بایگانی آبان ۱۳۹۴ :: Global Village😊💕

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

👈 هنگامی که در این وبلاگ حضور داری با خود صادق باش ، گوش ها ، چشم ها و لب های خود را لحظه ای از قید شیطان درون خود آزاد ساز !😉

خداوند حقیقت را می بیند اما صبر می کند ..... من عاشق خدایم هستم دعا کنید هر چه زودتر به عشقم برسم😘

گاهی انسان مطالب ساده و ابتدایی و تکراری را نیز به سادگی فراموش میکند ، پس لطفا فقط ببین !😉

در این وبلاگ پذیرفتن هیچ چیز اجباری نیست..... روزی یک نفر هم چشمهایش به دیدن یک کلمه قرآن روشن شود ، برای این بنده ی حقیر کافی ست... دیگر چیزی نمی خواهم😊


*بعد از نماز یادتون نره !سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ و سى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ بگوید و در بعضى روایات سُبْحانَ اللّهِ پیش از اَلْحَمْدُلِلّهِ وارد شده .*

تبلیغات
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۰، ۱۶:۰۲ - زیاده متابعین
    good luck
نویسندگان
پیوندها

۱۰۱ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

h52

حکمت 52

 

و قال ع أولى الناس بالعفو أقدرهم على العقوبة

 

ترجمه فارسی :

 

(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: سزاوارترین مردم به عفو کردن، تواناترینشان به هنگام کیفر دادن است.

 

ترجمه انگلیسی :

 

Amir al-mu'mirim, peace be upon him, said: The most capable of pardoning is he who is the most powerful to punish.

s63

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛

هر روز یک صفحه

صفحه شصت و سه (101-108)

 

سورةُ آل عمران

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

 

 

وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَیْکُمْ آیاتُ اللَّهِ وَ فیکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ

 

بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (101)

 

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (102)

 

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ

 

أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ

 

فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (103)

 

وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (104)

 

وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ (105)

 

یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إیمانِکُمْ

 

فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ (106)

 

وَ أَمَّا الَّذینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفی‏ رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فیها خالِدُونَ (107)

 

تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَ مَا اللَّهُ یُریدُ ظُلْماً لِلْعالَمینَ (108)

 

 

ترجمه فارسی :

 

و چگونه کافر خواهید شد در صورتى که آیات خدا بر شما تلاوت مى‏شود و پیغمبر خدا میان شماست؟ و هر کس به دین خدا متمسّک شود محققا به راه مستقیم هدایت یافته است. (101)

اى اهل ایمان، از خدا بترسید چنانچه شایسته خدا ترس بودن است، و نمیرید جز به دین اسلام. (102)

و همگى به رشته (دین) خدا چنگ زده و به راههاى متفرّق نروید، و به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید، خدا در دلهاى شما الفت و مهربانى انداخت و به لطف و نعمت خدا همه برادر دینى یکدیگر شدید، و در پرتگاه آتش بودید، خدا شما را نجات داد. بدین گونه خدا آیاتش را براى (راهنمایى) شما بیان مى‏کند، باشد که هدایت شوید. (103)

و باید برخى از شما مسلمانان، خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و امر به نیکوکارى و نهى از بدکارى کنند، و اینها (که واسطه هدایت خلق هستند) رستگار خواهند بود. (104)

و شما مسلمانان مانند مللى نباشید که پس از آنکه آیات روشن براى (هدایت) آنها آمد راه تفرقه و اختلاف پیمودند، که البته براى آنها عذاب بزرگ خواهد بود. (105)

در روزى که گروهى روسفید و گروهى روسیاه باشند، اما سیه رویان (را نکوهش کنند که) چرا بعد از ایمان باز کافر شدید؟ اکنون بچشید عذاب را به کیفر کفر و عصیان خود. (106)

و اما روسفیدان در رحمت خدا (یعنى بهشت) درآیند و در آن جاوید متنعّم باشند. (107)

اینها آیات الهى است که براى تو به راستى مى‏خوانیم، و خداوند هرگز اراده ستم به هیچ کس از مردم عالم نخواهد کرد. (108)

 

ترجمه انگلیسی :

 

How can you disbelieve while God's verses are being recited to you and His messenger is among you? Anyone who clings to God will be guided to a Straight Road.) 101 (

) XI (You who believe, heed God the way He should be heeded, and do not die unless you are Muslims.) 102 (

Cling firmly together by means of God's rope, and do not separate. Remember God's favor towards you when you were enemies; He united your hearts so you became brothers because of His favor. You were on the brink of a fiery pit, and He saved you from it! Thus God explains His signs to you, so that you may be guided.) 103 (

Let there be a community among you who will invite] others [to] do [good, command what is proper and prevent dishonor; those will be prosperous.) 104 (

Do not be like those who split up and disagreed after explanations had come to them; those will have awful torment!) 105 (

One day some faces will turn white while other faces will turn black. Those whose faces are blackened] will be asked [:" Did you disbelieve after your] profession of [faith? Taste torment because you have disbelieved!") 106 (

while those whose faces are whitened will live for ever in God's mercy.) 107 (

Those are God's verses which We recite to you for the Truth. God does not want any harm] to happen [to the Universe.) 108

بصیر: بینا، آگاه به حقایق از راه شهود، از اسما و صفات الهی

 

بصیر، صفت مشبهه بر وزن فعیل، از ریشه (ب‌ـ‌ص‌ـ‌ر) و به معنای بینای همیشگی[44] است.
لغت‌شناسان معانی متفاوت دیگری نیز برای آن ذکر کرده‌اند؛ مانند: مبصر و بینا[45]، عالِم و آگاه[46] و‌ضریر و نابینا.[47]
واژه بصیر به عنوان یکی از اسمای حسنای الهی، 42 بار در قرآن کریم به کار رفته است. در‌این‌میان 10 بار به همراه صفت «سمیع» (نساء/4،58‌، 134؛ اسراء/17،1؛ حجّ/22، 61‌، 75؛ لقمان /31،28؛ غافر/40،20، 56‌؛ شوری/42،11؛ مجادله/58‌،1) و 5 بار با صفت خبیر (اسراء/17، 17، 30، 96؛ فاطر/35، 31؛ شوری/42، 27) و 27 بار به تنهایی به کار رفته‌است.
هرچند در برخی آیات به فراگیر بودن متعلق بصیر تصریح گردیده: «اِنَّهُ بِکُلِّ شَیء بَصیر» (ملک/67‌،19) یا متعلق آن به صورت مطلق بیان شده و شامل همه چیز می‌گردد: «کانَ رَبُّکَ بَصیرا» (فرقان/25،20)؛ امّا در اغلب موارد انسانها و کارهای آنان به عنوان متعلق این صفت الهی واقع شده است: «واللّهُ بَصیرٌ بِالعِباد» (آل‌عمران/3،15)، «واللّهُ بَصیرٌ بِما یَعمَلون» . (بقره/2،96) در آیاتی‌چند مواردی از کارهای نیک و بد انسانها مطرح و در پایان، بصیر بودن خداوند یادآوری شده است؛ همچون: ادای امانت و داوری به حق (نساء/4،58)، اعمال خیری که انسانها پیش می‌فرستند (بقره/2،110)، انفاق (بقره/2،265)، پیکار مؤمنان با کافران (انفال/8‌،39) و جهاد و هجرت (انفال/8‌،72) در بخش اعمال نیک، و مجادله کافران با آیات خداوند (غافر/40،56)، آرزوهای دور و دراز یهودیان (بقره/2،96) و طلاق دادن زنان (بقره/2،237) در بخش کارهای ناشایست و مرجوح و نیز ایمان به عنوان کار نیک و کفر به عنوان فعل ناپسند که هر دو در آیه «هُوَ الَّذی خَلَقَکُم...» (تغابن /64‌،2) یکجا متعلق بصیر قرار‌گرفته است.
به طور کلی از کاربرد بصیر در آیات مورد بحث می‌توان نوعی تشویق و ترغیب بندگان به نیکیها و نهی و تحذیر انسانها از بدیها و زشتیها را استفاده‌کرد، چنان که لحن تهدیدآمیز بعضی از آیات در این زمینه به روشنی قابل فهم است: «اعمَلوا ما شِئتُم اِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیر» (فصّلت/41،40)، ازاین‌رو برخی، فایده شناخت صفت بصیر در خداوند را اهتمام بیشتر آدمی به مراقبت و حسابرسی اعمال خویش دانسته‌اند.[48]
بصیر به معنای بینا[49] از اسما و صفات ایجابی[50]، ذاتی و ازلی خداست.[51] بینایی در موجودات مادی گرچه به واسطه و کمک ابزار و آلت خاص مادی (چشم) صورت می‌پذیرد؛ اما خداوند به سبب مبرا بودن از احتیاج به اسباب و مواد، بدون ابزار و آلات می‌بیند. مؤید این مطلب، روایاتی از معصوم(علیه السلام) در تبیین سمیع و بصیر با این مضمون است که خداوند می‌بیند؛ نه با ابزار چشم و مانند دیدن مخلوقات، و می‌شنود؛ نه به وسیله گوش و مانند شنیدن آنان.[52]
برخی به این نکته توجه کرده‌اند که بصر و سمع [مبدأ وصف بصیر و سمیع] در کنار سایر قوای حسی (لامسه، ذائقه، شامه) که در مرتبه بدن هستند، قرار نگرفته و همسنخ آنها به شمار نمی‌آید تا اثبات آن مستلزم نقص در ذات خداوند باشد. آنچه در شمار قوای حسّی یاد شده قرار دارد و مادی بوده، از مراتب بدن به شمار می‌آید، چشم (عین) و گوش (اذن) است، در حالی که بصیر و سمیع به معنای بینا و شنواست؛ نه به معنای دارنده چشم و گوش. البته اطلاق تنها دو وصف سمیع و بصیر ازاین‌رو نیز می‌تواند باشد که آنچه در حفظ نظام از اهمیت بیشتری برخوردار است سمیع و بصیر بودن است؛ نه آگاهی بر ملموسات، چشیدنیها و بوییدنیها.[53]
به کارگیری مفهوم علم و آگاهی در تبیین «بصیر»، دانشمندان اعم از فیلسوفان، متکلمان و مفسران را بر آن داشته تا رابطه میان این صفت را‌با‌صفت علم الهی روشن ساخته، درباره استقلال این دو یا ارجاع هریک به دیگری آرایی متفاوت ابراز کنند: 1. به اعتقاد برخی از محققان، اثبات بصیر بودن که از کمالات مطلق وجود است، برای خدا که مبدأ اصل وجود و سرچشمه کمال هستی است لازم است. از نظر ایشان بصیر وصفی زاید بر علم و مغایر با حقیقت علم بوده، همان آگاهی خدا به حقایق از راه شهود است[54]، ازاین‌رو ارجاع بصیر به علیم از اهمال حیثیات ناشی شده و صحیح نیست. به گفته ایشان بر فرض پذیرفته شدن اصل ارجاع اوصاف به یکدیگر، عکس آن یعنی ارجاع علیم به بصیر که شیخ اشراق به آن معتقد است به حق نزدیک‌تر است تا ارجاع بصیر به علیم[55]، زیرا بر‌اساس عقیده وی علم خدا به اشیا حضوری است و در علم حضوری وجود خارجی معلوم در پیشگاه عالم حضور داشته، برای وی مشهود است. برخی نیز آیه «اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ و اَری» (طه/20،46) را دلیل بر مغایرت بصیر و علیم با یکدیگر دانسته‌اند، زیرا به گفته وی بخش اول آیه: «اِنَّنی مَعَکُما» به علیم بودن خداوند اشاره دارد و اگر بخش دوم: «اَسمَعُ و اَری» نیز به همان وصف ناظر باشد تکرار لازم می‌آید که خلاف اصل است.[56]
برخی از محققان، استناد به آیه فوق برای اثبات مغایرت بصیر با علیم را ناتمام دانسته‌اند، زیرا اولا بخش نخست آیه: «اِنَّنی مَعَکُما» به حضور و شهادت اشاره دارد؛ نه علم و ثانیاً براهین عقلی یقینی بر عینیت صفات ذاتیه با یکدیگر و نیز با ذات الهی دلالت دارند و ثالثاً نمی‌توان در مسائلی که مربوط به معارف الهی است و اثبات آنها راهی جز پیروی از اصول علمی ندارد، به اصول ادبی همچون عدم تکرار تمسک جست.[57]
2. اشاعره و برخی از متکلمان امامیه و نیز جمهور فیلسوفان که علم خدا به جزئیات را به صورت جزئی نمی‌پذیرند، چون مبصرات از جزئیات به شمار می‌آیند سمع و بصر را به مطلق علم ارجاع داده و سمع را به علم به مسموعات و بصر را به علم به مبصَرات تأویل کرده‌اند.[58] برخی مفسران نیز همین معنا را پذیرفته و ذیل آیه «واللّهُ بَصیرٌ بِما یَعمَلون» (بقره/2،96) به آن تصریح‌کرده‌اند.[59] ناگفته نماند این نظر با فراگیر بودن و اطلاق متعلق بصیر در آیاتی مانند 19 ملک/67 و 20 فرقان/25 منافات دارد.
3. گروهی دیگر بصیر بودن خدا را نوعی ادراک حسی دانسته‌اند. عده‌ای از این گروه بر اساس اعتقاد به تجسم و مباشرت با اجسام در حق تعالی، به باور باطل خود بصیر بودن خدا را جسمانی پنداشته‌اند؛ امّا برخی برآن‌اند که احساس در خدا، بر اثر منزه بودن از قصور و مبرا بودن از احتیاج به ابزار، بدون آلت حاصل می‌شود. به گفته برخی، رأی اخیر متفرع بر احساس است و احساس به خودی خود نوعی قصور هم در مُدرِک و هم مُدرَک است و تنها در صورتی می‌تواند وجه صحیحی داشته باشد که از دانشمندی راسخ در حکمت صادر شود[60]، چنان که برخی از اهل معرفت، بصیر و سمیع را در آیه «لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ و هُوَ السَّمیعُ البَصیر» (شوری/42،11) هم از اوصاف تشبیهی و هم از اوصاف تنزیهی دانسته‌اند. تشبیهی بودن آن دو به این دلیل است که بر خداوند و بر غیر وی اطلاق می‌شوند و تنزیهی بودن آن دو از این جهت است که سمع و بصر در حقیقت اختصاص به خدا دارد، چنان که این اختصاص از تقدیم ضمیر «هو» بر خبر معرّف به «ال» در آیه یاد شده استفاده می‌شود.[61]
 

منابع

بحار‌الانوار؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التفسیر الکبیر؛ الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعه؛ شرح چهل حدیث؛ شرح فصوص الحکم؛ شمس العلوم و دواء کلام العرب من‌الکلوم؛ الکافی؛ کلمه علیا در توقیفیت اسماء؛ لسان‌العرب؛ مجمع البحرین؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المقصد الاسنی فی شرح اسماء الله الحسنی.
محمد هادی ذبیح زاده روشن و بخش فلسفه و کلام


 


[44]. التحقیق، ج‌1، ص‌282، «بصر»
[45]. لسان العرب، ج‌1، ص‌418، «بصر».
[46]. مجمع البحرین، ج‌1، ص‌204؛ شمس‌العلوم، ج‌1، ص‌541‌ـ‌542‌، «بصر».
[47]. مفردات، ص‌127؛ شمس العلوم، ج‌1، ص‌542‌، «بصر».
[48]. المقصد الاسنی، ج‌81‌ـ‌82‌.
[49]. کلمه علیا، ص‌42.
[50]. شرح فصوص الحکم، ص‌43‌ـ‌44.
[51]. الکافی، ج‌1، ص‌159.
[52]. بحارالانوار، ج‌4، ص‌176، 292.
[53]. کلمه علیا، ص‌42.
[54]. اسفار، ج‌6‌، ص‌422؛ شرح‌فصوص الحکم، ص‌45؛ چهل‌حدیث، ص‌612‌ـ‌613‌.
[55]. اسفار، ج‌6‌، ص‌423.
[56]. التفسیر الکبیر، ج‌22، ص‌61‌.
[57]. المیزان، ج‌14، ص‌156.
[58]. اسفار، ج‌6‌، ص‌422؛ چهل حدیث، ص‌612‌.
[59]. التبیان، ج1، ص360؛ مجمع‌البیان، ج‌1، ص‌323؛ المیزان، ج‌1، ص‌229.
[60]. اسفار، ج‌6‌، ص‌422.
[61]. شرح فصوص الحکم، ص‌512‌ـ‌517‌.
 

 
 

افترا

یونس بن عبد الرّحمن از پاره‏اى از اصحاب خود نقل کرده که امام صادق علیه السّلام فرمود: هر انسان بالغى چه مرد و چه زن اگر افترا بندد بر صغیر یا کبیر- چه مرد باشد چه زن، چه مسلمان چه نامسلمان، و چه آزاد باشد چه بنده- باید حدّ تهمت (هشتاد تازیانه) بخورد، و اگر بالغ نبود حدّ تأدیب یعنى تعزیر شود.

 

کاش جلوی زبان خود را می گرفتی ، کاش برای دیده شدن و مطرح شدن راه دیگری را انتخاب می کردی ، کاش وقتی در جمع دوستان و آشنایان نشسته ای وقتی حرفی برای گفتن نداری دیگران را قربانی نکنی کاش با مطالعه و کسب  آگاهی های مفید فرهنگ خود را بالا ببری  ، کاش .....

حرف زدن و تهمت و افترا بستن چند ثانیه بیشتر طول نمی کشد ولی جمع کردن و پاک کردن آن از ذهن انسان های بیماری که از فرط بیکاری برای خودشان هم حرف در می آورند سخت و جانکاه است .

و بیچاره آن که به او تهمت و افترا بسته می شود ، هر چه آبرو جمع کرده به باد فنا خواهد رفت و کمر او زیر بار این تهمت و افترا خواهد شکست و داستان او تا ابد در تاریخ ذهن ها باقی خواهد ماند حتی اگر به طور کامل از او رفع شبهه شده باشد .

بد نیست گاهی اوقات خود را جای دیگران بگذاریم و بعد تصمیم به کاری بگیریم و یادمان باشد که آخرتی نیز هست و روزی خواهد رسید که باید جواب پس دهیم حتی اگر آن کسی را که مورد افترا و تهمت قرار داده ایم ، مارا به حقیقت تمام ببخشد ..........

برای شما لحظه ای هست و برای او تمام عمر و زندگی اش ....

کمی واقع بینانه باشیم ، دنیا همیشه فیلم نیست ، اگر هم باشد گاهی اوقات نمی توان قسمتی از آن را سانسور کرد....

 

p63

* تنها آغاز را باید جشن گرفت چرا که شیره جهان در رشد و زایندگیست . حکیم ارد بزرگ *

 

* دو چیز را خداوند در دنیا کفر می دهد ؛ تعدی و ناسپاسی پدر و مادر . رسول خدا صلی الله علیه و آله *

s62

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛

هر روز یک صفحه

صفحه شصت و دو (92-100)

 

سورةُ آل عمران

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

 

 

لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ (92)

 

کُلُّ الطَّعامِ کانَ حِلاًّ لِبَنی‏ إِسْرائیلَ إِلاَّ ما حَرَّمَ إِسْرائیلُ عَلى‏ نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ

 

تُنَزَّلَ التَّوْراةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْراةِ فَاتْلُوها إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ (93)

 

فَمَنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (94)

 

قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ (95)

 

إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ (96)

 

فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ

 

حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ (97)

 

قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَهیدٌ عَلى‏ ما تَعْمَلُونَ (98)

 

قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ

 

وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (99)

 

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تُطیعُوا فَریقاً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إیمانِکُمْ کافِرینَ (100)

 

 

ترجمه فارسی :

 

شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید مگر از آنچه دوست مى‏دارید و محبوب شماست در راه خدا انفاق کنید، و آنچه انفاق کنید خدا بر آن آگاه است. (92)

همه طعامها بر بنى اسرائیل حلال بود مگر آن را که یعقوب پیش از نزول تورات بر خود حرام کرد. بگو: اگر راست مى‏گویید حکم تورات را آورده، تلاوت کنید. (93)

پس کسانى که بعد از این حجّت بر خدا دروغ بندند، البته ستمکاران هم آنها خواهند بود. (94)

بگو: سخن خدا راست است، پس باید از آیین ابراهیم پیروى کنید که بر آیین پاک توحید بود و هرگز از مشرکان نبود. (95)

اول خانه‏اى که براى عبادت خلق بنا شد همان خانه (کعبه) است که در بکّه است که در آن برکت و هدایت خلایق است. (96)

در آن خانه آیات (ربوبیّت) هویداست، مقام ابراهیم خلیل است، و هر که در آنجا داخل شود ایمن باشد. و مردم را حجّ و زیارت آن خانه به امر خدا واجب است بر هر کسى که توانایى براى رسیدن به آنجا دارد، و هر که کافر شود (به خود زیان رسانده و) خدا از جهانیان بى‏نیاز است. (97)

بگو: اى اهل کتاب، چرا به آیات خدا کافر مى‏شوید حال آنکه خدا گواه اعمال شماست؟! (98)

بگو: اى اهل کتاب، چرا اهل ایمان را از راه خدا باز مى‏دارید و اهل ایمان را به راه باطل مى‏خوانید در صورتى که (به زشتى این عمل) آگاهید؟! و (بترسید که) خدا از کردار شما غافل نیست. (99)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، اگر پیروى بسیارى از اهل کتاب کنید شما را بعد از ایمان به کفر بر مى‏گردانند. (100)

 

ترجمه انگلیسی :

 

) X (You will never attain virtue until you spend something you are fond of; while God is Aware of anything you may spend.) 92 (

Every] kind of [food was permitted the Children of Israel except what Israel had banned herself before the Torah came down. SAY:" Bring the Torah and recite it if you have been truthful.") 93 (

Those who invent a lie concerning God after that will be wrongdoers.) 94 (

SAY:" God has spoken truly, so follow the sect off Abraham the Seeker; he was no one to associate] others with God [.") 95 (

The first House] of worship [set up for mankind was the one at Becca) sic (; it was blessed and a guidance for;] everyone in [the Universe.) 96 (

In it are clear signs] such as [Abraham's station. Anyone who enters it will be secure. Pilgrimage to the House is a duty imposed on mankind by God, for anyone who can afford a way to do so. Anyone who disbelieves] will find [that God is Transcendent, beyond] any need of [the Universe.) 97 (

SAY:" People of the Book, why do you disbelieve in God's signs while God is a Witness for anything you do?") 98 (

SAY:" People of the Book, why do you obstruct God's way for anyone who believes, seeking to make it crooked, while] moreover [, you) are (watching it happen? God is not oblivious of what you are doing.) 99 (

You who believe, if you were to obey a group of those who have been given the Book, they would turn you back into disbelievers following your] profession of [faith.) 100

h51

حکمت 51

 

: وَ قَالَ ع عَیْبُکَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَکَ جَدُّکَ

 

ترجمه فارسی :

 

(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: عیب تو تا آن گاه که روزگار با تو هماهنگ باشد، پنهان است.

 

ترجمه انگلیسی :

 

Amir al-mu'minfn, peace be upon him, said: So long as your position is good, your defects will remain covered.

نام الهی رحمان در قرآن

 
ژاک ژومیه (1)

نام رحمان بارها در قرآن، چه در آغاز سوره‏ها و چه درون آنها، آمده است. این نام 56 بار درون سوره‏ها آمده که 16 مورد آن تنها در سوره مریم است. رحمان، صفت بروزن فعلان و دارای معنای مبالغه است. در کنار هم آمدن دو صفت رحمان و رحیم دربرگیرنده مفهوم تأکید متقابل این دو می‏باشد.
در قرن دوم و سوم میلادی، خدا به این وصف در یمن خوانده می‏شده، و این واژه به معنای خدای نیک بوده است. نیک در اینجا نقش صفت ندارد، بلکه بخشی از تعبیری است که خدا به وسیله آن و پس از ترجیح آن بر دیگر تعابیر خوانده می‏شود.

p62

* تجربه درسی است گرانبها که ارزش آن از کلیه دروس اساتید عالیقدر بالاتر است . سیسرون *

 

* اهل بازار ، پرواز نمی کنند و پرنده هم نمی بینند . حکیم ارد بزرگ *

h50

حکمت 50

 

و قال ع قلوب الرجال وحشیة فمن تألفها أقبلت علیه

 

ترجمه فارسی :

 

(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دل‏هاى مردم گریزان است، به کسى روى آورند که خوشرویى کند.

 

ترجمه انگلیسی :

 

Amir al-mu'mirim, peace be upon him, said: The hearts of the people are like wild beasts. Whoever tames them, they would pounce upon him