چگونگی علم خداوند به موجودات :: Global Village😊💕

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

👈 هنگامی که در این وبلاگ حضور داری با خود صادق باش ، گوش ها ، چشم ها و لب های خود را لحظه ای از قید شیطان درون خود آزاد ساز !😉

خداوند حقیقت را می بیند اما صبر می کند ..... من عاشق خدایم هستم دعا کنید هر چه زودتر به عشقم برسم😘

گاهی انسان مطالب ساده و ابتدایی و تکراری را نیز به سادگی فراموش میکند ، پس لطفا فقط ببین !😉

در این وبلاگ پذیرفتن هیچ چیز اجباری نیست..... روزی یک نفر هم چشمهایش به دیدن یک کلمه قرآن روشن شود ، برای این بنده ی حقیر کافی ست... دیگر چیزی نمی خواهم😊


*بعد از نماز یادتون نره !سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ و سى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ بگوید و در بعضى روایات سُبْحانَ اللّهِ پیش از اَلْحَمْدُلِلّهِ وارد شده .*

تبلیغات
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۰، ۱۶:۰۲ - زیاده متابعین
    good luck
نویسندگان
پیوندها

چگونگی علم خداوند به موجودات

 
آیت الله جعفر سبحانی


 

برنامه‏ای تربیتی

 

نکاتی چند در آیات

8. «اَللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی وَ مَا تَغِیْضُ الْأَرْحامُ وَ مَاتَزْدَادُ وَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ؛
خداوند از وضع جنین هر زن بار داری آگاه است و آن چه را رحم‏ها از بین می‏برند و سقط می‏کنند و آن‏چه را می‏افزایند. و هر چیزی نزد او به اندازه معین و میزان خاصی است».


9. «عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ؛
خدایی که آگاه از پنهان و آشکار و بزرگ و برتر است».
10. «سَوَاءٌ مِنْکُمْ مِنْ اَسَرَّالْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِالَّیْلِ وَ سَارِبٌ بِالنَّهَارِ؛
در پیشگاه او یک‏سانست که کسی سخن را پنهان دارد (یا آهسته سخن بگوید) یا آن را آشکار سازد و کسی که در تاریکی شب راه برود یا در روز روشن راه بپیماید».
هدف ابتدایی این آیات، معرفی علم محیط خداوند است و این که او از رازهای پوشیده رحم‏ها، از وضع جنین‏هایی که در آن قرار دارند، آگاه است و پنهان و آشکار، شب و روز، صداهای آهسته و بلند، برای او یک‏سان است و به کارهای مخفی و آشکار بندگان خود، آگاهی دارد و چون او بزرگ و برتر است، بر تمام مصنوعات خود محیط و مسلط می‏باشد.
عقل و خرد در این باره می‏گوید: نظام هر ورقی از اوراق هستی، هر برگی از گیاهان، هر اتمی از اتم‏های بی‏شمار، هر ذره‏ای از ذرات وجود انسان، هر سلولی از سلول‏های جانداران، هر سیاره‏ای از سیارات آسمان، گواهی می‏دهند که آفریدگار آنها از تمام خصوصیات وجودی آنها آگاه است و هرگز بدون آگاهی کامل، از رازهای درونی و برونی یک مصنوع، نمی‏توان آن را با این نظم شگفت‏انگیز آفرید. آیا می‏توان گفت سازنده یک هواپیما، از قسمت‏های علمی و فنی آن بی‏خبر است، یا نویسنده یک دوره دائرة المعارف از محتویات آن اطلاع ندارد؟
قرآن این حقیقت علمی را با لطیف‏ترین بیان توضیح داده و می‏فرماید:
«أَلا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ؛(1)
آیا او از اوضاع مخلوق و مصنوع خود آگاه نیست، در حالی که اوست باریک‏بین و آگاه».
بار دیگر بر گردیم مسأله را از راه دیگر مورد بررسی قرار دهیم: حقیقت علم و آگاهی از چیزی جز حضور آن نزد شخص آگاه چیز دیگری نیست، چنان که حقیقت جهل و ناآگاهی نیز جز غیبت و پنهانی شی‏ء از انسان، معنای دیگری ندارد.
البته حضور یک شی‏ء نزد انسان بر دو نوع است: گاهی وجود خارجی شی‏ء نزد انسان نیست، اما تصویری از آن نزد او حاضر است؛ مثلاً افرادی که به زیارت خانه خدا رفته‏اند و الآن فرسنگ‏ها از آن فاصله گرفته‏اند هر موقع بخواهند می‏توانند از طریق تصویرذهنی کعبه، به آن نقطه توجه پیدا کنند.
گاهی خود شی‏ء خارجی، بدون و ساطت تصویری در نزد ما (روح) حاضر است و چیزی میان عالم و معلوم واسطه نیست.(2) روشن‏ترین مثال برای این نوع آگاهی، علم انسان به خود انسان است؛ زیرا حقیقت و واقعیت هر انسانی بر خود او روشن است و هر فردی از روحیات و ملکات خوب و بد خویش آگاهی کامل دارد، دیگر این جا میان عالم و معلوم چیزی واسطه نیست. یا مثلاً ما از صورت‏های ذهنی خود آگاهیم؛ زیرا این صورت‏ها پیش ما حاضراست و برای درک آنها نیاز نداریم که تصویری از این صورت‏ها برگیریم، بلکه خود این صورت‏ها را به روشنی درک می‏کنیم و در نزد روح خود حاضر می‏بینیم.
علم خدا به مصنوعات و مخلوقات خود از قبیل نوع دوم است. او در علم خود به آن چه آفریده، نیازی به تصویر ندارد، بلکه تمام موجودات جهان با واقعیت خارجی خود، نزد خدا حاضرند و میان او و مخلوق فاصله‏ای نیست.
فلسفه اسلامی، علم حضوری خدا را به موجودات از طرق گوناگون ثابت نموده است و کوتاه‏ترین راه آن است که این حقیقت را از تدبر در مسأله آفرینش موجودات به دست آوریم. جای گفتگو نیست که خداوند وجود دهنده و ما وجود پذیریم. در این صورت آیا لازمه ایجاد یک موجود، این نیست که در نزد موجد و سازنده آن حاضر باشد؟ آیا ایجاد و پدید آوردن یک شی‏ء، با غیبت و عدم حضور آن نزد وجود دهنده می‏سازد؟ به عبارت دیگر، ایجاد یک شی‏ء بدون توجه وجود دهنده و حضور وجودپذیر در نزد آفریننده، امکان‏پذیر هست؟
بار دیگر، تصویرهای ذهنی خود را مورد بررسی قرار دهیم می‏بینیم تمام این صور، مخلوق و آفریده روح و روان و قوای ادراکی است و تا وجود دارند در نزد روح وقوای مدرک ما حاضرند و میان ما و آنها جدایی نیست و به همین ترتیب تمام موجودات جهان همگی مخلوق خدا و در نزد او حاضرند.

