* درباره آدمها از سوالاتی که می پرسند قضاوت کن نه از جوابهایی که می دهند .ولتر *
* اگر زندگی با تو سر ناسازگاری دارد تو با او سازش کن . اسپارت *
* نقیض یک قضیه صادق یک قضیه کاذب است ، اما نقیض یک حقیقت ژرف گاهی حقیقت ژرف دیگری است . نیلس بور *
* درباره آدمها از سوالاتی که می پرسند قضاوت کن نه از جوابهایی که می دهند .ولتر *
* اگر زندگی با تو سر ناسازگاری دارد تو با او سازش کن . اسپارت *
* نقیض یک قضیه صادق یک قضیه کاذب است ، اما نقیض یک حقیقت ژرف گاهی حقیقت ژرف دیگری است . نیلس بور *
سید محمد باقر حجتی
چکیده مقاله
از مسائل مهم در حوزه قرائت قرآن کریم، مسئله رسم الخط مصاحف عثمانی و چگونگی پیدایش آن است.این رسم الخط ضمنا مشکلات متعددی در امر قرائت به ویژه برای مبتدیان ایجاد میکند.در عین حال برخی بر این باورند که رسم الخط یاد شده جنبه توقیفی داشته و تخطّی از آن جایز نیست.در مقاله کنونی ضمن نقد نظریه توقیفی بودن رسم عثمانی مخالفت این رسم الخط با رسم الخط متداول در قرآن در شش حوزه حدف، زیادت، همزه، بدل، فصل و وصل و بالاخره وجود در نوع قرائت در برخی از کلمات قرآن، مورد بررسی قرار گرفته است.
حکمت 24
و قال ع من کفارات الذنوب العظام إغاثة الملهوف- و التنفیس عن المکروب
ترجمه فارسی :
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از کفّاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن، و آرام کردن مصیبت دیدگان است.
ترجمه انگلیسی :
Amir al-mu'mirirn, peace be upon him, said: To render relief to the grief-stricken and to provide comfort in hardship means the atonement of great sins.
با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه
صفحه سی و چهار (216-219)
سورةُ البَقَرة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ
وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (216)
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فیهِ قُلْ قِتالٌ فیهِ کَبیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ
وَ کُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ
وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ یَرْتَدِدْ
مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ
وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ (217)
إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ
یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ (218)
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ
وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ
کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ (219)
ترجمه فارسی :
حکم جهاد بر شما مقرّر گردید و حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه است، لکن چه بسیار شود که چیزى را مکروه شمارید ولى به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزى را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید. (216)
(اى پیغمبر) از تو راجع به جنگ در ماه حرام سؤال کنند، بگو: گناهى است بزرگ، ولى بازداشتن خلق از راه خدا و کفر به خدا و پایمال کردن حرمت حرم خدا و بیرون کردن اهل حرم از آن (که مشرکان مرتکب شدند) نزد خدا بسیار گناه بزرگترى است و فتنهگرى، فساد انگیزتر از قتل است. و کافران پیوسته با شما مسلمین کارزار کنند تا آنکه اگر بتوانند شما را از دین خود برگردانند، و هر کس از شما از دین خود برگردد و به حال کفر باشد تا بمیرد چنین اشخاص اعمالشان در دنیا و آخرت ضایع و باطل گردیده، و آنان اهل جهنّمند و در آن همیشه (معذّب) خواهند بود. (217)
آنان که به دین اسلام گرویدند و از وطن خود هجرت نموده در راه خدا جهاد کردند اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند، که خدا بخشاینده و مهربان است. (218)
(اى پیغمبر) از تو از حکم شراب و قمار مىپرسند، بگو: در این دو کار گناه بزرگى است و سودهایى براى مردم، ولى زیان گناه آن دو بیش از منفعت آنهاست. و نیز سؤال کنند تو را که چه در راه خدا انفاق کنند؟ جواب ده: آنچه زائد (بر ضرورى زندگانى) است. خداوند بدین روشنى آیات خود را براى شما بیان کند، باشد که تفکر نموده و عقل خود به کار بندید، (219)
ترجمه انگلیسی :
Fighting is also prescribed for you even though it may seem detestable to you. It may be that you detest something which is good for you; while perhaps you love something even though it is bad for you. God knows, while you do not know.") 216 (
) XXVII (They will ask you about fighting during the hallowed month. SAY:" Fighting in it is serious, while obstructing God's way, disbelief in Him and the Hallowed Mosque, and turning His people out of it are even more serious with God. Even dissension is more serious than killing." They will never stop fighting you until they make you abandon your religion if they can manage to do so. Anyone of you who abandons his religion and dies while he is a disbeliever will find their actions will miscarry in this world and the Hereafter. Those] will become [inmates of the Fire; they will remain there.) 217 (
Those who have believed and who have migrated and striven for God's sake may expect to receive God's mercy, for God is Forgiving, Merciful.) 218 (
They will ask you about liquor and gambling. SAY: In each of them there lies serious vice as well as some benefits for mankind. Yet their vice is greater than their usefulness." They may ask you what to spend. SAY:" As much as you can spare!" Thus God explains His signs to you so that you may meditate) 219
* برای ازدواج کردن ، بیش از جنگ رفتن ، شجاعت لازم است . کریستین *
* کسانی که رضایت مخلوق را به بهای غضب خالق بخرند ، رستگار نخواهند شد . امام حسین علیه السلام *
حریز گوید: بامام صادق علیه السلام عرض کردم: قربانت گردم، با وجود احتیاجى که مردم به شما دارند چقدر عمر شما اهل بیت کوتاه و اجل شما خانواده بیکدیگر نزدیکست؟!! فرمود: براى هر یک از ما صحیفه و مکتوبى است که آنچه در مدت عمرش راجع به برنامه کارش احتیاج دارد در آن نوشته است، چون اواامر و دستوراتى که در آنست پایان یابد، امام میفهمد که اجل او رسیده است. سپس پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله نزد او آید و خبر مرگش را به او گوید، و آنچه نزد خدا دارد، به او گزارش دهد، و امام حسین علیه السلام مکتوبى را که به او دادند، قرائت کرد، و خبر مرگى که در پیش داشت برایش تفسیر شد، ولى چیزهائى در آن مکتوب باقى بود که هنوز انجام نشده بود، او براى جنگ بیرون رفت، و چیزهائى که باقى بود، این بود که ملائکه یارى کردن او را از خدا خواستهاند و خدا اجازه فرموده است ملائکه مهیا و آماده جنگ گشته و در انتظار بودند تا آن حضرت شهید شد، ملائکه فرود آمدند، در زمانى که عمر آن حضرت تمام شده و شهید گشته بود.
ملائکه گفتند: پروردگارا! تو بما اجازه فرود آمدن و اجازه یاریش را دادى، ولى ما فرود آمدیم و تو قبض روحش نمودى!! خدا به ایشان وحى کرد: شما بر سر قبر او باشید تا او را ببینید که بیرون آمده است آنگاه یاریش کنید، اکنون گریه کنید بر او و بر از دست رفتن یارى او از شما، زیرا شما براى یارى او و گریه بر او اختصاص یافتهاید، پس آن ملائکه براى عزا دارى امام حسین و براى افسوس از دست رفتن یاریش گریستند و چون بیرون آید یاور او باشند.
( اصول کافی )
مرتضی شوشتری
هارالد موتسکی
Harald Motzki, "The collection of the Quan: a reconsideration of western views in light of recent methodological developments", Der Islam, 78 (2001) pp.1-34.
I. قرآن: منبعی تاریخی
دانشمندان مسلمان، قرآن را بیشتر به عنوان مبنایی برای نظام فقهی و اندیشههای کلامی خود مورد مطالعه قرار دادهاند، در حالی که رویکرد اسلام شناسان غربی به قرآن، عمدتاً به خاطر موضوعات تاریخی بوده است. آنها از قرآن همچون مدرکی برای رسالت حضرت محمد (ص)، سندی از صدر اسلام و حتی منبعی برای مذهب و جامعه عرب پیش از اسلام، بهره بردهاند.
حکمت 23
و قال ع من أبطأ به عمله لم یسرع به نسبه
ترجمه فارسی :
و درود خدا بر او، فرمود: کسى که کردارش او را به جایى نرساند، افتخارات خاندانش او را به جایى نخواهد رسانید.
ترجمه انگلیسی:
Amir al-mu'mirirn, peace be upon him, said: He whose deeds accord (him)a back position cannot be given a front position because of his lineage.
با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه
صفحه سی و سه (211-215)
سورةُ البَقَرة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
سَلْ بَنی إِسْرائیلَ کَمْ آتَیْناهُمْ مِنْ آیَةٍ بَیِّنَةٍ وَ مَنْ یُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ
ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ (211)
زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ اتَّقَوْا
فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ (212)
کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ
مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فیهِ
إِلاَّ الَّذینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذینَ
آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (213)
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ
وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریبٌ (214)
یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ
وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ (215)
ترجمه فارسی :
(اى پیغمبر) از بنى اسرائیل سؤال کن که ما چقدر آیات و ادلّه روشن بر آنها آوردیم! و هر کس پس از آنکه نعمت و هدایتى که خدا به او داد آن را به کفر مبدّل کند (بداند که) عقاب خدا بر کافران بسیار سخت است. (211)
حیات (عاریت و متاع) دنیوى براى کافران جلوه نمود و آنها اهل ایمان را فسوس و مسخره مىکنند ولى مقام تقوا پیشگان روز قیامت برتر از کافران است، و خدا به هر که خواهد روزى بىحساب بخشد. (212)
مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که (نیکوکاران را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند، و با آنها کتاب به راستى فرستاد تا در موارد نزاع مردم تنها دین خدا به عدالت حکمفرما باشد و در کتاب حق، اختلاف و شبهه نیفکندند مگر همان گروه که بر آنان کتاب آسمانى آمد، براى تعدى به حقوق یکدیگر، پس خداوند به لطف خود اهل ایمان را از آن ظلمت شبهات و اختلافات به نور حق هدایت فرمود، و خدا هر که را خواهد راه راست بنماید. (213)
آیا گمان کردهاید که به بهشت داخل شوید بدون امتحاناتى که پیش از شما بر گذشتگان آمد؟ که بر آنان رنج و سختیها رسید و همواره پریشان خاطر و هراسان بودند تا آن گاه که رسول و گروندگان با او (از خدا مدد خواستند و) گفتند: بار خدایا، کى ما را یارى کنى؟ (در آن حال خطاب شد: بشارت دهد که) هان! همانا یارى خدا نزدیک است. (214)
از تو سؤال کنند که چه انفاق کنند؟ بگو: هر چه از مال خود انفاق کنید درباره پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان رواست، و آنچه نیکویى کنید خداوند بر آن آگاه است. (215)
ترجمه انگلیسی :
) XXVI (Ask the Children of Israel how many clear signs We have given them. Anyone who changes God's favor once it has come to him will find God is Stern in punishment.) 211 (
Worldly life has attracted those who disbelieve. They ridicule those who believe! Yet those who do their duty will stand ahead of them on Resurrection Day; God provides for anyone He wishes without any reckoning!) 212 (
Mankind was] once [one nation, so God despatched prophets as heralds and warners. He sent the Book down along with them to bring the Truth, so as to decide among mankind concerning whatever they had been disagreeing about. However only those to whom it was given disagreed about it out of envy towards one another, after explanations had been brought them. By His permission God has guided those who believe to any Truth they may have disagreed about. God guides anyone He wishes to a Straight Road.) 213 (
Or did you reckon you will enter the Garden when the same thing never happened to you such as] happened [to those who have passed away before you? Suffering and hardship assailed them, and they were battered about until the Messenger and those who believed along with him said:" When is God's support] due [? Is not God's support near?") 214 (
They will ask you about what they should spend] in taxes [. SAY:" Any money you contribute should be] first [spent on both your parents, close relatives, orphans, the needy and the wayfarer. God is Aware of any good you do.) 215
هنگامى که به کوفه رفت و از آنان یارى و کمک ندید اما بعد؛ اى گروه کوفیان، هلاکت و اندوه بر شما باد! در این هنگام که سرگشته و حیران، ما را به فریادرسى خود فراخواندید و ما شتابان و آماده به فریادتان رسیدیم، شما شمشیرى را که از آن ما مىباشد به روى خود ما برکشیدید و آتشى را که ما بر دشمن ما و شما برافروخته بودیم بر خود ما افروختید و همه با هم یک دل و یک صدا به دشمنى با دوستان خود پرداختید و بازو و یاور دشمنانتان شدید، بدون آن که دشمنانتان در میان شما عدالتى را برقرار سازند یا آرزویى از شما برآورده نمایند. و بىآن که بدعتى از ما سر زده باشد و رأى و نظر سست و بىاساس از ما صادر شده باشد؛ پس بدانید که نفرین خدا بر شما باد! چرا هنگامى که شمشیرها در نیام و خاطر ما آسوده و هنوز رأى و نظر ما پا نگرفته بود ما را به حال خود وانگذاشتید؟ بلکه مانند انبوه ملخهاى هم پرواز، بر آن شتافتید و پروانهوار به سوى آن به پرواز درآمدید؛ پس هلاکت و آوارگى بر کسانى باد که جزو طغیانگران امّت و پس ماندههاى [جنگ] احزاب و بىاعتناشدگان به قرآن و بارورشدگان به شیطان و تحریفگران کلمات حقّ و خاموشکنندگان چراغ سنّتها و سازندگان حسب و نسب براى زنازادهها و استهزا گرانى که قرآن را پاره پاره کردند.
به خدا سوگند! این تنها گذاشتن [رهبر]، روش همیشگى و معروف شماست و رگ و ریشه شما بر آن روییده و بن و بیخ شما بر آن استوار شده است؛ پس شما براى باغبان خود بدترین میوه گلوگیر هستید و براى رباینده خود لقمهاى چرب و گوارا.
هان! لعنت خدا بر پیمانشکنانى که پیمانها و سوگندها را پس از تحکیم و تثبیت آن بشکنند با آن که خدا را بر آن ضامن و شاهد گرفته بودند.
هان! آن زنازاده پسر زنازاده ما را بر سر دو راهى قرار داده: انتخاب شریعت یا قبول خوارى و ذلّت. ذلّت پذیرى از ما به دور است! ذلّت را نه خدا و پیامبرش بر ما مىپسندد و نه مؤمنان و نه آن دامانهاى پاک که ما را پرورده است و نه انسانهاى غیرتمند و نه افراد سرافراز. آرى، اینان هرگز نمىپذیرند که ما فرمانبردارى از فرومایگان را بر جانبازى رادمردان ترجیح دهیم. اینک من با همین افراد اندک از نزدیکان و بستگانم به پیش مىتازم، با آن که دشمن سرسخت و پرشمار است و یارانم دست از یارى من کشیدهاند. هان! دیرى نپاید مگر همان اندازه که بر اسب سوار شدند و آسیاب جنگ به چرخش درآید و گردنها آویزان گردد. این عهدى است که پدرم مرا در جریان آن گذارده؛ پس شمار کار خود را فراهم کنید و سپس تصمیم خود را اجرا نمائید و مهلت ندهید. من توکّل بر خدایى نمودهام که پروردگار من و شماست و هیچ جاندارى نیست مگر آن که زمام امرش در دست پروردگار است. به راستى، پروردگارم بر راه راست است. ( تحت العقول )