آب
- سه شنبه مرداد ۲۰ ۱۳۹۴، ۰۱:۰۳ ب.ظ
- ۰ حرفهای شما
پدرم کنج حیاط است و بدجور شاکی شده
داد و فریادش بلند است باز بی آبی شده
مادرم پای لباسشویی هست و نگران
او نشسته جوراب ها و لباسهای کتان
داداشی،دیگر نگو،حمام به لرزه آمده
چون حسابی خسته هست و از فوتبال آمده
هان، ای همسایه ها،بد نیست کمی یاری کنید
آب کم مصرف کنید محض خدا کاری کنید
تا که اوضاع این خانه کمی آرام شود
روزها مثل عسل بر کام من شیرین شود
« نجمه شفیعی »
- ۹۴/۰۵/۲۰