برنامه‏ای تربیتی

آشنایی به صفات خدا، خود گرچه نوعی کمال معنوی و روحی است؛ ولی در عین حال اعتقاد به چنین خدای آگاه از درون و بیرون، خود مکتبی تربیتی است که افراد با ایمان و معتقد را از بسیاری از کارهای نکوهیده باز می‏دارد. چه برنامه‏ای بالاتر از این، که بدانیم از نخستین لحظه زندگی، از روزی که به صورت سلولی در رحم مادر قرار داریم تا لحظه‏ای که به خاک سپرده می‏شویم، مراقبی بزرگ و برتر، متوجه اعمال و کردارهای ماست و از آن‏چه ما انجام می‏دهیم کاملاً مطلع و آگاه می‏باشد آیا با وجود چنین مراقبی شایسته است به فکر گناه و نافرمانی او باشیم؟

نکاتی چند در آیات

1. قرآن در طرح معارف عقلی راه تعبد را پیش نمی‏گیرد، بلکه در غالب موارد، به استدلال دست می‏زند؛ مثلاً در این آیات که هدف بیان احاطه علمی خداوند به موجودات است و این‏که آشکار و پنهان برای او یک‏سان می‏باشد به دلیل مسأله، با بیان دو صفت از اوصاف خدا: «الْکَبیرُ الْمُتَعَال» اشاره نموده است؛ زیرا «کبیر» (بزرگ) در مورد خداوند به معنای احاطه او بر همه موجودات است و لازمه این احاطه، اطلاع بر اوضاع محاط می‏باشد. «متعال» یعنی بسیار بلند مقام، یعنی خداوند عالی و در علم خود نیز برتر است و بر موجودات و مصنوعات خود نیز تسلط دارد همان‏طور که هر موجود عالی‏تر بر موجودات پایین‏تر مسلط است. در واقع این دو صفت دلیلی است بر اطلاع او از آشکار و پنهان (عَالِمُ الغَیْب وَ الشَهَادَةِ).
2. چون مقصود از «ما» در «ما تحمل» جنین است از این نظر ناچار مقصود از «ما» در دو جمله بعدی: «و ما تغیض الأرحام و ما تزداد» نیز همان جنین خواهد بود از آن جا که «غیض» در لغت عربی به معنای «نقص و کم شدن» است‏(3) ناچار هدف آیه این است: خدا می‏داند آن‏چه رحم‏ها بر می‏دارند (و دوران حمل را به‏طور طبیعی به پایان می‏رسانند) و آن چه را کم می‏کنند (و پیش از وقت طبیعی سقط می‏کنند) و آن چه را رحم‏ها می‏افزایند (و بیش از یکی پرورش می‏دهند).
به عبارت دیگر مقصود از «و ماتغیض الأرحام» به قرینه جمله بعدی «وماتزداد» همان کم کردن رحم است و مقصود از کم کردن رحم به قرینه «مَاتَحْمِلُ کلُّ أُنْثَی» همان سقط کردن و حمل نکردن رحم می‏باشد. گویا مضمون آیه چنین است: خدا از آن‏چه رحم‏ها برمی‏دارند یا برنمی‏دارند و از بین می‏برند و یا می‏افزایند آگاه است.(4)
3. جمله «وَکُلُّ شَیْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ؛ هر چیزی در نزد او اندازه معینی دارد» به حقیقتی علمی و فلسفی اشاره دارد که قرآن در سوره‏های مختلفی روی آن تکیه کرده است‏(5) و مقصود از آن این‏است که هر موجودی در نزد خدا، حدّ معینی دارد؛ زیرا لازمه معلول و مخلوق بودن، داشتن حد و اندازه است. در این صورت، طبعاً هر موجودی محدود خواهد بود و در پیشگاه خدا - که نامحدود و نامتناهی است - غایب نخواهد بود.
