Global Village😊💕

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

👈 هنگامی که در این وبلاگ حضور داری با خود صادق باش ، گوش ها ، چشم ها و لب های خود را لحظه ای از قید شیطان درون خود آزاد ساز !😉

خداوند حقیقت را می بیند اما صبر می کند ..... من عاشق خدایم هستم دعا کنید هر چه زودتر به عشقم برسم😘

گاهی انسان مطالب ساده و ابتدایی و تکراری را نیز به سادگی فراموش میکند ، پس لطفا فقط ببین !😉

در این وبلاگ پذیرفتن هیچ چیز اجباری نیست..... روزی یک نفر هم چشمهایش به دیدن یک کلمه قرآن روشن شود ، برای این بنده ی حقیر کافی ست... دیگر چیزی نمی خواهم😊


*بعد از نماز یادتون نره !سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ و سى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ بگوید و در بعضى روایات سُبْحانَ اللّهِ پیش از اَلْحَمْدُلِلّهِ وارد شده .*

تبلیغات
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۰، ۱۶:۰۲ - زیاده متابعین
    good luck
نویسندگان
پیوندها

h71

حکمت 71

 

وَ قَالَ ع إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْکَلَامُ

 

ترجمه فارسی :

 

(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: چون عقل کامل گردد، سخن اندک شود.

 

ترجمه انگلیسی :

 

Amir al-mu'mirun, peace be upon him, said: As intelligence increases, speech decreases.

عوامل شرک و موانع توحید(1)

 
اسداللّه جمشیدی
مقدمه

مهم‌ترین هدف انبیای الهی، آشنا کردن بشریت، با اصل توحید و تحقق بخشیدن به این اعتقاد، با همه ابعاد آن، در جوامع بشری است:
«ولقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت»؛ یعنی از هر امتی رسولی را برانگیختیم تا امت‌ها در پرتو تعالیم او خدا را بندگی کنند و از اطغیانگران فاصله بگیرند. (نحل: 36) این هدف که همان آزادی از بردگی و بندگی دیگران و پیوستن به کمال مطلق است، عالی‌ترین مرحله تکامل بشری است که البته خود دارای مراتب بی‌شماری است.

p82

* نه چندان نرمی کن که بر تو دلیر شوند و نه چندان درشتی که از تو سیر گردند . سعدی *

 

* بسیاری از جنگها و آوردهای مردمی از روی نبود شناخت و آگاهی آنها نسبت به یکدیگر بوده است . حکیم ارد بزرگ *

s81

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛

هر روز یک صفحه

صفحه هشتاد و یک (20-23)

 

سورةُ نساء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

 

وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَکانَ زَوْجٍ وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ

 

شَیْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً (20)

 

وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى‏ بَعْضُکُمْ إِلى‏ بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ میثاقاً غَلیظاً (21)

 

وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبیلاً (22)

 

حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ

 

وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتی‏ أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ

 

وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ وَ رَبائِبُکُمُ اللاَّتی‏ فی‏ حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللاَّتی‏ دَخَلْتُمْ

 

بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذینَ مِنْ

 

أَصْلابِکُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً (23)

 

ترجمه فارسی :

 

و اگر خواستید همسرى [دیگر] به جاى همسرِ [پیشین خود] ستانید، و به یکى از آنان مال فراوانى داده باشید، چیزى از آن را پس مگیرید. آیا مى‏خواهید آن [مال‏] را به بهتان و گناهِ آشکار بگیرید؟ (20)

و چگونه آن [مهر] را مى‏ستانید با آنکه از یکدیگر کام گرفته‏اید، و آنان از شما پیمانى استوار گرفته‏اند؟ (21)

و با زنانى که پدرانتان به ازدواج خود درآورده‏اند، نکاح مکنید مگر آنچه که پیشتر رخ داده است، چرا که آن، زشتکارى و [مایه‏] دشمنى، و بد راهى بوده است. (22)

 [نکاح اینان‏] بر شما حرام شده است: مادرانتان، و دخترانتان، و خواهرانتان، و عمّه‏هایتان، و خاله هایتان، و دختران برادر، و دختران خواهر، و مادرهایتان که به شما شیر داده‏اند، و خواهران رضاعى شما، و مادران زنانتان، و دختران همسرانتان که [آنها دختران‏] در دامان شما پرورش یافته‏اند و با آن همسران همبستر شده‏اید- پس اگر با آنها همبستر نشده‏اید بر شما گناهى نیست [که با دخترانشان ازدواج کنید]- و زنان پسرانتان که از پشت خودتان هستند، و جمع دو خواهر با همدیگر- مگر آنچه که در گذشته رخ داده باشد- که خداوند آمرزنده مهربان است. (23)

 

ترجمه انگلیسی :

 

If you want to exchange one wife for another, and have given one of them a large sum of money, do not hold back any of it. Would you withhold it through slander and open sin?) 20 (

How can you hold it back when you have had intercourse with each other, and they have made a solemn agreement with you?) 21 (

Do not marry any women whom your fathers have already married, unless this is a thing of the past; it is a shocking act and disgusting, and the worst possible way.) 22 (

) IV (Forbidden to you] in marriage [are your mothers, your] own [daughters, your sisters, your aunts on your father's side as well as your aunts on your mother's side, and your brother's and your sister's daughters, your foster mothers and your foster sisters, your mothers-in- law and step daughters who are under your guardianship] since their mothers are [wives of yours with whom you have consummated marriage) however if you have not consummated it with them, it will not be held against you (, and the wives of your sons who are your own flesh- and-blood; nor may you bring two sisters together] under one roof [unless this is a thing of the past. God is Forgiving, Merciful.) 23

h70

حکمت 70

 

وَ قَالَ ع لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً

 

ترجمه فارسی :

 

(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: نادان را یا تندرو یا کند رو مى‏بینى.

 

ترجمه انگلیسی :

 

Amir al-mu'mirirn, peace be upon him, said: You will not find an ignorant person but at one extreme or the other (i.e. a person who neglects or a person who exaggerates).

پیامدهای شرک

 
زهرا دانشمند شیخ الاسلامی

قرآن کریم به پیامدهای خطرناک و زیان بار شرک اشاره کرده است، که به چند نمونه آن اشاره می کنیم.

الف) ذلت و خواری

«ولاتحمل مع الله الهاً آخر؛
در برابر خدای یگانه، اله و معبود دیگر قرار مده».
در ادامه به بیان مرگ بار شرک پرداخته و می فرماید:
«فتقعد مذموماً مخذولاً[1] ؛
اگر شریکی برای او قائل شوی به ذلت و شکست و خواری گرفتار خواهی شد.»
از این آیه استفاده می شود که شرک، مایه ضعف و ناتوانی و ذلت و زبونی است؛ چنان چه توحید، عامل قیام و حرکت و سرافرازی است. شرک مایه مذمت و نکوهش است، زیرا مشرکان با بت پرستی، عقل خویش را می کشند و به چیزهایی روی می آورند که عقل آن را توبیخ و ملامت می کند. اصولاً از فطرت و منطق عقل، کفرانی روشن در برابر نعمت های الهی است. هم چنین شرک باعث می شود که خداوند بشر را به معبودش واگذار کند و دست حمایت و عنایت را از سر او بردارد و در نتیجه خوار و ذلیل گردد.[2]

ب) تکیه بر منطق بی بنیاد

«مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتاً و ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون»[3]
قرآن در این آیه، مشرکان را به عنکبوت تشبیه کرده است که از لعاب دهان سست ترین خانه را می سازند و آن را تکیه گاه خویش قرار می دهند، در صورتی که یک باد کافی است تا آن خانه را ویران کند.
مشرکان نیز در عقاید دینی به سست ترین منطق و خرافی ترین اعتقاد روی می آورند.
توسل به فال قهوه، کتاب حافظ و یا فال نخود و رفتن دنبال دعا نویس و سحر و جادو و احضار جن و روح، در مجالس روشن فکران لاابالی بیشتر است تا موحدان روشن اندیش.

ج) اتخاذ معبودهای ضعیف و ناتوان

«یا ایها الناس ضرب مثل فاستمعوا له ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذباباً و لو اجتمعوا له[4] ؛
ای مردم، مثلی زده می شود، بشنوید و دقت کنید، تحقیقاً کسانی که غیرخدا را می خوانند، هرگز نمی توانند مگسی بیافرینند، اگرچه برای این امر با هم اجتماع کنند.»
این آیه بیانگر این است که بشر و قدرتهای غیبی این عالم هرگز نمی توانند مگسی را خلق کنند که حامل شعور و تشخیص و حیات باشد. بشر می تواند سفینه فضایی بسازد، هواپیما اختراع کند، لیکن از ساختن موجود ضعیفی به نام مگس ناتوان است.
قرآن در ادامه آیه می فرماید:
«و ان یسلبهم الذباب شیئاً لایستنقذوه منه [5]؛
اگر مگس چیزی را از آن ها برباید نمی توانند آن را باز پس گیرند.»
این ماجرا بیان گر ضعف معبودها و از همه بدتر ضعف منطق بت پرستان است؛ یعنی بنگرید چگونه معبودها زیر هجمه های مگس ها واقع شده و توان دفاع از خود را ندارند. آیا این گونه معبودهای بی ارزش و بی عرضه قابل پرستش و احترام اند.
تمام این بدبختی به دلیل این است که
«ما قدروا الله حق قدره[6] ؛
آن ها خدا را به میزانی که باید بشناسند، نشناختند.»
و نمی دانند که:
«ان الله قوی عزیز ؛
بی گمان خدا هر آینه قوی و پیروز است.»
این آیه خطاب به تمام خلق جهان است و نه فقط بت پرستان عصر جاهلیت، بلکه نفی همه معبودها است. مقام پرستان باید بدانند که هیچ پست و مقامی نمی تواند آن ها را از حوادث حفظ کند، بلکه گاهی همان مقام و ثروت باعث قتلشان می شود. متملقان و چابلوسان بدانند اگر خدا نخواهد هیچ قدرتی نمی تواند آنان را نگه دارد. پول پرستان بدانند که مال و منال نمی تواند آنان را از مرگ نجات دهد، بله گاهی باعث مرگ زودرس آنها می شود. پس بهتر است به معبودی که دارای قدرت لایتناهی و عزت و پیروزی ابدی است، روی آوریم.[7]

د) حبط اعمال

«حبط اعمال» به معنی محو آثار و پاداش به خاطر شرک است چراکه شرط قبولی اعمال، اعتقاد به اصل توحید است و بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست.
شرک آتش سوزانی است که شجره اعمال آدمی را می سوزاند؛ شرک صاعقه ای است که تمام محصول زندگی او را به آتش می کشد؛[8] و شرک هم چون طوفانی است که اعمال آدمی را متلاشی می سازد و با خود می برد چنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«مثل الذین کفروا بربهم اعمالهم کرماد اشتدت به الریح فی یوم عاصف لایقدرون مما کسبوا اعلی شیء ذلک هو الضلال البعید»[9] ؛
«اعمال کسانی که به پروردگارشان کافر شدند هم چون خاکستری است در برابر تندباد در یک روز طوفانی، آنها توانایی ندارند کمترین چیزی از اعمال را که انجام داده اند به دست آورند، و این گمراهی دور و درازی است.»
لذا در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم آمده:
«ان الله تعالی یحاسب کل خلق الا من اشرک بالله فانه لایحاسب و یؤمر به الی النار»[10] ؛
«خداوند به حساب تمام بندگانش رسیدگی می کند مگر کسی که شرک به خدا آورده که او را بدون حساب به آتش می افکند.»
و در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده:
«الا بقاء علی العمل اشد من العمل ، قال: و ما الابقاء علی العمل؟ قال یصل الرجل بصلة و ینفق نفقة لله وحده لاشریک له فکتب له سراً ثم یذکرها فتمحی فکتب له علانیة ثم یذکرها فتمحی و تکتب له ریاء»[11]
«نگهداری عمل از خود عمل سخت تر است، راوی عرض کرد نگهداری عمل چیست؟ فرمود: مردی برای خدای یگانه بی شریک بخششی می کند و خرجی می نماید، برایش عمل نهانی نوشته می شود (که پذیرفته خداست و ثواب دارد) سپس کارش را به زبان می آورد و برایش عمل آشکار می نویسند (که ثوابش کمتر است) باز هم به زبان می آورد، تا آن را محو کرده، برایش ریا می نویسند (که علاوه بر آنکه ثواب ندارد مستحق عقابست)

ه) گرفتار خسران و زیان زندگی شدن

زیان کار شدن آنها به خاطر این است که بزرگترین سرمایه های خود را که عقل و خرد و عمر گرانبهاست در این بازار بزرگ تجارت از دست داده و «جز حسرت و اندوه متاعی نخریدند.»[12]
و به بیان دیگر به مقابل با حق (که همان توحید و یگانه دانستن خداست) پرداخته اند؛ و مصداق سخن حضرت علی علیه السلام شده اند، که فرموده اند:
«من صارع الحق صرعه[13] ؛
هر کس با حق درافتاد نابود شد.»

و) ترسیم کسی که برای خدا شریک قرار داده است.

امام باقر علیه السلام ترسیم بسیار گویا و زنده ای از وضع حال مشرکان و سقوط و بدبختی و نابودی آنها بیان می کنند. ایشان می فرمایند:
«و من یشرک بالله فکأنما خر من السماء فتخطفه الطیر او تهوی به الریح فی مکان سحیق»[14] ؛
«هر کس که شریک برای خدا قرار دهد، گویی از آسمان به زمین سقوط کرده و در این میان پرندگان (مردار خوار) او را در وسط زمین و آسمان می ربایند (و هر قطعه از گوشت او در منقار پرنده مرده خواری می افتد) و یا (اگر از چنگال آنها به سلامت بگذرد) تند باد او را به مکان دوری پرتاب می کند»[15]
از این سخن امام باقر علیه السلام به خوبی در می یابیم که انسان مشرک در حالت سرگردانی و حیرانی شدید بسر می برد و در این حالت هر لحظه به نابودی نزدیک تر نزدیک تر می شود.

پی نوشتها:

1- محمد باقر شریعتی سبزواری، توحید و شرک و ریا، مجله با معارف اسلامی آشنا شویم، شماره 53، ص 64.
2- سوره اسراء، آیه 22.
3- سوره عنکبوت، آیه 41.
4- سوره حج، آیه 73.
5- سوره حج، آیه 73.
6- سوره انعام، آیه 91.
7- محمد باقر شریعتی سبزواری، توحید و شرک و ریا، مجله با معارف اسلامی آشنا شویم، شماره 53، ص 65.
8- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1367، ج19، ص 527.
9- سوره ابراهیم، آیه 18.
10- علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نور الثقلین، ج4، ص 497، ش 101.
11- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، نشر فرهنگ اهل البیت، ج3، باب ریا، ص 404، ج16.
12- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج19، ص 528.
13- محمد دشتی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، انتشارات امامت، چاپ اول، 1384، ص 521، حکمت 408.
14- لطف الله صافی گلپایگانی، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، ص 21.
15- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج14، ص 95.


 

p81

* به گونه ای از عشق و شور خود مراقبت و پاسداری کنید که گویی گرانبهاترین دارایی شماست . باربارا دی آنجلیس*

 

* دودمانی که بزرگان و ریش سفیدانش خوار باشند ، به پیکره بی جانی ماند که خوراک جانوران دیگر شود . حکیم ارد بزرگ *

s80

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛

هر روز یک صفحه

صفحه هشتاد (15-19)

 

سورةُ نساء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

 

 

وَ اللاَّتی‏ یَأْتینَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْکُمْ فَإِنْ

 

شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبیلاً (15)

 

وَ الَّذانِ یَأْتِیانِها مِنْکُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ تَوَّاباً رَحیماً (16)

 

إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ فَأُولئِکَ

 

یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً (17)

 

وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی

 

تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً (18)

 

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا

 

بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ

 

کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً (19)

 

ترجمه فارسی :

 

و از زنانِ شما، کسانى که مرتکب زنا مى‏شوند، چهار تن از میان خود [مسلمانان‏] بر آنان گواه گیرید پس اگر شهادت دادند، آنان [زنان‏] را در خانه‏ها نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهى براى آنان قرار دهد. (15)

و از میان شما، آن دو تن را که مرتکب زشتکارى مى‏شوند، آزارشان دهید پس اگر توبه کردند و درستکار شدند از آنان صرفنظر کنید، زیرا خداوند توبه‏پذیر مهربان است. (16)

توبه، نزد خداوند، تنها براى کسانى است که از روى نادانى مرتکب گناه مى‏شوند، سپس به زودى توبه مى‏کنند اینانند که خدا توبه‏شان را مى‏پذیرد، و خداوند داناى حکیم است. (17)

و توبه کسانى که گناه مى‏کنند، تا وقتى که مرگ یکى از ایشان دررسد، مى‏گوید: «اکنون توبه کردم»، پذیرفته نیست و [نیز توبه‏] کسانى که در حال کفر مى‏میرند، پذیرفته نخواهد بود، آنانند که برایشان عذابى دردناک آماده کرده‏ایم. (18)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، براى شما حلال نیست که زنان را به اکراه ارث برید و آنان را زیر فشار مگذارید تا بخشى از آنچه را به آنان داده‏اید [از چنگشان به در] بَرید، مگر آنکه مرتکب زشتکارى آشکارى شوند، و با آنها بشایستگى رفتار کنید و اگر از آنان خوشتان نیامد، پس چه بسا چیزى را خوش نمى‏دارید و خدا در آن مصلحت فراوان قرار مى‏دهد. (19)

 

ترجمه انگلیسی :

 

) III (Should any of your women commit some sexual offence, collect evidence about them from four] persons [among yourselves. If they so testify, then confine the women to their houses until death claims them or God grants them some other way out.) 15 (

If two of you should indulge in it, trounce them both. If they repent and reform, then ostracize them both. God is Relenting, Merciful.) 16 (

Repentance holds with God only for those who do evil out of ignorance, then repent shortly after; those God turns to. God is Aware, Wise.) 17 (

Repentance is not for those who perform evil deeds until one of them says:" I have just now repented!", just as death faces him. Nor is it for those who die while they are disbelievers; for those We have reserved painful torment.)18(

You who believe, it is not lawful for you to inherit anything from women against their will; do not hinder them from remarrying so that you may make off with part of what you have given them, unless they indulge in flagrant sexual misconduct. Treat them politely; even if you dislike them, perhaps you dislike something in which God has placed much good.) 19 (

 

h69

حکمت 69

 

وَ قَالَ ع إِذَا لَمْ یَکُنْ مَا تُرِیدُ فَلَا تُبَلْ مَا کُنْتَ

 

ترجمه فارسی :

 

(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر به آنچه که مى‏خواستى نرسیدى، از آنچه هستى نگران مباش.

 

ترجمه انگلیسی :

 

Amir al-mu'mirim, peace be upon him, said: If what you aim at does not come about then do not worry as to what you were.

خدا ،فراموشی

 
سید سعید لواسانی

عده‏ای از دوستان مذهبی با دیدن جمله «کاش خدا می‏مرد» در دانشگاه، گفتند: خدایی که خیلی‏ها می‏پرستند، ولی در زندگی مؤثر نیست، مرده است و باید اعتقاد به خدای حیّ داشت. آیا این مطلب درست است؟