قشنگ حالم بده....
- پنجشنبه مهر ۱۱ ۱۳۹۸، ۱۲:۰۶ ب.ظ
- ۰ نظر
هیچکس از دیگری برتر نیست
هر کسی بهر کاری ساخته شده است. یکی برای پزشک شدن ، یکی برای مهندس شدن، یکی برای کارگر شدن، یکی برای قصاب شدن، یکی برای خواننده شدن و ....
قرار نیست همه آدمها تمام ویژگی ها را با هم داشته باشند.
به این فکر کنید اگر انسانها تمام استعدادها را با هم داشتند چه اتفاقی می افتاد؟ من به شما می گویم، زندگی بسیار خسته کننده و ملال آور می شد. دیگر چیزی به نام ارتباط بین انسانها و روابط اجتماعی وجود نداشت!
این احتیاج ما انسان ها هست که ما را به یکدیگر نزدیک می کند.
از زندگی خود شکایت نکنید!
چرا ما مانند دیگران نشدیم؟ چرا من پولدار نیستم؟ چرا من صدایم خوب نیست؟ چرا چهره من زیبا نیست؟ چرا من آن شغل را ندارم؟ و چراهای دیگر....
اطمینان داشته باش که استعدادی که درون تو نهفته است، درون دیگری نیست! اطمینان داشته باش که همانطور که تو به آن شخص دیگر، با دیده حسرت نگاه می کنی و می گویی چرا، او نیز به تو به دیده حسرت نگاه می کند.
گوهری که درون تو پنهان شده است در وجود هیچ انسان دیگری نیست، فقط کافی ست آن را کشف کنی و آن را پرورش دهی.
بدان که در این راه حسودان و بدخواهان تمام تلاش خود را خواهند کرد که تو را ناامید کنند و تو را از رسیدن به آن گوهر نایاب بازدارند.
گوهر وجودی تو، حتما آن چیزی نیست که تو را به ثروتهای زودگذر دنیوی برساند، بلکه شاید تو را از آنها هم بالاتر رساند.
اولین شرط موفقیت، لذت بردن از خود و هدف خود و رضایت از انجام کاری ست که ما در راه رسیدن به این هدف انجام می دهیم. هر چه هدف ما بالاتر باشد، سختی های بیشتری وجود خواهد داشت و به دنبال آن لذت بیشتری از نتیجه انجام کار!
کاری که راحتی بسیار در آن وجود داشته باشد و رسیدن به نتیجه آن سریعتر باشد، خیلی زود مفهوم لذت را از دست خواهد داد و تبدیل به گذران های تکراری و کسل کننده و بی ثمر خواهد شد و ممکن است حتی باعث شود که شما خیلی سریعتر از حد معمول به ته چاه سقوط کنید.
کاری که در راه رسیدن به آن باید از روی دیگران گذر کنید و به قول معروف دیگران را قربانی کنید، بار سنگینی خاصی را روی دوش شما خواهد گذاشت که حتی اگر هم نخواهید به آن توجه کنید، تا آخر عمر با شما خواهد بود و کم کم باعث به وجود آمدن نفرت خواهد شد. و این نفرت ممکن است حتی خارج از محدوده کار شما هم به وجود بیاید.
در زندگی همه ما انسان ها یک آینه وجود دارد. آینه ای که همه چیز در آن منعکس خواهد شد و به قول معروف برخواهد گشت. بدی کنیم، بدی خواهیم دید. خوبی کنیم، خوبی خواهیم دید.
همانطور که گفتم هیچ برتری وجود نخواهد داشت، چون هر آفریده ای گوهر وجودی دارد که مخصوص به خود اوست و دیگران از آن محرومند، اگر با خواندن این متن هنوز هم احساس برتری نسبت به دیگران دارید، شک نکنید که دچار خودبینی و خودخواهی هستید و اگر می خواهید آینده موفقی داشته باشید بهتر است هر چه زودتر برای درمان اقدام کنید.
« این متن کپی نیست و تمامی آن حاصل ذهنیات خودم می باشد، شاید قبلا در جایی خوانده باشم، شاید هم هرگز نخوانده باشم و طبق آنچه دیگران و یا خودم تجربه کرده ام، به ذهنم رسیده باشد، با تشکر»
براى شناخت بهتر آخرت، لازم است به بررسى شباهتها و تفاوتهاى دنیا و آخرت بپردازیم؛ زیرا دنیا و آخرت، دو مفهوم متضایفاند که شناخت صحیح هر یک بدون شناخت دیگرى ممکن نیست.[1]
الف) شباهتها
1. هر دو جهان، حقیقى و واقعى بوده و فضا و ابعاد و اجرامى دارند. از همین رو، انسان در هر دو جهان، داراى اندام و بدن است.[2]
2. انسان در هر دو جهان، به خود و متعلّقاتش آگاهى کامل داشته و شخصیتى واحد دارد.[3] این مطلب از آیاتى قابل برداشت است، مانند:
«یلَیتَنى کُنتُ مَعَهُم»[4]؛ اى کاش من با آنان بودم.
[و] «یلَیتَنى لَم اشرِک بِرَبّى احَدا»[5]؛ اى کاش هیچ کس را شریک پروردگارم نمىساختم.
[و] «یلَیتَنى لَم اوتَ کِتبِیَه»[6]؛ اى کاش کتابم را دریافت نکرده بودم.[7]
[و] «یلَیتَنى قَدَّمتُ لِحَیاتى»؛ اى کاش براى زندگانى خود [چیزى] پیش فرستاده بودم.
3. انسان در هر دو جهان، داراى غرایز انسانى و حیوانى است.[8] قرآن کریم، نعمتهاى بهشتى را چنین وصف مىکند:
«و فکِهَةٍ مِمّا یَتَخَیَّرون* ولَحمِ طَیرٍ مِمّا یَشتَهون* و حورٌ عین* ... لا یَسمَعونَ فیها لَغوًا ولا تَأثیما* الّا قیلًا سَلمًا سَلما»[9]؛ و میوه از هر چه اختیار کنند و از گوشت پرنده هرچه بخواهند و حوران چشم درشت ... در آنجا نه بیهودهاى مىشنوند و نه [سخنى] گناهآلود. آنجا سخنى جز سلام و درود نیست.
در هر دو جهان، آلام و لذّتهاى عقلى و حسّى وجود دارد[10]؛ چنانکه درباره کسانى که پیمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچیزى مىفروشند، آمده است:
«ولا یُکَلّمُهُمُ اللَّهُ ولا یَنظُرُ الَیهِم یَومَ القِیمَةِ ولا یُزَکّیهِم ولَهُم عَذابٌ الِیم»[11]؛ خدا روز قیامت با آنان سخن نمىگوید و به ایشان نمىنگرد و پاکشان نمىگرداند و عذابى دردناک خواهند داشت.
و به نفس مطمئنّه چنین خطاب شده است:
«ارجِعى الى رَبّکِ راضِیَةً مَرضیَّه* فَادخُلى فى عِبدى* وادخُلى جَنَّتى»[12]؛ خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت باز گرد و در میان بندگان من درآى و در بهشت من داخل شو.
رنجها و لذّتهاى جسمى در هر دو جهان از طریق جسم براى روح انسان حاصل مىشود؛ چنانکه در آیهاى عذاب کافران از طریق پوست آنان دانسته شده است:
«کُلَّما نَضِجَت جُلودُهُم بَدَّلنهُم جُلودًا غَیرَها لِیَذوقوا العَذاب[13]؛ هر چه پوستشان بریان گردد، پوستهایى دیگر بر جایش نهیم، تا عذاب را بچشند.
4. خداوند در هر دو جهان قابل رؤیت حسى نیست.[14] در قرآن امکان دیدن خداوند به صورت مطلق نفى شده است: «لا تُدرِکُهُ الابصر»[15]؛ چشمها او را درنمىیابند. البته انسانها در آن جهان همگى خود را در محضر خداوند احساس کرده و به قطع و یقین، به وجودش پى مىبرند[16]:
«ویَعلَمُونَ انَّ اللَّهَ هُوَ الحَقُّ المُبین»[17] و خواهند دانست که خدا همان حقیقت آشکار است.
حتى انسان کافر نیز پس از مرگ، پروردگار خود را شناخته و او را مورد خطاب قرار مىدهد: «قالَ رَبّ ارجِعون* لَعَلّى اعمَلُ صلِحًا فیما تَرَکت»[18]؛ ... مىگوید:
پروردگارا! مرا باز گردانید، شاید در آنچه وانهادهام کار نیکى انجام دهم.
5. انسانها در عالم آخرت نیز از اختیار و اراده برخوردارند[19]؛ لیکن همچون دنیا توان اجراى آن براى هرکسى در محدوده دارایىها و توانایىهاى خود و به میزانى است که خود را در این دنیا در اختیار خدا و رسول او قرار داده و از خود سلب اراده کرده باشد.[20]
گواه برخوردارى انسان از اختیار و اراده در آن جهان، اینکه خداوند، افعال و اعمال انسانها را در بهشت و جهنّم به خود آنان نسبت مىدهد؛ چنانکه درباره دوزخیان فرموده است:
«فَشرِبونَ عَلَیهِ مِنَ الحَمیم* فَشرِبونَ شُربَ الهیم»[21]؛ و روى آن از آب جوش مىنوشید [مانند] نوشیدن اشتران تشنه.
همچنین درباره ابرار مىفرماید:
«انَّ الابرارَ یَشرَبونَ مِن کَأسٍ کانَ مِزاجُها کافورا»[22]؛ همانا نیکان از جامى نوشند که آمیزهاى از کافور دارد.
[1] ( 1). رسائل اخوان الصفا، ج 3، ص 294
[2] ( 2). مجموعه آثار( زندگى جاوید یا حیات اخروى)، ج 2، ص 523
[3] ( 3). همان،( معاد)، ج 4، ص 809- 811
[4] ( 4). نساء، آیه 73
[5] ( 5). کهف، آیه 42
[6] ( 1). حاقه، آیه 25
[7] ( 2). فجر، آیه 24
[8] ( 3). مجموعه آثار( زندگى جاوید یا حیات اخروى)، ج 2، ص 523
[9] ( 4). واقعه، آیه 20- 26
[10] ( 5). علم الیقین، ج 2، ص 1056- 1064
[11] ( 6). آل عمران، آیه 77
[12] ( 1). فجر، آیه 28- 30
[13] ( 2). نساء، آیه 56 و مجموعه آثار( معاد)، ج 4، ص 818
[14] ( 3). پادشاهى خدا، ص 126
[15] ( 4). انعام، آیه 103
[16] ( 5). مجموعه آثار( معاد)، ج 4، ص 809
[17] ( 6). نور، آیه 25
[18] ( 1). مؤمنون، آیه 99- 100
[19] ( 2). الذخیره، ص 527 و نظریات علم الکلام، ص 487- 488
[20] ( 3). احزاب، آیه 36 و مفاتیح الغیب، ج 2، ص 731
[21] ( 4). واقعه، آیه 54- 55
[22] ( 5). انسان، آیه 5