در حقیقت این جمله، مفسر علم وسیع خداست به آن‏چه در آغاز آیه بیان شده و مفاد آن این است که، «أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ مُحِیطٌ؛(6) آگاه باشید که خداوند بر همه چیز محیط است».(7)
گاهی این جمله به‏طور ساده‏تری تفسیر و گفته می‏شود مقصود از آن، اوضاع سه گانه رحم است که گاهی حمل خود را حفظ می‏کند و یا گاهی بر آن می‏افزاید و احیاناً از بین می‏برد و این اوضاع مختلف، برای این است که هر چیزی نزد خدا اندازه معینی دارد و تمام کارهای او روی حساب و اندازه است و هرگز اراده او بی‏جهت و نسنجیده به حفظ و یا زیادی حمل و یا کم کردن آن تعلق نمی‏گیرد.
4. روز و شب و هم‏چنین آشکار و پنهانی، یک سلسله مفاهیم نسبی هستند که در محیط ما، که محیطی نسبی است، مفهومی دارند؛تاریکی شب مانع از دیدن انسان است، در عین حال برخی از حیوانات در دل شب پرواز می‏کنند و می‏بینند. چون وجود ما محدود است و بر اثر نارسایی دیدگان، موجودات در شب از دیده ما مخفی هستند، طبعاً قسمتی از جهان ما پنهان خواهد بود؛ ولی برای موجود محیط و برتر (خدا) تمام غیب‏ها، شهود است و پنهان و آشکار برای او مفهومی ندارد. قرآن به این حقیقت با جمله زیر (آیه‏10 همین سوره) اشاره می‏کند: «وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِالَّیْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ».

پی نوشت ها:

1. ملک (67) آیه 14.
2. در اصطلاح فلسفه، نوع اول را علم حصولی و دوم را علم حضوری می‏نامند.
3. راغب، مفردات، ص 368.
4. کشاف، ج 2، ص 160. در تفسیر این دو جمله دو نظر دیگر است که به‏طور اختصار نقل می‏شوند: گاهی گفته می‏شود مقصود از «ما تغیض الأَرحام و ما تزداد؛ آن‏چه رحم‏ها کم می‏کنند و یا می‏افزایند» خون ایام بارداری زنان است که قسمتی را صرف غذای جنین نموده وقسمت دیگری در دوران نفاس به بیرون از رحم می‏ریزد. این نظر، با ظاهر آیه تطبیق نمی‏کند؛ زیرا چنان‏که گفته شد، مقصود از «ما» در هر سه جمله، جنین است؛ ولی در این نظر مقصود از اولی جنین است و از دومی و سومی خون رحم است. گذشته از این به کار بردن لفظ کم کردن و زیاد نمودن در تغذیه جنین از خون و یا بیرون ریختن خون در دوران وضع حمل، نوعی مجاز و یا خلاف ظاهر است.
دورتر از این نظر، نظر سومی است که می‏گویند مقصود از کم کردن رحم‏ها، همان تولدهای کمتر از نه ماه و منظور از افزودن رحم‏ها، تولدهای بالاتر از آن است و دوری این نظر از ظاهر آیه بر اهل دقت مخفی نیست.
5. ر.ک: حجر (15) آیه 31؛ فرقان (25) آیه 2؛ طلاق (65) آیه 65.
6. فصلت (41) آیه 54.
7. المیزان، ج 11، ص 346.

 

  • نجمه شفیعی

نظرات  (۰)

هیچکس حرفی نداره
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی