کتاب قرآن صفحه 368
- يكشنبه ارديبهشت ۲ ۱۳۹۷، ۰۱:۰۰ ب.ظ
- ۰ نظر
با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه
صفحه سیصد و شصت و هشت ( 39 -20)
سورةُ الشُّعَراء
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
قالَ فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ (20)
فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لی رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُرْسَلینَ (21)
وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنی إِسْرائیلَ (22)
قالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمینَ (23)
قالَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنینَ (24)
قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَ لا تَسْتَمِعُونَ (25)
قالَ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلینَ (26)
قالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ (27)
قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (28)
قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْری لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونینَ (29)
قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُبینٍ (30)
قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ (31)
فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبینٌ (32)
وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرینَ (33)
قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلیمٌ (34)
یُریدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ (35)
قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرینَ (36)
یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَحَّارٍ عَلیمٍ (37)
فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ (38)
وَ قیلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ (39)
ترجمه فارسی
(موسى) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالى که از بىخبران بودم! (20)
پس هنگامى که از شما ترسیدم فرار کردم و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد! (21)
آیا این منتّى است که تو بر من مىگذارى که بنى اسرائیل را برده خود ساختهاى؟!» (22)
فرعون گفت: «پروردگار عالمیان چیست؟!» (23)
(موسى) گفت: «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر اهل یقین هستید!». (24)
(فرعون) به اطرافیانش گفت: «آیا نمىشنوید (این مرد چه مىگوید)؟!» (25)
(موسى) گفت: «او پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست!» (26)
(فرعون) گفت: «پیامبرى که بسوى شما فرستاده شده مسلّماً دیوانه است!» (27)
(موسى) گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است مىباشد، اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار مىگرفتید!» (28)
(فرعون خشمگین شد و) گفت: «اگر معبودى غیر از من برگزینى، تو را از زندانیان قرار خواهم داد!» (29)
(موسى) گفت: «حتّى اگر نشانه آشکارى براى تو بیاورم (باز ایمان نمىآورى)؟!» (30)
گفت: «اگر راست مىگویى آن را بیاور!» (31)
در این هنگام موسى عصاى خود را افکند، و ناگهان مار عظیم و آشکارى شد (32)
و دست خود را (در گریبان فرو برد و) بیرون آورد، و در برابر بینندگان سفید و روشن بود. (33)
(فرعون) به گروهى که اطراف او بودند گفت: «این ساحر آگاه و ماهرى است! (34)
او مىخواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند! شما چه نظر مىدهید؟» (35)
گفتند: «او و برادرش را مهلت ده و مأموران را براى بسیج به تمام شهرها اعزام کن، (36)
تا هر ساحر ماهر و دانایى را نزد تو آورند!» (37)
سرانجام ساحران براى وعدهگاه روز معیّنى جمعآورى شدند. (38)
و به مردم گفته شد: «آیا شما نیز (در این صحنه) اجتماع مىکنید ... (39)
Translation of the Qur'an
Page ( 368 ) verses Surah al- Sha'ara ( 20-39 )
Suraha al- Sha'ara
In the name of God
He said:" I did it while I was misguided.) 20 (
I fled from you) all (because I feared you. Still my Lord has bestowed discretion on me and set me up as an emissary.) 21 (
Is this some favor you have shown me that you have enslaved the Children of Israel?") 22 (
Pharaoh said:" What is the Lord of the Universe?") 23 (
He said:" The Lord of Heaven and Earth and whatever] lies [in between them, if you will be convinced.") 24 (
He said to those around him:" Aren't you listening?") 25 (
He said:" Your Lord and the Lord of your very first forefathers.") 26 (
He said:" Your messenger who has been sent to you is crazy!") 27 (
He said:"] He comes from [the Lord of the East and West, and whatever lies in between them, if you know how to reason.") 28 (
He said:" If you should adopt any god besides me, I shall make you a prisoner.") 29 (
He said:" Even if I bring you something obvious?") 30 (
He said:" Bring it, if you are telling the truth!") 31 (
So he cast his staff down and imagine, it was clearly a snake!) 32 (
He pulled out his hand] from his shirtfront [, and imagine, it was white to the spectators!) 33 (
) III (He told the councilmen around him:" This is some clever magician) 34 (
who wants to drive you out of your land through his magic. What do you order?") 35 (
They said:" Make him and his brother wait, and send recruiters out into the cities) 36 (
who will bring you in every clever magician.") 37 (
So the magicians were gathered for the appointment on a certain day,) 38 (
and the people were told:" Are you assembling) 39 (