اشتباهی
- پنجشنبه فروردين ۳ ۱۳۹۶، ۰۹:۴۹ ب.ظ
- ۰ حرفهای شما
بله....
امروز جاتون سبز رفته بودیم بیرون . منم که سرمایی ، هر چی منتظر موندم ، دیدم نمیان سوار ماشین بشن برای همینم سوئیچ رو گرفتم و رفتم طرف ماشین ....
هر چی این دکمه قفلش رو می زدم باز نمیکرد ، انقدر فشارش دادم که دستم درد گرفت . دیگه کم کم دستگیره در داشت کنده می شد ، که یکدفعه دیدم بابام داره با فریاد اسمم رو صدا میزنه . برگشتم نگاهش کردم دیدم داداشم با حالت خنده و یه جورایی خجالت اومد طرفم و گفت : چیکار میکنی ؟ اینکه ماشین ما نیست !!!!
خب عامو تقصیرِ منِ بیچاره چیه وقتی هَمِی ماشینا عینِ هَمَن ؟
خلاصه من نمی دونستم بخندم یا خجالت بکشم . داداشم گفت : حالا بازم تو ! من رو نمیگی ، وقتی عقد بودم ،یه روز با مامان و مادر زن و زنم رفته بودیم بیرون . من پیاده شدم خرید کنم وقتی برگشتم سوار ماشین شدم ، دیدم دو تا آدم دیگه نشستن ، فهمیدم کلا اشتباه سوار شدم ، بازم تو هیچکی داخل ماشین نبود !!!!
ها عامو ، مِث ای که ای چیا تو خونِوادِی ما ارثیِ !
- ۹۶/۰۱/۰۳