احتضار و قبض روح :: Global Village😊💕

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

👈 هنگامی که در این وبلاگ حضور داری با خود صادق باش ، گوش ها ، چشم ها و لب های خود را لحظه ای از قید شیطان درون خود آزاد ساز !😉

خداوند حقیقت را می بیند اما صبر می کند ..... من عاشق خدایم هستم دعا کنید هر چه زودتر به عشقم برسم😘

گاهی انسان مطالب ساده و ابتدایی و تکراری را نیز به سادگی فراموش میکند ، پس لطفا فقط ببین !😉

در این وبلاگ پذیرفتن هیچ چیز اجباری نیست..... روزی یک نفر هم چشمهایش به دیدن یک کلمه قرآن روشن شود ، برای این بنده ی حقیر کافی ست... دیگر چیزی نمی خواهم😊


*بعد از نماز یادتون نره !سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ و سى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ بگوید و در بعضى روایات سُبْحانَ اللّهِ پیش از اَلْحَمْدُلِلّهِ وارد شده .*

تبلیغات
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۰، ۱۶:۰۲ - زیاده متابعین
    good luck
نویسندگان
پیوندها

احتضار و قبض روح

. سکرات مرگ‏

سکره مرگ حالتى شبیه به مستى است که بر اثر فرا رسیدن مقدمات مرگ، به صورت هیجان و انقلاب فوق‏العاده‏اى به انسان دست مى‏دهد و گاه بر عقل او چیره مى‏گردد و او را در اضطراب و ناآرامى شدیدى فرو مى‏برد: «وَ جَآءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقّ ذَ لِکَ مَا کُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ»[1]؛ و سرانجام سکرات مرگ به حق فرا مى‏رسد [و به انسان گفته مى‏شود] این همان چیزى است که از آن مى‏گریختى!

2. مرور سریع به تمامى عمر، اولاد، اعمال، دوستان و ...

امام على علیه السلام در این‏باره مى‏فرماید: ... کم کم مرگ در آنها نفوذ کرده، میان آنها و زبانشان جدایى مى‏افکند، در حالى که او در میان خانواده خویش است، با چشمش مى‏بیند و با گوشش مى‏شنود، عقل و هوشش سالم است، اما نمى‏تواند سخن بگوید! در این مى‏اندیشد که عمرش را در چه راه فانى کرده؟! و روزگارش را در چه راهى سپرى نموده است؟! به یاد ثروت‏هایى مى‏افتد که در تهیه آن چشم بر هم گذارده و از حلال و حرام و مشکوک جمع آورى نموده و ... درحالى که هنگام‏ جدایى و فراق از آنها فرا رسیده است و ....[2]

3. مشاهده اهل‏بیت علیهم السلام‏

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: از دوستان و دشمنان ما کسى نمى‏میرد، مگر آن که رسول خدا صلى الله علیه و آله و امیرمؤمنان و امام حسن و امام حسین علیهم السلام را مى‏بیند [و آنها نیز] او را مى‏بینند و بشارت مى‏دهند و اگر از غیر دوستان ما باشد آنها (پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان علیهم السلام) را مى‏بیند درحالى که احساس بدى مى‏کند.[3]

امام صادق علیه السلام، درباره بشارت مؤمنان به هنگام احتضار، از سوى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام استناد به این آیه شریف مى‏کند که خداوند متعال مى‏فرماید: «الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ کَانُوا یَتَّقُون* لَهُمُ الْبُشْرَى‏ فِى الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ فِى الْأَخِرَة»[4]؛ همانان که ایمان آورده و پرهیزکارى ورزیده‏اند. در زندگى دنیا و آخرت مژده براى آنان است.[5]

4. تهدید و ارعاب براى منافقان و کافران، بشارت و تحیت براى مؤمنان‏

منافقان:

«فَکَیْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلئِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبرَهُمْ»[6]؛ پس چگونه [تاب مى‏آورند] وقتى که فرشتگان [عذاب‏]، جانشان را مى‏ستانند و بر چهره و پشت آنان تازیانه مى‏نوازند؟

کافران:

«وَلَوْ تَرَى‏ إِذْ یَتَوَفَّى الَّذِینَ کَفَرُوا الْمَلئِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبرَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ»[7]؛ اگر ببینى هنگامى که فرشتگان [مرگ‏] جان کافران را مى‏گیرند و بر صورت و پشت آنها مى‏زنند و مى‏گویند: عذاب سوزان را بچشید.

مؤمنان:

«الَّذِینَ تَتَوَفهُمُ الْمَلئِکَةُ طَیّبِینَ یَقُولُونَ سَلمٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ»[8]؛ همان کسانى که فرشتگان جانشان را- در حالى که پاکند- مى‏ستانند [و به آنان‏] مى‏گویند: درود بر شما باد، به [پاداش‏] آن‏چه انجام مى‏دادید، به بهشت درآیید.[9]

5. وسوسه شیطان براى نابودى ایمان‏

از مسائل مهم به هنگام مرگ تلاش شیطان براى از بین بردن ایمان است. راه خلاصى آن، تسلط بر دلایل ایمان و اصول عقائد با ادله قطعى و صفاى خاطر و حفظ کردن آنها است. هم‏چنین خواندن دعاى عدیله که در مفاتیح الجنان آمده است.[10]

چرا در قرآن کریم، قبض ارواح یک جا به خدا و در جاى دیگر به ملک الموت و فرشتگان نسبت داده شده است؟

قرآن مجید قبض ارواح را هم به خدا نسبت مى‏دهد: «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا»[11]؛ خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى‏کند. و هم به عزراییل و فرشتگان دیگر: «قُلْ یَتَوَفکُم مَّلَکُ الْمَوْتِ الَّذِى وُکّلَ بِکُم»[12]؛ بگو: جان شما را فرشته مرگ که موکل شماست مى‏گیرد. و «الَّذِینَ تَتَوَفهُمُ الْمَلئِکَة»[13]؛ آنان که فرشتگان جانشان را مى‏گیرد.

این نسبت‏هاى چندگانه در میراندن به خاطر اختلاف اسباب است؛ به همین جهت هیچ منافاتى با یک‏دیگر ندارند؛ مانند نوشتن است که هم مى‏توانیم به قلم نسبت دهیم و هم به دست و انگشتان.

بنابراین، در اصل، قبض کننده ارواح، خداست و در عالم اسباب، فرشتگان و ملک الموت مجرى این فرمان مى‏باشند. علاوه بر آن، ممکن است این نسبت‏هاى مختلف‏

بر حسب اختلاف در مقام افراد باشد؛ به این معنا که ارواحِ پست و نازل‏تر توسط فرشتگان عادى و ارواح برتر توسط فرشتگان مقرب و سرانجام عزائیل علیه السلام و ارواح متعالى را خداى تعالى قبض مى‏کند.[14]

با توجه به این که تا سلول‏هاى مغز از کار نیفتد مرگ تحقق نمى‏یابد، چگونه عزرائیل علیه السلام- اگر وجود خارجى و واقعى دارد- هیچ کسى را بدون مرض، درد، تصادف و ... قبض روح نمى‏کند؟ آیا تا حالا شنیده‏اید که مثلًا کسى در خیابان بدون هیچ عاملى یک دفعه بمیرد؟

بدون تردید، تمام امور حتى قبض روح و مرگ و زمان آن به دست قدرت خداوند متعال، انجام مى‏گیرد: «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا»[15]؛ خداوند ارواح را به هنگام «مرگ» قبض مى‏کند. و اگر در آیات دیگر سخن از قبض روح به دست «ملک موت» و فرشتگان مرگ آمده، به این دلیل است که آنها فرمان‏بران حق و مجریان اوامر اویند. خداوند حکیم مى‏فرماید: «وَ مَا یُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا یُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِى کِتب»[16]؛ و هیچ انسانى عمر طولانى نمى‏کند و هیچ کس از عمرش کاسته نمى‏شود، مگر این که در کتاب (علم خداوند) ثبت است.

و در جاى دیگر مى‏فرماید: «وَ لَن یُؤَخّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَآءَ أَجَلُهَا»[17]؛ خداوند هرگز مرگ کسى را هنگامى که اجلش فرا رسد به تاخیر نمى‏اندازد. و نیز مى‏فرماید: «... یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُم مّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخّرَکُمْ إِلَى‏ أَجَلٍ مُّسَمًّى»[18]؛ ... او که شما را دعوت مى‏کند تا گناهانتان را ببخشد و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد.

از مجموع آیات در این باره استفاده مى‏شود که انسان دو گونه «اجل» دارد؛ یکى سررسید نهایى عمر یعنى همان مدتى که آخرین توانایى بدن براى حیات است و دیگر «اجل معلق» یعنى پایان یافتن عمر انسان بر اثر عوامل و موانعى در نیمه راه.

در هر صورت، سکته، بیمارى، درد، تصادف و ... زمینه‏ساز هستند که عزرائیل علیه السلام قبض روح کند؛ مثلًا وقتى که آخرین توانایى بدن براى حیات پایان یابد طبیعتاً سکته یا ... پیش مى‏آید و همین خود زمینه مرگ و قبض روح را فراهم مى‏کند و هم‏چنین است اگر فردى به واسطه کارهاى زیان‏بار به بدن، مرگ طبیعى خود را جلو بیندازد.

همین عوامل، سبب و زمینه مرگ و قبض روح او مى‏شود. بنابراین مى‏توان گفت، هر انسانى به هنگام مرگ به واسطه سببى و لو سکته ناگهانى از دنیا مى‏رود. تا جهازها و اندام‏هاى اصلى بدن سالم است روح وجود دارد. براى جدا شدن روح از بدن به عامل نیاز است و لو آن عامل سکته ناگهانى باشد.[19]

هنگام مرگ، حضرت عزراییل علیه السلام چگونه ظاهر شده و جان انسان را مى‏گیرد؟

پاسخ پرسش فوق را در ضمن چند امر پى مى‏گیریم:

1. فرشتگان از جنس ماده عنصرى نیستند، بلکه یا از جمله موجودات مجردند یا از اجسام لطیفى فوق این ماده معمولى، آفریده شده‏اند که با چشم ظاهرى و ابزار مادى، قابل رؤیت نیستند؛ بنابراین اگر انتظار این باشد که فرشتگان قبض روح، همانند اجسام مادى، قابل رؤیت باشند، این انتظار نامعقول است. آن چه در این باره مى‏توان گفت این است که فرشتگان مى‏توانند به شکل‏هایى متمثل شوند. در این صورت است که انسان مى‏تواند آنان را مشاهده کند؛ چنان که در سوره مریم، آیه 17 آمده است که: فرشته بزرگ الهى به صورت انسان موزون، بر مریم ظاهر شد.

2. در مورد کیفیت حضور و قبض روح باید گفت: از آن‏جا که ملک، موجودى مجرد و معنوى است. حجاب ماده و آثار آن، از قبیل زمان و مکان در آنان راه ندارد و آنان در همه جا حضور دارند و از همه کس بر ما نزدیک‏ترند: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنکُمْ وَ لکِن لَّاتُبْصِرُونَ»[20]؛ هم چنان که در روایتى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم: از ملک الموت سؤال شد، چگونه آدمیان را در یک ساعت قبض روح مى‏کنى، در حالى که برخى در مغرب عالمند و برخى در مشرق عالم؟ ملک الموت، پاسخ داد: من تنها آنان را مى‏خوانم و آنان پاسخ مرا مى‏دهند.

امام صادق علیه السلام فرمود: ملک الموت پس از این پاسخ، گفت: تمامى این جهان در مقابل من مانند یک کاسه‏اى است که در نزدِ یکى از شماها باشد و از هر جاى آن کاسه، بخواهد غذا تناول کند، دست در همان جا برده و از همان نقطه تناول مى‏کند. و تمام این دنیا نزد من مانند درهمى است که در دست یکى از شماست و آن را هرگونه که بخواهد مى‏گرداند و پشت و روى آن را مى‏نگرد.[21]

در هنگام احتضار، ملک، شروع به دریافت روح و جداکردن آن از جسم مى‏کند، این دریافت نسبت به انسان‏هاى خوب و بد متفاوت است؛ براى مثال، حضرت عزراییل براى قبض ارواح طیبه، آن قدر دل‏ربایى مى‏کند که دیگر براى مؤمن تاب و توانى باقى نمى‏ماند و در یک لحظه روح او به پرواز در مى‏آید. امّا همین قبض روح در انسان بد، همانند کنده شدن پوست بدن جلوه مى‏کند.[22]

چه امورى در راحت جان دادن مؤثر است؟

برخى از عواملى که در راحتى جان کندن مؤثر است عبارت است از:

1. صله ارحام و خویشان و نیکى به پدر و مادر؛

امام صادق علیه السلام در این باره مى‏فرماید: هر که دوست دارد خداوند متعال سکرات مرگ را بر

او آسان کند، صله ارحام و خویشان به جا آورد و به پدر و مادر احسان نماید.[23]

2. پوشاندن و اطعام دادن؛

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: هر کس بپوشاند برادر خود را جامه زمستانى یا تابستانى، خداوند متعال از جامه‏هاى بهشت بر او بپوشاند و سکرات مرگ را بر او آسان کند و قبر او را گشاد نماید.[24]

رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: هر کس حلوایى بر برادر خود بخوراند، خداوند تلخى مرگ را از او برطرف مى‏کند.[25]

3. خواندن سوره یس، صافات، زلزله و کلمات فرج‏[26]

4. روزه گرفتن در آخر ماه رجب؛

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: هر کسى یک روز از آخر ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند متعال، او را از شدت سکرات مرگ و هول بعد از مرگ و از عذاب قبر ایمن گرداند.[27]

5. خواندن نماز در شب هفتم ماه رجب (چهار رکعت)؛[28]

6. خواندن دعاى: «اعددت لکل هول لا اله الا اللَّه و ...؛ ده مرتبه در روز[29] و اذکار دیگر؛

و ....

براى فردى که در حال احتضار است خواندن چه سوره‏ها، آیه‏ها، دعاها و ذکرهایى مفید است؟ هنگام غسل میت، اطرافیان، خانواده و دوستان و ... چه باید بکنند و چه سوره‏هایى بخوانند؟ براى فردى که از دنیا رفته است چه باید کرد؟ و چه باید خواند؟

احکام محتضر:

1. مستحب است براى راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه «یس»، «الصافات»، «احزاب»، «آیةالکرسى»، آیه پنجاه و چهارم از سوره «اعراف» و سه آیه آخر سوره «بقره» بلکه هر چه از قرآن، ممکن است بخوانند.

2. واجب است او را رو به قبله بخوابانند.

3. مستحب است وى را شهادتین و کلمات فرج تلقین دهند.[30]

احکام بعد از مرگ:

شیخ عباس قمى رحمه الله‏[31] سوره‏ها و آیات دیگرى را نیز براى هدیه به ارواح اموات ذکر کرده است؛ از جمله: 1. سوره قدر 2. مُعوّذتین (ناس و فلق) 3. اخلاص (توحید) 4. یس 5. مُلک (تبارک‏الذى ...) 6. آیةالکرسى و ...

ضمن این‏که خواندن هر سوره‏اى از قرآن براى مردگان مفید است و ثواب دارد.

هنگام خواندن قرآن براى شخصى که از دنیا رفته، همین که نیت کنید براى او مى‏خوانم کافى است و اسم او را به زبان آوردن لازم نیست، هرچند اگر چنین شود اشکالى ندارد.

اقسام «اجل» را از دیدگاه قرآن بیان کنید.

راغب اصفهانى مى‏گوید: مدت زندگى انسان در دنیا را اجل مى‏گویند؛ مثلًا گفته مى‏شود: اجلش فرا رسید؛ یعنى مرگش فرا رسیده است.[32]

چون عادت مردم بر این است که در معاملات و معاهدات، «أجل» را به معناى «مدت مقرّر» و یا «سر رسید آن» ذکر مى‏کنند، خداى تعالى نیز در قرآن، آن را به همین معنا به کار برده است و ظاهراً استعمال کلمه «أجل» در «تمام شدن مدت» به کار رفتن در معناى اصلى و در «سررسید» استعمال در معناى فرعى آن است.[33]

و اساساً اجل دو قسم است: اوّل: «أجلِ مُسمّى‏» یعنى همان أجل محتوم که تغییر نمى‏پذیرد؛ به همین جهت مى‏بینیم که قرآن کریم کلمه «أجل» را به «عنده» مقید کرده است: «وَ اجَلٌ مُسمّى‏ عِنْدَه»[34]؛ اجل معین پیش اوست، چه این‏که آن‏چه نزد خدا باشد، باقى و ماندنى است.[35]

دوم: «اجل غیر مسمّى» یعنى همان أجل غیر معین و مبهم که در صورت گرایش انسان‏ها به ایمان و تقوا، قابل تغییر است.

در روایتى حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: أجلى که غیر معین است؛ یعنى همان «وقتى» که غیر معین است و هرچه را که خدا بخواهد، پیش مى‏آید.

امّا «أجل مسمّى» همان أجلى است که خداوند اگر بخواهد، مقدرش کند، در هر شب قدر به مدت یک سال؛ یعنى تا رسیدن شب قدر دیگر آن را نازل مى‏فرماید.

آن‏گاه، حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: این همان أجل و وقتى است که خداوند تبارک و تعالى درباره‏اش فرمود: «پس چون أجلشان رسد، نه [مى‏توانند] ساعتى آن را پس اندازند و نه پیش.»[36]

آیا درست است ما که در حال حاضر زنده‏ایم، مرده باشیم و کسانى‏که مرده‏اند، زنده باشند؟

امیرمؤمنان، على علیه السلام فرمودند: النَّاسُ نِیامُ إذا مَاتُوا انْتَبَهُوا[37]؛ مردم خوابند، هنگامى‏که مردند بیدار مى‏شوند. قرآن کریم نیز مى‏فرماید: «وَ مَا هذِهِ الْحَیَوةُ الدُّنْیَآ إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْأَخِرَةَ لَهِىَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُون»[38]؛ این زندگى دنیا، جز سرگرمى و بازیچه نیست و زندگى واقعى، سراى آخرت است، اى کاش [مردم‏] مى‏دانستند.

مراد پرسش هر کدام از این آیه یا روایت باشد، پاسخ این است، که دل بستن به زندگى دنیا جز وهم و خیال و کار بیهوده‏اى که انسان را از امر مهم آخرت باز مى‏دارد نیست. و همان‏طور که بچه‏ها بر سر بازى داد و فریاد و با یک‏دیگر نزاع مى‏کنند، با این‏که آن‏چه بر سر آن نزاع مى‏کنند، جز وهم و خیال چیزى نیست، مردم نیز در حیات مادّى و دنیایى بر سر امور وهمى و خیالى مانند اموال، همسران، فرزندان، مقام‏ها و ...

با هم نزاع مى‏کنند، درحالى‏که زندگى واقعى و حقیقى بدون فنا و نابودى و بدون درد و رنج و شقاوت، مختص به زندگى آخرت است که عین واقعیت و کمالات آن نامحدود است.

حال، با توجه به توضیح مختصر فوق، کلام پیامبر صلى الله علیه و آله هم روشن مى‏شود که فرمود:

مردم در این دنیا خوابند؛ همان‏طور که انسان در خواب، ادراک و حواس ظاهرش متوقف مى‏شود؛ مثلًا نمى‏تواند درک کند که در خارج از عالم خواب، وقایع دیگرى اتفاق مى‏افتد. مردم نیز نمى‏دانند که نسبت این عالم به عالم آخرت، نسبت عالم خواب به عالم بیدارى است. وقتى مردند و پرده از مقابل چشمان مادّى‏شان کنار رفت، تازه بیدار مى‏شوند و مى‏فهمند که زندگى واقعى، زندگى آخرت است.[39]

 

[1] ( 2). ق، آیه 19

[2] ( 1). نهج‏البلاغه، خطبه 109، ص 206- 207

[3] ( 2). بحارالانوار، ج 6، ص 181

[4] ( 3). یونس، آیه 63- 64

[5] ( 4). ر. ک: عبدعلى عروسى حویزى، نورالثقلین، ج 2، ص 310

[6] ( 5). محمد، آیه 27

[7] ( 6). انفال، آیه 50

[8] ( 1). نحل، آیه 32

[9] ( 2). ر. ک: تفسیر نمونه، ج 23، ص 273- 279 و ج 1، ص 475- 476

[10] ( 3). شیخ عباس قمى، منازل الاخره، ص 12- 13

[11] ( 4). زمر، آیه 42

[12] ( 5). سجده، آیه 11

[13] ( 6). نحل، آیه 28

[14] ( 1). ر. ک: طبرسى، الاحتجاج، ج 1، ص 579؛ المیزان، ج 16، ص 376

[15] ( 2). زمر، آیه 42

[16] ( 3). فاطر، آیه 11

[17] ( 4). منافقین، آیه 11

[18] ( 5). ابراهیم، آیه 10

[19] ( 1). ر. ک: شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 4، ص 643- 725 و ج 13، ص 39؛ المیزان، ج 16، ص 395؛ تفسیر نمونه، ج 24، ص 198 و ج 10، ص 290 و ج 22، ص 558

[20] ( 1). واقعه، آیه 85

[21] ( 2). بحارالانوار، ج 6، ص 144

[22] ( 3). ر. ک: حبیب اللَّه طاهرى، سیرى در جهان پس از مرگ، ص 216- 229

[23] ( 1). بحارالانوار، ج 71، ص 66، ح 33

[24] ( 2). همان، ج 71، ص 380

[25] ( 3). همان

[26] ( 4). همان، ج 81، ص 238- 239 و 240، و ج 92، ص 331؛ کلمات فرج عبارت است از: لا اله الّا اللّه الحلیم الکریم لا اله الّا اللّه العلىّ العظیم سبحان اللّه ربّ السموات السبع و ربّ الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و ربّ العرش العظیم والحمد للّه ربّ العالمین

[27] ( 5). همان، ج 97، ص 33

[28] ( 6). شیخ عباس قمى، منازل الاخره، ص 10- 11

[29] ( 7). شیخ عباس قمى، سفینة البحار، ج 2، ص 397

[30] ( 1). براى آگاهى بیشتر در مورد احکام محتضر ر. ک: توضیح المسایل یکى از مراجع، بخش احکام محتضر

[31] ( 2). مفاتیح‏الجنان، ص 941

[32] ( 3). مفردات راغب، ماده اجل، ص 65

[33] ( 1). ر. ک: المیزان، ج 7، ص 8- 10

[34] ( 2). انعام، آیه 3

[35] ( 3). ر. ک: همان

[36] ( 4). اعراف، آیه 34

[37] ( 1). مولى محمد صالح مازندرانى، شرح اصول کافى، ج 9، ص 180

[38] ( 2). عنکبوت، آیه 64

[39] ( 3). المیزان، ج 16، ص 154- 155

 

نام کتاب: پرسمان قرآنى معاد

نویسنده: سید على هاشمى نشلجى‏

موضوع: پرسش و پاسخ قرآنى برزخ و عالم آخرت‏

زبان: فارسى‏

تعداد جلد: 1

ناشر: موسسه بوستان کتاب‏

مکان چاپ: قم‏

سال چاپ: 1386

نوبت چاپ: چهارم‏

  • نجمه شفیعی

نظرات  (۱)

سلام
بسیار عالی...
یاد مرگ درمان غفلت ها است...
حرف من:
و تلنگری برای تغییر ، علیک سلام و تشکر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی