(صلی الله علیه وآله)جاری شود مصداقی از غیب دانسته شده است.

وجود اخبار غیبی در قرآن:

بهترین دلیل وجود اخبار غیبی در قرآن کریم، تصریح خود قرآن است; خداوند در سه سوره آل‌عمران، هود و یوسف، پس از گزارش اخباری از دوران گذشته، بر غیبی بودن آنها تأکید کرده است. از جمله بعد از بیان داستان زندگی حضرت یوسف(علیه السلام)فرموده است: «ذلِکَ مِن اَنباءِ الغَیبِ نوحیهِ اِلَیکَ= این (داستان) از خبرهای غیبی است که به تو وحی می‌کنیم». (یوسف/ 12، 102) در بسیاری از آیات نیز مطالبی ذکر شده که از امور غیبی به شمار می‌آید، هر چند در قرآن به خبر غیبی بودن آن اشاره نشده است. نمونه آن، آیات بیان کننده وقایع و سرنوشت مردمان دورانهای گذشته است که آگاهی از برخی از آنها با روشها و ابزارهای متعارف در دست بشر، نه در زمان نزول قرآن ممکن بوده و نه اکنون میسّر است. آیاتی که از چگونگی آغاز آفرینش خبر می‌دهد، آیات حاکی از حوادث و وقایع آینده جهان، و آیاتی که درباره پایان جهان موجود و برپایی قیامت و عوالم پس از آن است، همه بیان کننده مطالب بیرون از قلمرو معارف متعارف بشری و گواه وجود اخبار غیبی در قرآن است. قرآن‌پژوهان نیز بر وجود اخبار غیبی قرآن تأکید دارند و کسی آن را انکار نکرده است.

اخبار غیبی و اعجاز قرآن:

با آنکه وجود خبرهای غیبی در قرآن حتمی است، درباره معجزه بودن آن نظر واحدی نیست و اختلافاتی به شرح زیر مشاهده می‌شود.
1. برخی از مفسران با وجود بحث از اخبار غیبی قرآن، از معجزه* بودن یا نبودن این وجه سخنی نگفته‌اند; طبری روایاتی درباره پیشگویی قرآن درباره بعضی از حوادث، ذیل آیات مربوط به آنها آورده است[3]; ولی به معجزه بودن قرآن از این بُعد اشاره‌ای نکرده است.
2. برخی دیگر اخبار غیبی را از وجوه اعجاز قرآن ندانسته، اعجاز آن‌را در نظم و فصاحت و درستی معانی می‌دانند; ابن‌عطیه اندلسی این عقیده را به عموم عالمان مسلمان نسبت داده‌است.[4] در میان متقدمان، شیخ طوسی[5]، یحیی‌بن‌حمزه علوی[6]، ابن‌قیم[7] و از معاصران، محمد حسین فضل‌اللّه[8]، عایشه بنت الشاطی[9] و عبدالقادر حسین[10] از طرفداران این دیدگاه‌اند.
3. برخی اخبار غیبی قرآن را یگانه وجه اعجاز آن به شمار آورده‌اند; گفته شده نظّام، افزون بر قول به صرفه (بازداشته شدن عرب از همانند‌آوری) به این وجه اعجاز قرآن نیز معتقد بوده است.[11]
4. گروهی دیگر از قرآن‌پژوهان بر این باورند که اخبار غیبی، از وجوه اعجاز قرآن است; ولی تحدّی (درخواست همانند آوری) قرآن شامل آن نمی‌شود، زیرا تحدّی شامل همه سوره‌هاست، درحالی‌که خبرهای غیبی فقط در بعضی از سوره‌ها آمده است. خطابی[12]، عبدالجبار معتزلی[13] و محمدباقر مجلسی[14]، از قائلان به این دیدگاه به‌شمار می‌روند. به نظر می‌رسد این دیدگاه در‌برابر دیدگاهی شکل گرفته که اعجاز قرآن را به‌اخبار غیبی منحصر می‌داند; خطابی در این باره می‌گوید: گروهی گمان کرده‌اند که اعجاز قرآن فقط به جهت در برداشتن خبرهای (غیبی) مربوط به آینده است; مانند آیات «غُلِبَتِ الرّوم ...= رومیان مغلوب شدند» (روم/30، 2‌ـ‌4) و آیه «قُل لِلمُخَلَّفینَ مِنَ الاَعرابِ سَتُدعَونَ اِلی قَوم اولی بَأس شَدید= به بادیه‌نشینان بر‌جای‌مانده (از جهاد) بگو: به زودی به سوی قومی زورمند فراخوانده می‌شوید‌...». (فتح/ 48، 16)
وی در ادامه گفته است: شکی نیست که این خبرها و خبرهای مشابه آن، نوعی از اعجاز قرآن است; ولی عمومیتی ندارد که در همه سوره‌های قرآن موجود باشد، درحالی‌که خدای سبحان هر سوره‌ای را مستقلاً معجزه قرار داده، به‌گونه‌ای که هیچ کسی را یارای همانند آوری نیست (و به‌طور مطلق) فرموده است: «فَأتوا بِسورَة مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَکُم مِن دونِ اللّهِ اِن کُنتُم صـدِقین= سوره‌ای مانند آن بیاورید و گواهان خود را ـ‌غیر خدا‌ـ فرا خوانید اگر راست می‌گویید» (بقره/2،23) قرآن سوره خاصی را برای همانند آوری معین نکرده است، بنابراین، روشن می‌شود که دیدگاه آنان (که تحدّی به خبرهای غیبی را مطرح کرده‌اند) صحیح نیست.[15]
5. جمع فراوانی نیز بر این عقیده‌اند که اخبار غیبی از وجوه اعجاز قرآن بوده و به آن تحدّی شده است. این دیدگاه در میان عالمان قرآن‌پژوه از دیرباز رواج داشته و در کتابهای تفسیر و علوم قرآنی بر آن استدلال شده است و ویژه گرایش مذهبی خاصی نیست، بلکه همه فرقه‌ها از سنی و شیعه به آن قائل‌اند.[16] باقلانی دو وجه از اعجاز قرآن را گزارش غیبی از حوادث آینده و اِخبار از قصص پیشینیان، از سوی کسی که نه کتابی خوانده و نه از کسی آموخته است، می‌داند.[17] طبرسی در مقدمه مجمع‌البیان[18] به هنگام اشاره به مسائل مطرح در بحث اعجاز، نامی از اعجاز به خبرهای غیبی نبرده; ولی در ذیل آیه 23 بقره/2 که از مخالفان دعوت به همانند آوری شده است به اعجاز غیبی قرآن (اخبار غیبی از گذشته و آینده) تصریح کرده است.[19] فخررازی در ذیل آیه 102 یوسف/12 به معجزه بودن داستان یوسف(علیه السلام)در قرآن تصریح کرده است[20]; همچنین قرطبی[21] و فیروزآبادی[22] و ابن‌کثیر[23] و زرکشی[24] و به دنبال وی سیوطی[25] اخبار غیبی را از جمله وجوه اعجاز قرآن دانسته‌اند. از معاصران، محمد عبده و رشیدرضا[26]، محمدجواد بلاغی[27]، احمد مصطفی مراغی[28]، علامه طباطبایی[29]، ابوالقاسم خویی[30]، محمد تقی مصباح[31]، محمد هادی معرفت[32] و محمدباقر حکیم[33]، اخبار غیبی را معجزه قرآن دانسته و برخی از آنان چگونگی اعجاز و تحدّی به آن را به‌طور مستدل بیان کرده‌اند.
مقصود از معجزه بودن اخبار غیبی قرآن این است که برخی آیات قرآن، از امور ناپیدای گذشته یا حال یا آینده سخن گفته که آگاهی بشر به آنها از راه متعارف ممکن نبوده و دلیل خدایی بودن قرآن است، زیرا درستی بخشی از این اخبار، هنگام نزول قرآن بر برخی از کسانی که به تاریخ ادیان و محتوای کتابهای آسمانی گذشته آگاهی داشتند آشکار بود. آنان به خوبی می‌دانستند که پیامبر(صلی الله علیه وآله)درس ناخوانده است و با هیچ‌یک از اهل کتاب یا عالمان به این اخبار، هر چند به شکل تحریف شده آن، ارتباطی نداشته تا از آنان بیاموزد.
قرآن نیز خود، استدلال به امی بودن پیامبر را راه مناسبی برای بستن دهان یاوه‌گویان مشرک قلمداد می‌کند: «وما کُنتَ تَتلوا مِن قَبلِهِ مِن کِتـب و‌لا تَخُطُّهُ بِیَمینِکَ اِذًا لاَرتابَ المُبطِـلون» (عنکبوت/29، 48); همچنین بخشی از پیشگوییهایی که سرآمد آن در زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله)بوده، بر همگان آشکار شد; مانند وعده بازگشت پیامبر به مکه پس از هجرت که در سوره قصص آمده است: «اِنَّ الَّذی فَرَضَ عَلَیکَ القُرءانَ لَرادُّکَ اِلی مَعاد». (قصص/28، 85) آیات دیگری نیز شاهد این مدعاست; مانند بقره/ 2، 24; مائده/ 5، 70; حجر / 15، 9، 96; روم/ 30، 1‌ـ‌5; فتح/ 48، 15، 27; قمر/ 54، 45; نصر / 110، 1‌ـ‌3; مسد/‌111، 1‌ـ‌5.
درستی بخشی دیگر از اخبار غیبی نیز با گذشت زمان و پیشرفت دانش بشر به تدریج آشکار می‌شود; مانند آیاتی که از مراحل آفرینش جنین آدمی یا حرکت خورشید و غیر آن سخن می‌گوید یا آیاتی که درباره برخی از حوادث و وقایع تاریخی است; نظیر احتمال کشف غار اصحاب کهف با اوصافی که قرآن درباره آن آورده، یا آیه مربوط به نجات جسد فرعون معاصر حضرت موسی(علیه السلام) که برخی معتقدند پس از قرنها هنوز سالم و در دسترس است[34]، بنابراین، کسی که در پی همانند آوری باشد باید در این بُعد نیز همچون قرآن، غیبگویی کند.
بر پایه آنچه بیان شد آیاتی اعجاز غیبی قرآن را بیان می‌کند که درستی آن برای مخاطبان آشکار شده، یا قابل آشکار شدن در طول زمان باشد; اما آن‌دسته از آیاتی که امکان تحقق آن در ظرف زمان مخاطبان نیست و ابزاری برای سنجش آن ندارند از این دایره خارج است. آری می‌توان با استناد به اعجاز قرآن در ابعاد دیگر از‌جمله فصاحت و بلاغت، به درستی همه محتوای قرآن پی برد و اخبار غیبی قرآن را مطابق با واقع دانست.
برخی از نویسندگان، اخبار غیبی را زیر عنوان اعجاز معنوی مطرح کرده‌اند.[35] در این دیدگاه اعجاز قرآن به دو نوع کلی اعجاز اسلوبی (لفظی) و اعجاز معنوی تقسیم شده و یکی از انواع اعجاز معنوی خبرهای غیبی قرآن به شمار آمده است.

تحدّی قرآن به اخبار غیبی و دلایل آن:

برخی از عالمان بر این باورند که اخبار غیبی در قرآن آمده; ولی به آن تحد*ی نشده است، زیرا به همه سوره‌های قرآن تحدّی شده، درحالی‌که بسیاری از سوره‌ها دارای خبر غیبی نیست، افزون بر اینکه مدعیان همانندآوری در عصر نزول قرآن دسترسی به غیب نداشتند و به‌طور طبیعی ناتوانی آنان از همانندآوری آشکار بود، در صورتی که کسی از آنان چنین عذری را مطرح نکرده است; همچنین آنان که به اعجاز غیبی باور دارند، نمی‌توانند آن را از بیان قرآنی جدا و به عنوان وجه اعجازی مستقل مطرح کنند. در کتابهای آسمانی پیشین نیز برخی از این امور (اخبار غیبی مربوط به گذشته و آینده) آمده بود، با آنکه کتابهای یاد شده معجزه نبوده و کسی از یهود و نصارا ادعای اعجاز آنها را نداشته است.[36] بسیاری از صحابیان نیز به صرف شنیدن بخشی از آیات، معجزه بودن آن را باور کردند و منتظر تحقق آنچه قرآن خبر داده بود ننشستند.[37]
نبود اخبار غیبی در همه سوره‌ها دلیل عدم تحدّی به آن نیست، زیرا خواهد آمد که قرآن به همه قرآن نیز تحدّی کرده و کسی که بخواهد به این تحدّی پاسخ گوید باید حجم زیادی خبر غیبی باز گوید. اگر قرآن در سیر تحدّی از مراحل سخت‌تر (آوردن کتابی مانند قرآن) صرف نظر کرده و برای اثبات ناتوانی مخالفان، مراحل آسان‌تری را پیشنهاد کرده است، نه تنها دلیلی بر نفی معجزه بودن خبرهای غیبی و عدم تحدّی به آنها نیست، بلکه ناتوانی مخالفان را نمایان‌تر می‌سازد، افزون بر این، اگر همانندآوران بخواهند مانند یکی از سوره‌های دربردارنده خبر غیبی را بیاورند، سخن آنان نیز باید دارای خبر غیبی باشد وگرنه در ابطال ادعای قرآن ناکام خواهند بود. کوتاه بودن دست همانندآوران از خبر غیبی نیز کمال ناتوانی آنان را نشان می‌دهد، و چنانچه به این نکته اعتذار می‌جستند، به شکست خود در برابر قرآن اقرار کرده بودند.
همچنین عدم ادعای اعجاز کتابهای آسمانی گذشته ـ‌در عین در برداشتن خبرهای غیبی‌ـ دلیلی بر نفی اعجاز غیبی قرآن نیست، زیرا خدای‌متعالی و به تبع او پیامبران مبلّغ کتابهای آسمانی، براساس مصالحی آنها را به عنوان معجزه و دلیل صدق دعوت خود قرار نداده و در‌پی تحدّی به آنها نبوده‌اند، بلکه برای اثبات حقانیت خود به معجزات دیگری، مطابق با نیاز جامعه خود، روی آورده‌اند، بر خلاف قرآن که معجزه جاوید خدای سبحان است و بر پایه مصلحت الهی، در ابعاد مختلف و از جمله خبرهای غیبی، معجزه بوده و به آن تحدّی شده است.
نکته پایانی آنکه ایمان صحابیان به قرآن، ناشی از فهم همه ابعاد اعجاز قرآن نبوده تا عدم انتظار آنان برای تحقق درستی اخبار غیبی قرآن را دلیلی بر نفی معجزه بودن اخبار غیبی بشماریم، بلکه معتقدیم که بسیاری از صحابیان با مشاهده عبارات و آهنگ اعجازی قرآن و همچنین سابقه درس ناخواندگی و امانتداری پیامبر و جز آن به سرعت به درستی ادعای خدایی بودن قرآن پی برده و اسلام آوردند. با این توضیح، روشن شد که اعتقاد به اعجاز غیبی، مستلزم نفی وجوه اعجازی دیگر قرآن نیست، بلکه در کنار دیگر ابعاد، همانندآوران را در تنگنای بیشتری قرار می‌دهد.
در قرآن کریم آیه‌ای که فقط به این وجه از اعجاز تحدّی کرده باشد وجود ندارد. تنها در برخی آیات بر عدم آگاهی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و قوم ایشان از برخی خبرهای غیبی تصریح شده است: «تِلکَ مِن اَنباءِ الغَیبِ نوحیها اِلَیکَ ما کُنتَ تَعلَمُها اَنتَ ولا قَومُکَ مِن قَبلِ هـذا= این از خبرهای غیبی است که آن را به تو وحی می‌کنیم. پیش از این نه تو آن را می‌دانستی و نه قوم تو» (هود/11، 49); ولی می‌توان گفت که تحدّی مطلق و عام قرآن شامل تحدّی به اخبار غیبی هم می‌شود، آن گونه که برخی از مفسران به این نکته تصریح کرده و در ذیل آیات تحدّی، تحدّی به اخبار غیبی را نیز مطرح کرده‌اند. علامه طباطبایی با استناد به آیه «قُل لـَئِنِ اجتَمَعَتِ الاِنسُ والجِنُّ عَلی اَن یَأتوا بِمِثلِ هـذا القُرءانِ لا یَأتونَ بِمِثلِهِ ولَو کانَ بَعضُهُم لِبَعض ظَهیرا» (اسراء/17،88) معتقد‌است که قرآن، همه انسانها و جنیان را در همه زمانها و در تمامی ابعاد اعجاز، به همانندآوری دعوت کرده‌است، زیرا اگر فقط به فصاحت و بلاغت تحدّی کرده بود ویژه عربهای زمان نزول می‌بود.[38]
بنابراین، با توجه به مطلق آمدن «مِثْل» و تعمیم تحدّی به همه انس و جن در هر زمان و مکان، در این آیه، مدعیان غیر خدایی بودن قرآن و همانند آوران، باید کتابی بیاورند که از هر نظر همگون و هموزن قرآن باشد تا واژه «مِثْل» بر آن راست آید و در صورتی که کتاب آنان همه ویژگیهای قرآن را در بر نداشته باشد، درستی ادعای قرآن نمایان خواهد شد، پس اگر آنان کتابی بیاورند که با همه اوصاف قرآن برابری کند ولی از خبر غیبی تهی باشد، «مثل» قرآن بر آن صادق نخواهد بود.
محمد باقر حکیم نیز بر این باور است که مشرکان این تحدّی را جدی گرفته‌اند و در پی ناتوانی در مبارزه با آن، افسانه بودن قرآن را مطرح کرده‌اند. در زمان معاصر نیز همین سخن از سوی برخی مخالفان قرآن مطرح شده و دانشمندان مسلمان براساس آیات قرآن و شواهد تاریخی به آن پاسخ گفته‌اند; همچنین مقارنه قصص قرآن با «عهد قدیم» بر تحدّی قرآن در این بُعد تأکید میورزد و اعجاز آن را به‌صورت روشن‌تری برملا می‌کند، زیرا تورات، که قرآن به تحریف آن گواهی داده است، قصص گذشتگان را همراه با خرافات و اساطیری آورده که کرامت انبیای الهی را خدشه‌دار می‌سازد، و از اهداف تبلیغ و دعوت الهی دور شده است.[39]
خبرهای غیبی قرآن را به انواع مختلفی تقسیم کرده‌اند که به‌طور فشرده به بررسی آن می‌پردازیم:

1. اخبار گذشتگان:

قرآن کریم در بعضی از آیات به بیان قصص انبیا و امتهای پیشین و سرانجام آنان پرداخته و بخشی از تاریخ آنها را با جهت‌گیری خاصی آورده است; در سوره هود درباره راز گزارش بخشی از خبرهای پیامبران الهی و معارف ثابت و استواری که موجب ثبات جان و دل پیامبر و پند و یادآوری مؤمنان است می‌فرماید: «وکُلاًّ نَقُصُّ عَلَیکَ مِن اَنباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ وجاءَکَ فی هـذِهِ الحَقُّ ومَوعِظَةٌ وذِکری لِلمُؤمِنین= ما از هر یک از سرگذشتهای انبیا برای تو بازگو کردیم تا به وسیله آن قلبت را آرامش بخشیم (و اراده‌ات قوی گردد) و در این (اخبار و سرگذشتها) برای تو حق و برای مؤمنان موعظه و تذکر آمده است». (هود/11،120) با توجه به اینکه داستانهای انبیای الهی در طول تاریخ دچار تحریف یا به کلی فراموش شده بود، خداوند برای هدایت مردم، آنها را در قالب جمله‌هایی دلکش و موزون بیان کرده و حتی برخی از آنها را تکرار کرده است. اهمیت این داستانها در این است که بشر هیچ‌گونه امکان و ابزار متعارفی برای دستیابی به آنها نداشت و کسی جز خداوند به درستی از آن آگاه نبود، زیرا اگر چه برخی از این داستانها در کتابهای آسمانی پیشین نیز آمده بود; اما به دلیل تحریف، محتوای وحیانی خود را از دست داده بود. نزول این آیات، خرافات و مطالب نادرست کتابهای تحریف شده تورات و انجیل را از صفحه ذهنها زدود و ساحت قدس خدا و فرشتگان و پیامبران الهی را از نارواها پیراست.

2. اخبار زمان نزول:

در برخی از آیات قرآن‌کریم که حوادث جاری عصر نزول را بیان می‌کند، از اموری یاد شده که پیامبر و مردم از طریق عادی به آن دسترسی نداشتند. خداوند با نزول سآیاتی، اخبار درون‌گروهی منافقان که ضد‌پیامبر(صلی الله علیه وآله)توطئه می‌کردند و منش و نیتهای قلبی آنان را افشا می‌کرد و پیامبر را از خطرشان بر‌حذر می‌داشت. در یکی از این آیات می‌خوانیم: «و‌یَقولونَ طاعَةٌ فَاِذا بَرَزوا مِن عِندِکَ بَیَّتَ طَـائِفَةٌ مِنهُم غَیرَ الَّذی تَقولُ و‌اللّهُ یَکتُبُ ما‌یُبَیِّتونَ فَاَعرِض عَنهُم و‌تَوَکَّل عَلَی اللّهِ و‌کَفی بِاللّهِ وکیلا= و (در حضور تو می‌گویند) فرمانبرداریم و چون از نزد تو بیرون شوند شبانه گروهی از آنان جز آنچه می‌گویند ـ‌یا تو می‌گویی‌ـ در سر می‌پرورند و خدا آنچه را به شب در سر می‌پرورند می‌نویسد. از آنها روی بگردان و بر خدا توکل کن و خدا کارسازی بسنده است». (نساء/ 4، 81)
همچنین در آیه دیگری از بهانه جوییهای منافقان در ترک جهاد سخن می‌گوید که اگر آنان را به سفری کوتاه و کاری آسان بگمارند از آن استقبال می‌کنند; ولی از سختی گریزان‌اند و به خدا سوگند یاد می‌کنند که اگر می‌توانستیم با شما همراهی می‌کردیم; ولی خداوند می‌داند که آنان دروغگو هستند: «لَو کانَ عَرَضـًا قَریبـًا وسَفَرًا قاصِدًا لاَتَّبَعوکَ ولـکِن بَعُدَت عَلَیهِمُ الشُّقَّةُ وسَیَحلِفونَ بِاللّهِ لَوِ استَطَعنا لَخَرَجنا مَعَکُم یُهلِکونَ اَنفُسَهُم واللّهُ یَعلَمُ اِنَّهُم لَکـذِبون». (توبه/ 9، 42)

3. پیشگوییها:

بخشی از اخبار غیبی قرآن که درباره وقایع بعد از نزول است، به دو بخش این جهانی و آن جهانی تقسیم می‌شود. در میان اخبار غیبی این جهانی قرآن، دست‌کم دو موضوع به‌چشم می‌خورد: یکی حوادث اجتماعی و دیگری حوادث در آستانه پایان جهان.

الف. حوادث اجتماعی:

قرآن کریم کسانی را که دلبستگی به اسلام از خود نشان‌نمی‌دادند و احتمال ارتداد آنان می‌رفت، تهدید کرده، و از آوردن قومی دیگر به جای آنان، سخن می‌گوید: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللّهُ بِقَوم یُحِبُّهُم ویُحِبّونَهُ اَذِلَّة عَلَی المُؤمِنینَ اَعِزَّة عَلَی الکـفِرینَ یُجـهِدونَ فی سَبیلِ اللّهِ ولا یَخافونَ لَومَةَ لائِم ذلِکَ فَضلُ اللّهِ یُؤتیهِ مَن یَشاءُ واللّهُ وسِعٌ عَلیم= ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هر کس از شما از دین خود برگردد به زودی خدا گروهی (دیگر) را می‌آورد که آنان را دوست می‌دارد و آنان (نیز) او را دوست می‌دارند با مؤمنان فروتن و بر کافران سرافرازند. در راه خدا جهاد می‌کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی‌ترسند. این فضل خداست، آن را به هر که بخواهد می‌دهد و خدا گشایشگر داناست».(مائده/ 5، 54)
در اینکه مصداق آن قوم دیگر چه کسانی هستند، روایات مختلفی رسیده و آرای متفاوتی مطرح شده است; براساس برخی روایات، مقصود از آن قوم، قائم آل‌محمد(صلی الله علیه وآله)و یاران ایشان است. در برخی دیگر نیز از امیرمؤمنان، علی(علیه السلام) و یارانشان، یمنیها، ایرانیان، پیکارگران با مرتدان و جز آنان یاد شده‌است[40]; همچنین برخی آیات خبر از وقوع فتنه‌ها و جنگها و شکستها و پیروزیها در‌آینده دور یا نزدیک داده‌اند. برخی از عالمان، این‌گونه پیشگوییها را ذیل عنوان ملاحم قرآن قرار داده‌اند[41] و با پدید آمدن مصداق عینی برخی‌از این خبرها در صدر اسلام، مخالف و موافق به صدق آن اذعان کرده‌اند. در ذیل به ذکر دو نمونه از آیات ملاحم که صدق آن آشکار آمده، می‌پردازیم:
یک. «سَیُهزَمُ الجَمعُ ویُوَلّونَ الدُّبُر= به‌زودی این جمع در هم شکسته و (به دشمن) پشت کرده و می‌گریزند.» (قمر/54،45) این آیه سالیانی قبل از جنگ* بدر، در مکه نازل شده و به شکست کافران مکی در آینده خبر داده است; آنان بر این باور بودند که در برابر مخالفان خود متحد و پیروزند و همین را بر زبان می‌آوردند: «اَم یَقولونَ نَحنُ جَمیعٌ مُنتَصِر= بلکه می‌گویند: ما گروهی هستیم همیار یا انتقام گیرنده». (قمر/ 54، 44) درستی این خبر در سال دوم پس از هجرت، در کنار چاه بدر روشن شد. آنگاه که گروه کافران به‌رغم داشتن عِدّه و عُدّه بیشتر، تن به شکست‌داده، به سوی مکه گریختند. طبرسی در‌این باره می‌گوید: موافقت این خبر با واقع از معجزات پیامبر(صلی الله علیه وآله)به شمار‌می‌آید.[42]
دو. وقتی خبر پیروزی ایرانیان بر روم*یان موحد و اهل کتاب، به مکه رسید، مشرکان خوشحال شدند; اما خداوند با پیشگویی پیروزی رومیان بر امپراطور ایران، در مدتی کمتر از 10‌سال (بِضعِ سِنین)، به مسلمانان روحیه بخشید و یکی از معجزات قرآنی را رقم زد: « غُلِبَتِ الرّوم * فی اَدنَی الاَرضِ وهُم مِن بَعدِ غَلَبِهِم سَیَغلِبون*فی بِضعِ سِنینَ لِلّهِ الاَمرُ مِن قَبلُ ومِن بَعدُ ویَومَئذ یَفرَحُ المُؤمِنون= رومیان مغلوب شدند، در نزدیک‌ترین سرزمین و آنان پس از (این) شکستشان به زودی پیروز خواهند شد. در چند سال (آینده). همه کارها از آنِ خداست; چه قبل و چه بعد (از این شکست و پیروزی) و در آن روز مؤمنان (بر اثر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد». (روم/30، 2‌ـ‌4) هنگامی که مسلمانان در منطقه بدر بر مشرکان مکی پیروز‌شدند، خبر پیروزی رومیان بر ایرانی*ان نیز منتشر شد و درستی خبر غیبی قرآن را بر همگان آشکار کرد.[43]

ب. اخبار پایان جهان:

قرآن در بخشی از آیات خود از حوادث پیش از پایان گرفتن جهان خبر می‌دهد. یکی از آنها بیرون آمدن «دابّة الارض» است که این آیه بدان اشاره دارد: «واِذا وَقَعَ القَولُ عَلَیهِم اَخرَجنا لَهُم دابَّةً مِنَ الاَرضِ تُکَلِّمُهُم اَنَّ النّاسَ کانوا بِـایـتِنا لا یوقِنون = و هنگامی که فرمان عذاب آنان فرا رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند)، جنبنده‌ای را از زمین برای آنان خارج می‌کنیم که با ایشان تکلم می‌کند (و می‌گوید) که مردم به آیات ما ایمان نمی‌آوردند». (نمل/ 27، 82)
از دیگر خبرهای پایان جهان، رهایی یأجوج* و مأجوج از سدی است که آنان را محاصره کرده و قبل از بازگشایی آن همچنان در منطقه خود زمین گیرند: «حَتّی اِذا فُتِحَت یَأجوجُ ومَأجوجُ وهُم مِن کُلِّ حَدَب یَنسِلون= تا آن زمانی که یأجوج و مأجوج گشوده شوند، و آنها از هر محل مرتفعی به سرعت عبور می‌کنند». (انبیاء/21،96) اخبار مربوط به پایان جهان در قرآن فراوان آمده است.

4. اخبار آن جهانی:

مهم‌ترین بخش از اخبار غیبی قرآن گزارش از جهان دیگر است که هم شمار آن نسبت به دیگر اخبار غیبی بسیار افزون‌تر است و هم موضوعات شگفتی از بهشت و جهنم و نعمتها و نقمتهای آن دو و جزئیات فراوان دیگری را بازگو می‌کند. نمونه آن اخباری است که در سوره واقعه آمده و در آن، از وقوع حتمی قیامت* و آثار آن نسبت به افراد مختلف در خوار شدن یا مقام یافتن، و انهدام موجودات عظیمی چون کوهها و لرزش زمین و خبرهای فراوان دیگری از این قبیل سخن می‌گوید: «اِذا وقَعَتِ الواقِعَه* لَیسَ لَوَقعَتِها کاذِبَه* خافِضَةٌ رافِعَه* اِذا رُجَّتِ الاَرضُ رَجـّا* وبُسَّتِ الجِبالُ بَسـّا * فَکانَت هَباءً مُنـبَثـّا * وکُنتُم اَزوجـًا ثَلـثَه». (واقعه/56، 1‌ـ‌7)

گستره اعجاز غیبی:

گستره اعجاز غیبی قرآن متأثر از نوع نگاه ما به خبر غیبی، وسعت و ضیق می‌یابد; اگر اخبار غیبی را به داستانهای پیشینیان و اخبار پوشیده دوران نزول قرآن و خبرهای مربوط به آینده محدود کنیم، این بعد از اعجاز را فقط در سوره‌هایی می‌توان یافت که از قصص گذشتگان، مکنونات قلبی کافران و منافقان و اخبار و پیشگوییهای مربوط به آینده حکایت دارد; ولی اگر مطالب مربوط به آفرینش جهان و اوصاف کائنات و مطالب علمی خارج از دسترس بشر در زمان نزول را به امور پیشگفته بیفزاییم، اخبار غیبی قرآن گستره بیشتری خواهد‌یافت، زیرا بشر قرنها پس از نزول قرآن به‌برخی از این مطالب پی برده; ولی در زمان نزول، کسی از آنها آگاهی نداشته و به‌طور عادی دسترسی به آن غیر ممکن بوده است. اخبار مربوط به پیدایش آسمانها و زمین و انسان و برخی دیگر از پدیده‌ها‌ـ مانند ابر و باد و باران و ماه و خورشید و ستارگان، زوجیت گیاهان، مراحل تکوین جنین، و وجود جن و فرشتگان و جز آنها ـ‌همه را می‌توان اخبار غیبی نامید[44]، گرچه بخشی از این مطالب را به لحاظی دیگر از اعجاز علمی قرآن به شمار آورده‌اند.

منابع

آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن; الاتقان فی علوم القرآن; الاعجاز البیانی للقرآن; اعجاز القرآن و اثره فی تطور النقد الادبی; اعجاز القرآن والبلاغة النبویه; اعجاز‌القرآن، باقلانی; الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد; بحارالانوار; البرهان فی علوم القرآن; بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز; البیان فی اعجاز القرآن; تفسیر القرآن العظیم، ابن‌کثیر; التفسیر الکبیر; تفسیر المراغی; تفسیر المنار; تفسیر من وحی القرآن; التمهید فی علوم القرآن; ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن; جامع البیان عن تأویل آی القرآن; الجامع لاحکام القرآن، قرطبی; حقایق الاعجاز من کتاب الطراز; علوم القرآن; روض الجنان و روح الجنان; الفوائد المشوق الی علوم القرآن و علم البیان; القرآن اعجازه وبلاغته; لسان العرب; مجمع البیان فی تفسیر القرآن; المحررالوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز; معارف‌قرآن (راه و راهنماشناسی); معترک الاقران فی اعجاز القرآن; المغنی فی اعجاز القرآن; مفردات الفاظ القرآن; المیزان فی تفسیر القرآن; نفحات الاعجاز; النهایة فی غریب الحدیث و الاثر.
غلامعلی عزیزی
 


[1]. لسان العرب، ج‌10، ص‌151‌ـ‌152; مفردات، ص‌616، «غیب».
[2]. النهایه، ج‌3، ص‌399.
[3]. جامع‌البیان، مج‌13، ج‌25، ص‌143‌ـ‌146.
[4]. المحرر الوجیز، ج‌1، ص‌38.
[5]. الاقتصاد الهادی، ص‌180.
[6]. الطراز، ج‌3، ص‌221.
[7]. الفوائد المشوق، ص‌273‌ـ‌274.
[8]. من وحی القرآن، ج‌1، ص‌102‌ـ‌104.
[9]. الاعجاز البیانی، ص‌93.
[10]. القرآن اعجازه و بلاغته، ص‌71، 75.
[11]. اعجاز القرآن و البلاغة النبویه، ص‌144; الاعجاز البیانی، ص‌92.
[12]. ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، ص‌23.
[13]. المغنی، ص‌220; اعجازالقرآن، ص‌54.
[14]. بحارالانوار، ج‌89، ص‌129.
[15]. ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، ص‌23‌ـ‌24.
[16]. اعجازالقرآن، ص‌51.
[17]. همان، ص‌73‌ـ‌74.
[18]. مجمع‌البیان، ج‌1، ص‌83‌ـ‌84.
[19]. همان، ص‌157.
[20]. التفسیرالکبیر، ج‌18، ص‌222.
[21]. تفسیر قرطبی، ج‌1، ص‌53‌ـ‌54، 163.
[22]. بصائر ذوی التمییز، ج‌1، ص‌74.
[23]. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌1، ص‌63.
[24]. البرهان فی علوم القرآن، ج‌2، ص‌228.
[25]. معترک‌الاقران، ج‌1، ص‌180‌ـ‌182; الاتقان، ج‌2، ص‌263.
[26]. تفسیر المنار، ج‌1، ص‌204.
[27]. آلاءالرحمن، ج‌1، ص‌46‌ـ‌48.
[28]. تفسیر مراغی، مج‌4، ج‌12، ص‌13‌ـ‌14.
[29]. المیزان، ج‌1، ص‌64‌ـ‌65.
[30]. نفحات الاعجاز، ص‌34‌ـ‌36.
[31]. راه و راهنماشناسی، ص‌130‌ـ‌131.
[32]. التمهید، ج‌6، ص186، 197.
[33]. علوم القرآن، ص‌133‌ـ‌134.
[34]. البیان فی اعجاز القرآن، ص‌245.
[35]. اعجاز القرآن، ص‌51.
[36]. القرآن اعجازه و بلاغته، ص‌71‌ـ‌72; الاعجاز البیانی للقرآن، ص‌92‌ـ‌93; ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، ص‌23‌ـ‌24.
[37]. الاعجاز البیانی للقرآن، ص‌93.
[38]. المیزان، ج‌1، ص‌60‌ـ‌64.
[39]. علوم القرآن، ص‌133‌ـ‌134; آلاءالرحمن، ج‌1، ص‌29‌ـ‌48.
[40]. مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌322; المیزان، ج‌5‌، ص‌390‌ـ‌392.
[41]. المیزان، ج‌1، ص‌65.
[42]. مجمع‌البیان، ج9، ص293; المیزان، ج‌19، ص‌84.
[43]. جامع البیان، مج‌11، ج‌21، ص‌26; روض الجنان، ج‌15، ص‌237‌ـ‌241; المیزان، ج‌16، ص‌156.
[44]. تفسیر مراغی، مج‌4، ج‌12، ص‌14; المیزان، ج‌1، ص‌65.

  • نجمه شفیعی

نظرات  (۰)

هیچکس حرفی نداره
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی