نجمه شفیعی :: Global Village😊💕

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

👈 هنگامی که در این وبلاگ حضور داری با خود صادق باش ، گوش ها ، چشم ها و لب های خود را لحظه ای از قید شیطان درون خود آزاد ساز !😉

خداوند حقیقت را می بیند اما صبر می کند ..... من عاشق خدایم هستم دعا کنید هر چه زودتر به عشقم برسم😘

گاهی انسان مطالب ساده و ابتدایی و تکراری را نیز به سادگی فراموش میکند ، پس لطفا فقط ببین !😉

در این وبلاگ پذیرفتن هیچ چیز اجباری نیست..... روزی یک نفر هم چشمهایش به دیدن یک کلمه قرآن روشن شود ، برای این بنده ی حقیر کافی ست... دیگر چیزی نمی خواهم😊


*بعد از نماز یادتون نره !سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ و سى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ بگوید و در بعضى روایات سُبْحانَ اللّهِ پیش از اَلْحَمْدُلِلّهِ وارد شده .*

تبلیغات
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۰، ۱۶:۰۲ - زیاده متابعین
    good luck
نویسندگان
پیوندها

۱۲۹۷ مطلب توسط «نجمه شفیعی» ثبت شده است

تفریح

فقط لطفا بدونید که بعضی از این نوشته ها تخیلی هست ! لطفا نچسبونیدش به من ، البته بعضی هاش !

فامیل لطف فرمودند تصمیم گرفتند ما رو ببرن تفریح بیرون شهر . از اونجا که همه ماشین نداشتیم ، یکی از اقوام ماشین یه بنده خدایی رو که باهاش گوسفند می برد واسه فروش قرض کرد . دائیم وقتی ماشین رو دید گفت : چه ماشین باحالی !

همون اقوام ِ بنده خدا هم گفت : نمی خوای بخریش ؟ قصد فروش داره ها ، ماشینِ تر و تمیزی هست مال یه آقا چوپانه هست که جمعه ها بره هاشو میبره واسه چِرا !!!

یه لحظه نگاه خودمون کردم چقدر شبیه اون صحنه بودیم ! بچه ها رو ریخته بودن پشت وانت ، البته به زور جاشون داده بودن بیچاره ها مثل گوسفند دست و پاشون از میون نرده ها زده بود بیرون و اینکه امروز روز جمعه بود و اون بنده خدا هم با شلوار راحتیش وکلاهش واقعا شبیه چوپان شده بود .

به هر حال راه افتادیم .... قرار بود همه ماشین ها پشت سر هم بریم ولی ... آخ آخ آخ از اینکه چند تا باجناق بخوان با هم برن ...بیرون ن ن ... چه شود وای هرگز نمیشه این باجناق از ماشین اون یکی باجناق عقب بیفته ؟؟؟

خلاصه این بزن جلو ، اون بزن جلو ، خب راستشو بخواین من یکی که راضی بودم چون همیشه خیلی خیلی دوست داشتم از نزدیک رانی ، ای وای ببخشید اشتباه لپی بود ، رالی ببینم .

بله رسیدیم به یه چهار راهی . و هیچکدوم به انتخاب اون یکی راضی نشد و هرکدوم به یه راهی رفتن ، البته ما برنامه نداشتیم چون همون طور که گفتم هیچ مدله حرفها با هم یکی نشد ، فقط تنها زرنگی که من تونستم بکنم این بود که هر چیزی رو توی یکی از ماشین ها گذاشتم که از سر ناچاری هم که شده باهم باشن.

پس همه به همدیگه زنگ زدن و دوباره برگشتن سر همون چهارراهی و تصمیم گرفتن محض خاطر شکم های مبارک هم که شده یه جورایی با هم راه بیان .

بالاخره رسیدیم به یه جای قشنگ ... بهشت گمشده ....

اونجا باید ماشین ها رو بذاریم و خودمون وسایل رو ببریم بالا ، آخه راه ماشین رو نداره . یه دفعه دیدیم دور و برمون ، البته بلا نسبت حاضرون ، دور و برمون پر از قاطر شد . مامانم خیلی می ترسید گفت : اگه میشه این الاغ هارو ببرین اون طرف .

اون آقا هم که انگار خیلی بهش برخورده بود گفت : اختیار دارین خانم اینها قاطر هستند نه الاغ !

مامانم گفت : چه فرقی میکنه آقا همشون خرن دیگه

اون مرد گفت : نه قاطر از نژاد اسب و الاغ هست.

خلاصه واسه این دو سه قدم که می خواستن بارها رو ببرن ، ده هزار تومن می خواستن بگیرن ، داداشم هم گفت : ما خودمون از صد تا قاطر بهتریم ، خودمون می بریمشون و راه افتادیم ، بیچاره شدیم تا رسیدیم ، هر کی می خواست حرف خودش رو به کرسی بشونه بالاخره یه جایی رسیدیم و جاگیر شدیم .

خدا رو شکر ، با اینکه هر کدوم یه سازی می زدن ولی خب با این وجود بد نگذشت . فردا صبح که از خواب بیدار شدم باورم نمیشد که همه چی به خیر و خوبی گذشته !!!

آخه حتما شمیدین این داستان رو که :

یه دفعه چند تا باجناق میُفتن تو دره و گرگها بهشون حمله می کنن ، همشون فریاد می زنن : خدایا ، مُردم از بی کسی !!!frown

 

a8

p9

 

*تواضع بی جا آخرین حد تکبر است . لابرویر*

 

*مؤمن همانند دو کفه ی ترازوست . هرگاه به ایمانش افزوده گردد ، به بلایش نیز افزوده می گردد . امام موسی کاظم علیه السلام*

دعای روز یک شنبه

 

اَللّهُمَّ اجْعَلْ اَوَّلَ یَوْمى هذا فَلاحاً وَ آخِرَهُ نَجاهاً وَ اَوْسَطَهُ صَلاحاً ،

 

اَللّهُمَّ اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ اَنابَ اِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ ،

 

وَ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ فَکَفَیْتَهُ وَ تَضَرَّعَ اِلَیْکَ فَرَحِمْتَهُ .

نامه ای به یک مارمولک

 

جناب مارمولک

اینجانب  به اطلاع می رساند که :

سلام ای مارمولکی که هر روز صبح در روشویی به انتظار مادرم می ایستی تا با فریاد او لرزه بر تن نحیف ما بیندازی تا صبح را اول با نام خدا و بعد با یاد تو آغاز کنیم !

ای زیبا ، هنگامی که از دیوارهای خوابگاه و کلاس بالا می روی ، با چسبیدن به سقف چه بالامقام جلوه می نمایی و همگان را به نظاره می افکنی !

و چه لحظه شیرینی را به یادگار می گذاری هنگامی که فریاد دوستان در استقبال از تو بلند می شود :

وای ی ی ! م م مارمولک !

آن ها با دیدن تو چنان به هیجان می آیند و قلبشان در سینه به طپش در می آید که دقیقه ها به بالا و پایین می جهند و گاهی از شوق دیدار تو بی هوش می شوند .

و چه شیرین است لحظه ای که با وحشت و تقدیم یک دمپایی هر چند کهنه به من ، که برایم بسیار باارزش است مرا بسیار خوشحال می کنند و از من یاری می طلبند .....

و من نیز با هیجانی وصف ناشدنی و حمله ای غافلگیرانه تو را از پای در می آورم ......

از خودم خجالت می کشم ....

لطفا مرا ببخش ، ولی دوستانم پاره های جگر من هستند و من جانم را برایشان فدا خواهم کرد ، من در آن لحظه دردناک پا روی احساساتم خواهم گذاشت و به ناچار بلیط آخرت را برای تو صادر خواهم کرد ....

و چه دردناک است آن لحظه ! ای کاش می توانستم تو را همراهی کنم در این سفر !

لطفا مرا ببخش ای باوفا ......

پایان

 

 

 

 

آرماگدون

 

کلمه « Armageddon » « هَرْمَجِدُّون » واژه ای است اصلا یونانی که بنا به تعریف واژه نامه های آمریکایی همچون فرهنگ « وبستر » به معنی نبرد نهایی حق و باطل در آخر الزمان است . همچنین این واژه نام شهری است در منطقه عمومی شام که بنا به آن چه در باب شانزدهم مکاشفات یوحنا ، در عهد جدید آمده است ، جنگی عظیم در آن جا رخ می دهد و مرحله حاضر از زندگی بشر در آن زمان پایان می یابد . به عبارتی نبرد مذکور ، تحولی بزرگ است که سرنوشت نهایی آدمی بر روی کره زمین به آن بستگی دارد .

حادثه شریف ظهور ، حادثه ای بزرگ است و قدرت های بزرگ جهان ، سیاست خارجی خود را بر مبنای حوادثی که پیش از آن رخ می دهد جهت داده و نقشه های نظامی خود را به شکلی سامان داده اند که آمادگی های لازم برای این حادثه در آن ملحوظ باشند . این در حالی است که مؤسسات دینی و رسانه های این دولت نیز ، مردم خود را برای پیشباز این حادثه آماده می سازند .

این مؤسسات دینی به همراه رسانه های دیداری و شنیداری این دولت ها ، از سال های دهه هشتاد میلادی مردم خود را به ایمان جمعی به وقوع حادثه ای بزرگ در سرزمین شام که به نبردی هسته ای خواهد انجامید توجه داده اند . این مؤسسات پیوسته مردم خود را به ایمان به این نکته فرا می خوانند که به زودی لشکری از دشمنان مسیح که بدنه اصلی آن از میلیون ها نظامی تشکیل یافته ، از عراق حرکت می کند و پس از گذشتن از رود فرات – که در آن زمان به خشکی گراییده است – به سوی قدس رهسپار می شود . اما نیروهای مؤمن به مسیح ، راه این لشکر را سد کرده و همگی در « آرماگدون » با یکدیگر برخورد خواهند کرد و در این مکان است که درگیری اتفاق خواهد افتاد . صخره ها ذوب می شوند ... دیوارها بر زمین می غلتند ... پوست تن انسان ها در حالی که ایستاده اند ذوب شده و میلیون ها نفر از بین می روند ... و این نبردی نهایی و هسته ای هست . سپس مسیح برای بار دوم از جایگاه بلند خود بر زمین فرود می آید و پس از چندی زمام رهبری جهان را در دست گرفته و صلح جهانی را بر قرار می کند . او دولت صلح را بر زمین نو و زیر آسمانی تازه بنا می کند و این مهم را از مرکز فرماندهی خود در قدس عملی می سازد .

یک بررسی انجام گرفته از سوی مؤسسه « تلسن » که در اکتبر سال 1985 م . به نشر رسیده است ؛ نشان می دهد که در حال حاضر 61 میلیون آمریکایی در انتظار واقعه آرماگدون گوش خوابانده اند و این در حالی است که ذکر مؤسسات دینی و ایستگاه های رادیو تلویزیونی که به این مهم پرداخته اند ؛ در این مجال میسّر نیست .

مؤسسات دینی آمریکایی این نکته را روشن ساخته اند که سپاهی که از عراق به سوی قدس رهسپار خواهد شد ، بنا به پیشگویی حرقیال ( فصل 38 و 39 ) از نظامیانی از عراق ، ایران ، لیبی ، سودان و قفقاز در جنوب روسیه تشکیل می شوند . مدارس انجیلی در آمریکا بر پایه این تحلیل که واقعه آرماگدون تنها حادثه ای است که بازگشت دوباره مسیح را به زمین ممکن می سازد ... و این واقعه ای بسیار نزدیک است ، به تبلیغ این دیدگاه پرداخته اند .

آرماگدونی که این عده از آن سخن می گویند ، همان حادثه ی عظیمی است که پیش از ظهور مهدی علیه السلام رخ خواهد داد ، همان حادثه بزرگی که ائمه ما علیهم السلام ، نام « قرقیسیا » را بر آن اطلاق کرده اند . ائمه ما ، از این نکته خبر داده اند که میلیون ها نظامی از آمریکا ، اروپا ، روسیه ، ترکیه ، مصر و دول مغرب عربی به اضافه سربازانی از سرزمین شام شامل کشورهای سوریه ، اردن ، لبنان ، فلسطین و اسرائیل همگی در ناحیه ای در این محدوده تحت عنوان « قرقیسیا » با یکدیگر برخورد کرده و پس از حصول درگیری ، این سفیانی است که همگی را چونان کشتزاری درو شده در هم می کوبد و از صحنه نبرد پیروز بیرون می آید . در صحیحه میسّر از امام باقر علیه السلام نقل است که فرمود : « ای میسّر ! از این جا تا قرقیسیا چقدر راه است ؟ » عرض کردم : « همین نزدیکی ها در ساحل فرات قرار دارد . » سپس فرمودند : « اما در این ناحیه واقعه ای اتفاق خواهد افتاد که از زمانی که خداوند متعال آسمان ها و زمین را آفریده بی سابقه بوده ، چنان که تا وقتی آسمان ها و زمین برپا هستند هم ، واقعه ای همچون آن اتفاق نخواهد افتاد ... سفره ای است که درندگان زمین و پرندگان آسمان از آن سیر می شوند . » امثال این روایات از امام صادق علیه السلام و سایر ائمه نقل شده است .

به هر حال مؤسسات دینی انجیلی آمریکا و اروپا آن چه را روانشناسان گفته اند در قضیه بازگشت دوباره مسیح به زمین پس از حادثه آرماگدون ، به کار بسته و به این گفته قائل اند که بی گمان امکان تحقق هر نوع پیشگویی در وهله نخست به ایمان مردم به آن و به پافشاری شان بر ضرورت به کرسی نشستن آن و همچنین به شمار نفرات آن ها و شمار نفرات کسانی بستگی دارد که رهبری کاروان تبلیغاتی به راه افتاده برای تحقق بخشیدن به آن پیشگویی را بر عهده دارند .

قرقیسیا –> صهیونیسم مسیحی

سحرگاهان

 

سحرگاهان صدایم می زند غم

سری به های هایم می زند غم

دلم را جای آبادی نمانده

نمک بر زخم هایم می زند غم

شرر می زد غمت بر تار و پودم

کجا بودی تو ای بود و نبودم

در آن شب تا سحر آرام آرام

دو بیتی های شبنم می سرودم

دلم ساده ، مرامم سربزیری

خوراکم غصه و فرشم حصیری

مرا این دولت شاهی تو دادی

خدا سبزت کنه یار کویری

سبد بردار تا عرفان بچینیم

بهار از شاخه باران بچینیم

بیا از پینه های دست دهقان

برای سفره خود نان بچینیم

 

« علیرضا صائب »

a7

قاب ، برای کار با فوتوشاپ

 

 

p8

*خردمندان همچون باران بر اندیشه های تشنه می بارند و دگرگونی های آینده را موجب می گردند . حکیم ارد بزرگ*

 

*طبیعت زنده و پویا ، باردار مردان و زنان شادی است که آینده ای روشن را نوید می دهند . حکیم ارد بزرگ*

 

دعای روز شنبه

 

اللّهُمَّ افْتَحْ لَنا خَزآئِنَ رَحْمَتِکَ وَهَبْ لَنا اَللّهُمَّ رَحْمَةً لا تُعَذِّبَّنا بَعْدَها فِى الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ ارْزُقْنا مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ رِزْقاً حَلالاً طَیِّباً ،

 

وَ لا تُحَوِّجْنا و َ لا تُغْفِرْنا اِلى اَحَدٍ سِواکَ ،

 

وَ زِرْنالَکَ شُکْراً وَ اِلَیْکَ فَقْراً وَفاقَةً وَ بِکَ عَمَّنْ سِواکَ عِناً وَ تُعَفِّنا ،

 

اللّهُمَّ اِنّا نَعوذُبِکَ اَنْ تَزْوِىَ وَجْهَکَ عَنّا فى حالِ وَ نَحْنُ نَرْغَبُ اِلَیْکَ فیهِ ،

 

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَعْطِنا ما تُحِبُّ وَاجْعَلْهُ لَنا قُوَّةً فیما تُحِبُّ ،

 

یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ .