هر روز یک صفحه قرآن/Every day, along with a page of the Holy Quran :: Global Village😊💕

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

👈 هنگامی که در این وبلاگ حضور داری با خود صادق باش ، گوش ها ، چشم ها و لب های خود را لحظه ای از قید شیطان درون خود آزاد ساز !😉

خداوند حقیقت را می بیند اما صبر می کند ..... من عاشق خدایم هستم دعا کنید هر چه زودتر به عشقم برسم😘

گاهی انسان مطالب ساده و ابتدایی و تکراری را نیز به سادگی فراموش میکند ، پس لطفا فقط ببین !😉

در این وبلاگ پذیرفتن هیچ چیز اجباری نیست..... روزی یک نفر هم چشمهایش به دیدن یک کلمه قرآن روشن شود ، برای این بنده ی حقیر کافی ست... دیگر چیزی نمی خواهم😊


*بعد از نماز یادتون نره !سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ و سى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ بگوید و در بعضى روایات سُبْحانَ اللّهِ پیش از اَلْحَمْدُلِلّهِ وارد شده .*

تبلیغات
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۰، ۱۶:۰۲ - زیاده متابعین
    good luck
نویسندگان
پیوندها

۶۰۶ مطلب با موضوع «هر روز یک صفحه قرآن/Every day, along with a page of the Holy Quran» ثبت شده است

s307

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛

هر روز یک صفحه

صفحه سیصد و هفت (38-26)

سورةُ مَریَم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

فَکُلی‏ وَ اشْرَبی‏ وَ قَرِّی عَیْناً فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولی‏ إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا (26)

 

فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا یا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا (27)

 

یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا (28)

 

فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا (29)

 

قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‏ نَبِیًّا (30)

 

وَ جَعَلَنی‏ مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا (31)

 

وَ بَرًّا بِوالِدَتی‏ وَ لَمْ یَجْعَلْنی‏ جَبَّاراً شَقِیًّا (32)

 

وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا (33)

 

ذلِکَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذی فیهِ یَمْتَرُونَ (34)

 

ما کانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (35)

 

وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ (36)

 

فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظیمٍ (37)

 

أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ یَوْمَ یَأْتُونَنا لکِنِ الظَّالِمُونَ الْیَوْمَ فی‏ ضَلالٍ مُبینٍ (38)

 


ترجمه فارسی

 

پس [از آن خرما] بخور و [از آن نهر] بیاشام و خاطرت را شاد و خوش دار، و اگر از مردم کسى را دیدى [که درباره نوزادت پرسید] بگو: من براى [خداى‏] رحمان روزه [سکوت‏] نذر کرده‏ام، پس هرگز امروز با هیچ انسانى سخن نخواهم گفت. (26)

آن گاه نوزاد را در حالى که [در آغوشش‏] حمل مى‏کرد، نزد قومش آورد. گفتند: اى مریم! به راستى که تو کارى شگفت [و بى‏سابقه و ناپسندى‏] مرتکب شده‏اى. (27)

اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت بدکاره بود [این طفل را از کجا آورده‏اى؟] (28)

پس مریم به نوزاد اشاره کرد [که از او بپرسید.] گفتند: چگونه با کودکى که در گهواره است، سخن بگوییم؟! (29)

نوزاد [از میان گهواره‏] گفت: بى‏تردید من بنده خدایم، به من کتاب عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است. (30)

و هر جا که باشم بسیار بابرکت و سودمندم ساخته، و مرا تا زنده‏ام به نماز و زکات سفارش کرده است. (31)

و مرا نسبت به مادرم نیکوکار [و خوش‏رفتار] گردانیده و گردنکش و تیره‏بختم قرار نداده است. (32)

و سلام بر من روزى که زاده شدم، و روزى که مى‏میرم، و روزى که زنده برانگیخته مى‏شوم. (33)

این است عیسى بن مریم، همان قول حق که [یهود و نصارى‏] درباره او در تردیدند. (34)

خدا را نسزد که هیچ فرزندى [براى خود] برگیرد او منزّه است چون پدید آمدن چیزى را اراده کند، فقط به آن مى‏گوید: باش، پس بى‏درنگ موجود مى‏شود. (35)

 [عیسى گفت:] بى‏تردید خدا [ىِ یکتا] پروردگار من و شماست پس او را بپرستید [که‏] این راهى راست است. (36)

ولى گروه‏هایى از میان آنان [درباره عیسى‏] اختلاف کردند، پس واى بر کسانى که [با افراط در شأن عیسى‏] کافر شدند از حضور در روزى بزرگ! (37)

آنان روزى که به سوى ما مى‏آیند [نسبت به حقایق‏] چه شنوا و چه بینا مى‏شوند، ولى امروز ستمکاران در گمراهى آشکارند. (38)

 

Translation of the Qur'an

Page (307  ) verses Sura Maryam(26-38  )

 

Sura Maryam

In the nane of God

 

Eat and drink, and refresh yourself. Should you see even a single human being, then say: 'I have vowed to keep a fast to the Mercy-giving whereby I'll never speak to any person today!" ') 26 (

She carried him back to her family. They said:" Mary, you have brought something hard to believe!) 27 (

Kinswoman of Aaron, your father was no evil man, nor was your mother a loose woman.") 28 (

She pointed to him. They said:" How shall we talk to someone who is a child in the cradle?") 29 (

He said:" I am God's servant. He has given me the Book and made me a prophet.) 30 (

He has made me blessed wherever I may be, and commissioned me to pray and] pay [the welfare tax so long as I live;) 31 (

and] to act [considerate towards my mother. He has not made me domineering, hard to get along with.) 32 (

Peace be on the day I was born, and the day I shall die and the day I am raised to life again!") 33 (

Such was Jesus, the son of Mary;] it is [a true statement which they are still puzzling over.) 34 (

It is not God's role to adopt a son. Glory be to Him! Whenever He determines upon some matter, He merely tells it:" Be!", and it is.) 35 (

God is my Lord and your Lord, so worship Him] Alone [. This is a Straight Road] to follow [.) 36 (

Factions have differed among themselves, yet how awful will it be for those who disbelieve when it comes to the spectacle on such a dreadful day!) 37 (

Listen to them and watch for the day when they will come to Us; though wrongdoers are in obvious error even today.) 38 (

 

 

 

s306

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛

هر روز یک صفحه

صفحه سیصد و شش (12-25)

سورةُ مَریَم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

 

یا یَحْیى‏ خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا (12)

 

وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَکاةً وَ کانَ تَقِیًّا (13)

 

وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا (14)

 

وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا (15)

 

وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَکاناً شَرْقِیًّا (16)

 

فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا (17)

 

قالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا (18)

 

قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا (19)

 

قالَتْ أَنَّى یَکُونُ لی‏ غُلامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنی‏ بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا (20)

 

قالَ کَذلِکِ قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ کانَ أَمْراً مَقْضِیًّا (21)

 

فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا (22)

 

فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‏ جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ یا لَیْتَنی‏ مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا (23)

 

فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنی‏ قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا (24)

 

وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا (25)

 

ترجمه فارسی

 

اى یحیى! کتاب را به قوت و نیرومندى بگیر و به او در حالى که کودک بود، حکمت دادیم. (12)

و از سوى خود مهرورزى [به همه مردم‏] و پاکى و شایستگى [به او عطا کردیم‏] و او همواره پرهیزکار بود. (13)

و به پدر و مادرش نیکوکار بود و سرکش و نافرمان نبود. (14)

و بر او سلام باد روزى که زاده شد، و روزى که مى‏میرد، و روزى که زنده برانگیخته مى‏شود. (15)

و در این کتاب [سرگذشتِ‏] مریم را یاد کن هنگامى که از خانواده‏اش [در] مکان شرقى کناره گرفت. (16)

و جدا از آنان پوشش و پرده‏اى براى خود قرار داد. و ما روح خود را به سوى او فرستادیم، پس براى او [به صورت‏] بشرى خوش اندام و معتدل نمودار شد. (17)

مریم گفت: همانا من از تو به [خداى‏] رحمان پناه مى‏برم، اگر پرهیزکار هستى [از من فاصله بگیر.] (18)

گفت: جز این نیست که من فرستاده پروردگار تو هستم براى آنکه پسرى پاک و پاکیزه به تو ببخشم. (19)

گفت: چگونه براى من پسرى خواهد بود در حالى که نه هیچ بشرى با من ازدواج کرده است و نه بدکار بوده‏ام. (20)

گفت: چنین است [که گفتى، ولى‏] پروردگارت فرموده است: این کار بر من آسان است و [فرزندى بدون ازدواج به او بخشیدن‏] براى این [است‏] که او را نشانه‏اى [از قدرت خود] براى مردم و رحمتى از سوى خود قرار دهیم و این کار شدنى است. (21)

پس به عیسى حامله شد و به خاطر او در مکانى دور کناره گرفت. (22)

آن گاه درد زاییدن، او را به ناچار به جانب درخت خرما کشانید [در آن حال‏] گفت: اى کاش پیش از این میمردم و یکسره از خاطره‏ها فراموش شده بودم. (23)

پس کودک از زیر [پاى‏] او ندایش داد: غمگین مباش که پروردگارت از زیر [پاى‏] تو نهر آبى پدید آورده است [تا بیاشامى و شستشو کنى.] (24)

و تنه خرما را به سوى خود بجنبان تا برایت خرماى تازه و از بار چیده بریزد. (25)

 

Translation of the Qur'an

Page ( 306 ) verses Sura Maryam(12-25  )

 

Sura Maryam

In the nane of God

 

" John, hold firmly to the Book." We gave him discretion as a young boy) 12 (

plus compassion from Our presence and innocence. He was conscientious) 13 (

and considerate towards his parents, and was not demanding, rebellious.) 14 (

Peace be upon him the day he was born, and the day he will die, and the day he is raised to life again!) 15 (

) II (Mention in the Book how Mary withdrew from her people to an Eastern place.) 16 (

She chose to be secluded from them. We sent her Our spirit, who presented himself to her as a full- grown human being.) 17 (

She said:" I take refuge with the Mercy-giving from you, unless you are someone who does his duty.") 18 (

He said:" I am only your Lord's messenger to bestow a clean-living boy on you.") 19 (

She said:" How shall I have a boy when no human being has ever touched me, nor am I a loose woman?") 20 (

He said:" Thus your Lord has said: 'It is a simple matter for Me] to do [. We will grant him as a sign for mankind and a mercy from Ourself. ' It is a matter that has been decided.") 21 (

So she conceived him, and withdrew to a remote place to have him.) 22 (

Labor pains came over her by the trunk of a datepalm. She said:" If only I had died before this, and been forgotten, overlooked!") 23 (

Someone called out to her from below where she was:" Don't feel so sad! Your Lord has placed a brook at your feet.) 24 (

Shake the trunk of the datepalm towards you so it will drop some fresh dates on you.) 25 (

 

 

 

 

s305

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه 
صفحه سیصد و پنج (11-1)
 
  1. سورةُ مَریَم
  2.  
  3. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏
 
کهیعص (1)
 
ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا (2)
 
إِذْ نادى‏ رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا (3)
 
قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیًّا (4)
 
وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائی‏ وَ کانَتِ امْرَأَتی‏ عاقِراً فَهَبْ لی‏ مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا (5)
 
یَرِثُنی‏ وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا (6)
 
یا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیى‏ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا (7)
 
قالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لی‏ غُلامٌ وَ کانَتِ امْرَأَتی‏ عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا (8)
 
قالَ کَذلِکَ قالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً (9)
 
قالَ رَبِّ اجْعَلْ لی‏ آیَةً قالَ آیَتُکَ أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا (10)
 
فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى‏ إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَ عَشِیًّا (11)
 
 
ترجمه فارسی
 
به نام خدا که رحمتش بى‏اندازه است و مهربانى‏اش همیشگى (0)
کهیعص (1)
 [آیاتى که بر تو خوانده مى‏شود] یاد رحمت پروردگارت بر بنده‏اش زکریاست. (2)
هنگامى که پروردگارش را با دعایى پنهان خواند، (3)
گفت: پروردگارا! به راستى استخوانم سست شده و [موىِ‏] سرم از پیرى سپید گشته، و پروردگارا! هیچ‏گاه درباره دعا به پیشگاهت [از اجابت‏] محروم و بى‏بهره نبودم. (4)
و همانا من پس از خود از خویشاوندانم بیمناکم، و همسرم [از شروع زندگى‏] نازا بوده است، پس مرا از سوى خود فرزندى عطا کن. (5)
که از من و خاندان یعقوب ارث ببرد، و او را پروردگارا! [از هر جهت‏] مورد رضایت [خود] قرار ده. (6)
اى زکریا! ما تو را به پسرى که نامش یحیى است، مژده مى‏دهیم، [و] پیش از این همنامى براى او قرار نداده‏ایم. (7)
گفت: پروردگارا! چگونه برایم پسرى خواهد بود در حالى که همسرم نازا بوده است و خود نیز از پیرى به فرتوتى رسیده‏ام؟! (8)
 [فرشته وحى به او] گفت: چنین است [که گفتى، ولى‏] پروردگارت فرمود: این [کار] بر من آسان است، و همانا تو را پیش از این در حالى که چیزى نبودى آفریدم. (9)
گفت: پروردگارا! براى من نشانه‏اى قرار ده. گفت: نشانه تو این است که سه شبانه‏روز در حالى که سالم هستى، قدرت سخن گفتن با مردم نخواهى داشت. (10)
پس [به دنبال ناتوانى از سخن گفتن‏] از عبادتگاهش بر قومش درآمد و به آنان اشاره کرد که صبح و شام خدا را تسبیح گویید. (11)
 
Translation of the Qur'an
Page ( 305 ) verses Sura maryam ( 1- 11  )
 
Sura maryam
In the name of God
 
In the name of God, the Mercy-giving, the Merciful!
K. H. Y. E.) 1 (
) I (] This is [a Reminder of your Lord's mercy towards his servant Zachariah) 2 (
when he appealed to his Lord with a suppressed cry.) 3 (
He said:" My Lord, my bones are tottering for me and my head is glistening with white hair, while I have never been grumbling in my appeal to You, my Lord!) 4 (
Yet I fear for my heirs after me while my wife is barren, so grant me goodly an heir from Your presence.) 5 (
who may inherit from me, and inherit from Jacob's house. Make him someone we can approve of, my Lord!") 6 (
" Zachariah, We bring you news about a boy whose name will be John. We have not given such a name to anyone before.") 7 (
He said:" My Lord, how will I have a boy while my wife is barren and I have reached such extreme old age?") 8 (
He said:" Just as your Lord has said: 'It is a trifling thing for me] to do [. I created you before while you were still nothing!" ') 9 (
He said:" My Lord, grant me a sign!" He said:" Your sign will be that you will not speak to any people for three nights in a row.") 10 (
He came forth to his folk from the sanctuary and revealed to them how they should glorify] God [both morning and evening.) 11 (
 

s304

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه 
صفحه سیصد و چهار  (110-98)
 
سورةُ الکَهف
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏
 
قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّی فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاءَ وَ کانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا (98)
 
وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فی‏ بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً (99)
 
وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ لِلْکافِرینَ عَرْضاً (100)
 
الَّذینَ کانَتْ أَعْیُنُهُمْ فی‏ غِطاءٍ عَنْ ذِکْری وَ کانُوا لا یَسْتَطیعُونَ سَمْعاً (101)
 
أَ فَحَسِبَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنْ یَتَّخِذُوا عِبادی مِنْ دُونی‏ أَوْلِیاءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرینَ نُزُلاً (102)
 
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرینَ أَعْمالاً (103)
 
الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً (104)
 
أُولئِکَ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً (105)
 
ذلِکَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیاتی‏ وَ رُسُلی‏ هُزُواً (106)
 
إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً (107)
 
خالِدینَ فیها لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً (108)
 
قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً (109)
 
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (110)
 
 
ترجمه فارسی
 
[ذوالقرنین پس از پایان یافتن کار سد] گفت: این رحمتى است از پروردگار من، ولى زمانى که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را درهم کوبد [و به صورت خاکى مساوى با زمین قرار دهد]، و وعده پروردگارم حق است. (98)
و در آن روز که برخى با برخى دیگر درهم و مخلوط موج مى‏زنند، رهایشان مى‏کنیم و در صور دمیده شود، پس همه آنان را [در عرصه قیامت‏] گرد مى‏آوریم. (99)
و دوزخ را در آن روز [به صورتى بسیار ترسناک‏] براى کافران آشکار مى‏کنیم. (100)
همان کسانى که دیده [بصیرت‏] شان از یاد من در پرده [غفلت‏] بود، و نمى‏توانستند [سخن خدا را] بشنوند. (101)
آیا کسانى که کافرند، پنداشته‏اند که بندگان مرا به جاى من سرپرستان خود مى‏گیرند [براى آنان در دنیا و آخرت کارى انجام مى‏دهند؟! چنین نیست قطعاً] ما دوزخ را براى پذیرایى کافران آماده کرده‏ایم. (102)
بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم از جهت عمل آگاه کنم؟ (103)
 [آنان‏] کسانى هستند که کوششان در زندگى دنیا به هدر رفته [و گم شده است‏] در حالى که خود مى‏پندارند، خوب عمل مى‏کنند. (104)
آنان کسانى هستند که آیات پروردگارشان و دیدار [قیامت و محاسبه اعمال‏] را به وسیله او منکر شدند، [و] در نتیجه اعمالشان تباه و بى‏اثر شده است، و روز قیامت میزانى براى [محاسبه اعمال‏] آنان برپا نمى‏کنیم. (105)
این است [وضع و حال زیانکاران‏] به سبب آنکه کفر ورزیدند و آیات من و پیامبرانم را به مسخره گرفتند. (106)
مسلماً کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، بهشت‏هاى فردوس جاى پذیرایى آنان است. (107)
در آن جاودانه‏اند و از آن درخواست انتقال به جاى دیگر نمى‏کنند. (108)
بگو: اگر دریا براى [نوشتن‏] کلمات پروردگارم [که مخلوقات او هستند] مرکب شود، پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد، یقیناً دریا پایان مى‏یابد، و اگرچه مانند آن دریا را به کمک بیاوریم. (109)
بگو: جز این نیست که من هم بشرى مانند شمایم که به من وحى مى‏شود که معبود شما فقط خداى یکتاست پس کسى که دیدار [پاداش و مقام قرب‏] پروردگارش را امید دارد، پس باید کارى شایسته انجام دهد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نکند. (110)
 
Translation of the Qur'an
Page ( 304  ) verses Sura al-kahf ( 98 - 110 )
 
Sura al-Kahf
In the nane of God
 
He said:" This is a mercy from my Lord. Whenever my Lord's promise comes, he will make it crumble. My Lord's promise is true!") 98 (
We will leave some of them surging over others on that day. The Trumpet shall be blown, and We will gather them all together.) 99 (
On that day We will spread Hell out on display for disbelievers) 100 (
whose eyes have been under blinders against] seeing [My reminder. They have not even managed to hear!) 101 (
) XII (Do those who disbelieve reckon they will adopt My servants as patrons instead of Me? We have reserved Hell as a lodging for disbelievers!) 102 (
SAY:" Shall We announce to you those who have lost the most through] their [actions?") 103 (
Those whose effort led them astray during worldly life, while they reckoned they were producing something fine,) 104 (
are the ones who have disbelieved in their Lord's signs and about meeting Him; their actions will prove to be useless, and We shall set up no weighing-in for them on Resurrection Day.) 105 (
Such will be their reward- Hell, because of how they have disbelieved and taken My signs and My messengers for a laughingstock.) 106 (
Those who believe and perform honorable deeds will have the gardens of Paradise as a lodging) 107 (
to live in for ever; they will never seek any transfer from it.) 108 (
SAY:" If the sea were an inkwell for the words of my Lord, the sea would be drained before my Lord's words would be spent even though we brought the same again to replenish it.) 109 (
SAY:" I am only a human being like yourselves; it has been revealed to me that your deity is God Alone. Anyone who is expecting to meet his Lord should act honorably and not associate anyone in the worship due his Lord.") 110 (
 

s303

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه 
صفحه سیصد و سه (97-84)
 
سورةُ الکَهف
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏
 
إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ سَبَباً (84)
 
فَأَتْبَعَ سَبَباً (85)
 
حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فی‏ عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فیهِمْ حُسْناً (86)
 
قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلى‏ رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً (87)
 
وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنى‏ وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا یُسْراً (88)
 
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (89)
 
حَتَّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى‏ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً (90)
 
کَذلِکَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَیْهِ خُبْراً (91)
 
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (92)
 
حَتَّى إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً (93)
 
قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلى‏ أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا (94)
 
قالَ ما مَکَّنِّی فیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعینُونی‏ بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً (95)
 
آتُونی‏ زُبَرَ الْحَدیدِ حَتَّى إِذا ساوى‏ بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونی‏ أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْراً (96)
 
فَمَا اسْطاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً (97)
 
 
ترجمه فارسی
 
ما به او در زمین، قدرت و تمکّن دادیم و از هر چیزى [که براى رسیدن به هدف‏هایش نیازمند به آن بود] وسیله‏اى به او عطا کردیم. (84)
پس [با توسل به وسیله‏] راهى را [براى سفر به غرب‏] دنبال کرد. (85)
تا زمانى که به محل غروب خورشید رسید [منظره غروب‏] خورشید را چنین یافت که در چشمه‏اى گرم و لجن‏آلود غروب مى‏کند، و نزد آن قومى را یافت [که فساد و ستم مى‏کردند]. گفتیم: اى ذوالقرنین! یا [این قوم را به کیفر فساد و ستمشان‏] عذاب مى‏کنى و یا در میانشان شیوه‏اى نیک در پیش مى‏گیرى. (86)
ذوالقرنین گفت: اما هر که [با کفر، فساد و گناه‏] ستم کرده عذابش مى‏کنیم، آن گاه به سوى پروردگارش بازگردانده مى‏شود، پس او را عذابى سخت خواهد کرد. (87)
و اما هر که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده است، پس بهترین پاداش براى اوست، و ما هم از سوى خود تکلیفى آسان به او خواهیم داد. (88)
پس [باز هم با توسل به وسیله‏] راهى را [براى سفر به شرق‏] دنبال کرد. (89)
تا زمانى که به محل طلوع خورشید رسید، آن را یافت که بر قومى طلوع مى‏کند که در برابر آن پوششى [از مسکن و لباس‏] براى آنان قرار نداده‏ایم. (90)
 [سرگذشت ذوالقرنین و ملت‏ها] این‏گونه [بود]، و یقیناً ما به آنچه [از وسایل و امکانات مادى و معنوى‏] نزد او بود، احاطه [علمى‏] داشتیم. (91)
سپس [با توسل به وسیله‏] راهى را [براى سفر دیگر] دنبال کرد. (92)
تا زمانى که میان دو کوه رسید، نزد آن دو کوه، قومى را یافت که هیچ سخنى را به آسانى نمى‏فهمیدند. (93)
 [آنان با رمز، اشاره و با هر وسیله‏اى که ممکن بود] گفتند: اى ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج [با کشتن و غارت و تخریب‏] در این سرزمین فساد مى‏کنند آیا مى‏پذیرى که ما مزدى برایت قرار دهیم تا میان ما و آنان سدّى بسازى؟ (94)
گفت: آنچه پروردگارم مرا در آن تمکّن و قدرت داده [از مزد شما] بهتر است پس شما مرا با نیرویى یارى دهید [تا] میان شما و آنان سدّى سخت و استوار قرار دهم. (95)
براى من قطعه‏هاى [بزرگ‏] آهن بیاورید [و در شکاف این دو کوه بریزید، پس آوردند و ریختند] تا زمانى که میان آن دو کوه را هم‏سطح و برابر کرد، گفت: [در کوره‏ها] بدمید تا وقتى که آن [قطعه‏هاى آهن‏] را چون آتش سرخ کرد. گفت: برایم مس گداخته شده بیاورید تا روى آن بریزم. (96)
 [هنگامى که سد ساخته شد] یأجوج و مأجوج نتوانستند بر آن بالا روند، و نتوانستند در آن رخنه‏اى وارد کنند. (97)
 
Translation of the Qur'an
Page ( 303 ) verses Sura al-kahf ( 84 -97  )
 
Sura al-Kahf
In the nane of God
 
 
We established things on earth for him, and gave him access to everything;) 84 (
so he followed a] certain) 85 (
until when he reached the place where the sun sets, he found it setting in a mucky spring alongside which he) also (found some people. We said:" Double Horns, either you will punish] them [or else act kindly towards them.") 86 (
He said:" Anyone who has done wrong we shall punish; then he will be sent back to his Lord, and He will punish him with horrible torment.) 87 (
Anyone who believes and acts honorably will have the finest reward and we will tell him gently about our command.") 88 (
Then he followed] another [course) 89 (
until when he reached the place where the sun rises, he found it rising on a folk whom We had not granted any protection against it.) 90 (
That was how We controlled information about whatever lay before him.) 91 (
Then he followed] still another [course) 92 (
until when he reached two barriers, he found a folk on the nearer side of them who scarcely understood any speech.) 93 (
They said:" Double Horns, Gog and Magog are ravaging the earth. Shall we pay you tribute on condition that you place a barrier between us and them?") 94 (
He said:" Whatever my Lord has empowered me to do is even better, so help me with some] man [power: I'll place a rampart between you and them.) 95 (
Bring me blocks of iron." When he had levelled off] the space [between both cliffs, he said:" Blow on it!", until when he had built it up into a fire, he said:" Bring me molten brass so I may pour some over it.") 96 (
They neither managed to climb over it nor were they able to tunnel through it.) 97 (
 

s302

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه 
صفحه سیصد و دو (83-75)
 
سورةُ الکَهف
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏
 
 
قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً (75)
 
قالَ إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیْ‏ءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنی‏ قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْراً (76)
 
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا أَتَیا أَهْلَ قَرْیَةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما فَوَجَدا فیها جِداراً یُریدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقامَهُ قالَ لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً (77)
 
قالَ هذا فِراقُ بَیْنی‏ وَ بَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْویلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً (78)
 
أَمَّا السَّفینَةُ فَکانَتْ لِمَساکینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعیبَها وَ کانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفینَةٍ غَصْباً (79)
 
وَ أَمَّا الْغُلامُ فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشینا أَنْ یُرْهِقَهُما طُغْیاناً وَ کُفْراً (80)
 
فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً (81)
 
وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتیمَیْنِ فِی الْمَدینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ یَسْتَخْرِجا کَنزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْری ذلِکَ تَأْویلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً (82)
 
وَ یَسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکْراً (83)
 
 
ترجمه فارسی
 
گفت: [اى موسى!] آیا نگفتم که تو هرگز نمى‏توانى بر همراهى من شکیبایى کنى؟ (75)
گفت: بعد از این اگر چیزى از تو پرسیدم، دیگر با من مصاحبت مکن [براى آنکه‏] از جانب من به عذر قابل قبولى رسیده‏اى [و براى جدا شدن از من دلیل قاطعى دارى.] (76)
پس [هر دو] به راه افتادند تا هنگامى که به مردم شهرى رسیدند، از مردمش خوراک خواستند و آنان از اینکه آن دو را مهمان کنند، خوددارى کردند. پس در آن شهر، دیوارى یافتند که مى‏خواست فرو ریزد، پس او آن را [به گونه‏اى‏] استوار کرد [که فرو نریزد]. موسى گفت: اگر مى‏خواستى براى تعمیر آن دیوار، مزدى مى‏گرفتى [که براى خود خوراک فراهم آوریم.] (77)
گفت: [اى موسى!] اکنون زمان جدایى میان من و توست به زودى تو را به تفسیر و علت آنچه نتوانستى بر آن شکیبایى ورزى، آگاه مى‏کنم. (78)
اما آن کشتى، از بى‏نوایانى بود که [با آن‏] در دریا کار مى‏کردند و در برابرشان پادشاهى بود که هر کشتى سالم و بى‏عیبى را غاصبانه تصرف مى‏کرد، من خواستم معیوبش کنم [تا به دست آن ستم‏گر نیفتد.] (79)
و اما [آن‏] نوجوان [که او را کُشتم‏]، پدر و مادرش مؤمن بودند، پس ترسیدم که آن دو را [در آینده‏] به طغیان و کفر بکشاند. (80)
پس خواستیم پروردگارشان پاک‏تر و مهربان‏تر از او را به آنان عوض دهد. (81)
و اما آن دیوار از دو نوجوان یتیم در این شهر بود، و زیرش گنجى متعلق به آن دو قرار داشت، و پدرشان مردى شایسته بود، پس پروردگارت خواست که آن دو یتیم به حد رشد رسند وگنجشان را به سبب مِهر [ى که‏] پروردگارت [به آن دو] داشت بیرون آورند و من این را از پیش خود انجام ندادم. این است تفسیر و علت آنچه نتوانستى بر آن شکیبایى ورزى. (82)
و از تو درباره ذوالقرنین مى‏پرسند بگو: به زودى بخشى از سرگذشت او را [به وسیله آیاتى از قرآن‏] براى شما مى‏خوانم. (83)
 
Translation of the Qur'an
Page ( 302 ) verses Sura al-kahf ( 75 - 83 )
 
Sura al-Kahf
In the nane of God
 
He said:" Did I not tell you that you would never manage to have any patience with me?") 75 (
He said:" If I ever ask you about anything after this, do not let me accompany you. You have found an excuse so far as I am concerned.") 76 (
They both proceeded further till when they came to the people of a] certain [town, they asked its inhabitants for some food, and they refused to treat either of them hospitably. They found a wall there which was about to tumble down, so he set it straight. He said:" If you had wished, you might have accepted some payment for it.") 77 (
He said:" This] means [a parting between you and me. Yet I shall inform you about the interpretation of what you had no patience for.) 78 (
As for the ship, it belonged to some poor men who worked at sea. I wanted to damage it because there was a king behind them seizing every ship by force.) 79 (
The young man's parents were believers, and we dreaded lest he would burden them with arrogation and disbelief.) 80 (
We wanted their Lord to replace him for them with someone better than him in purity and nearer to tenderness.) 81 (
The wall belonged to two orphan boys] living [in the city, and a treasure of theirs lay underneath it. Their father had been honorable, so your Lord wanted them to come of age and claim their treasure as a mercy from your Lord. I did not do it of my own accord. That is the interpretation of what you showed no patience for.") 82 (
) XI (They will ask you about Double Horns. SAY:" I shall render an account of him for you.") 83 (

s301

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه 
صفحه سیصد و یک (74-62)
سورةُ الکَهف
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏
 
فَلَمَّا جاوَزا قالَ لِفَتاهُ آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً (62)
 
قالَ أَ رَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسیتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانیهُ إِلاَّ الشَّیْطانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَباً (63)
 
قالَ ذلِکَ ما کُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلى‏ آثارِهِما قَصَصاً (64)
 
فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً (65)
 
قالَ لَهُ مُوسى‏ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً (66)
 
قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً (67)
 
وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلى‏ ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً (68)
 
قالَ سَتَجِدُنی‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً وَ لا أَعْصی‏ لَکَ أَمْراً (69)
 
قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنی‏ فَلا تَسْئَلْنی‏ عَنْ شَیْ‏ءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً (70)
 
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَکِبا فِی السَّفینَةِ خَرَقَها قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً إِمْراً (71)
 
قالَ أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً (72)
 
قالَ لا تُؤاخِذْنی‏ بِما نَسیتُ وَ لا تُرْهِقْنی‏ مِنْ أَمْری عُسْراً (73)
 
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا لَقِیا غُلاماً فَقَتَلَهُ قالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً (74)
 
 
ترجمه فارسی
 
وقتى [از آنجا] گذشتند، موسى به خدمت گزارش گفت: غذاى صبح‏گاهى ما را بیاور که از این سفرمان سختى و خستگىِ بسیار دیدیم. (62)
خدمت گزارش گفت: آیا ندانستى چون کنار آن سنگ جاى گرفتیم، من ماهى را از یاد بردم و آن با وضعى شگفت‏انگیز راه خود را در دریا گرفت و رفت، و جز شیطان از خاطرم نبرد که آن را به یاد داشته باشم. (63)
موسى گفت: این [جاى فراموش کردن ماهى‏] همان است که ما در طلبش بودیم. پس با پى گرفتن جاى پاى خود [از راهى که آمده بودند] برگشتند. (64)
پس بنده‏اى از بندگان ما را یافتند که او را از نزد خود رحمتى داده و از پیشگاه خود دانشى ویژه به او آموخته بودیم. (65)
موسى به او گفت: آیا [اذن مى‏دهى که‏] من تو را [به این هدف‏] پیروى کنم که از آنچه به تو آموخته‏اند، مایه رشدى به من بیاموزى؟ (66)
گفت: [اى موسى!] تو هرگز نمى‏توانى بر همراهى من شکیبایى ورزى. (67)
و چگونه مى‏توانى بر چیزى که به آن احاطه [علمى‏] ندارى شکیبایى ورزى؟ (68)
گفت: اگر خدا بخواهد، مرا شکیبا خواهى یافت، و هیچ فرمانى را از تو مخالفت نخواهم کرد. (69)
گفت: [اى موسى!] اگر دنبال من آمدى، از هیچ چیز از من مپرس تا خودم درباره [حقیقتِ‏] آن با تو آغاز سخن کنم. (70)
پس هر دو به راه افتادند تا وقتى که در کشتى سوار شدند، او شکافى در کشتى ایجاد کرد. موسى گفت: آیا آن را شکافتى تا سرنشینانش را غرق کنى؟ به راستى که کارى بسیار زشت کردى! (71)
گفت: [اى موسى!] آیا نگفتم که تو هرگز نمى‏توانى بر همراهى من شکیبایى ورزى؟ (72)
گفت: مرا بر آنچه از یاد بردم، مؤاخذه مکن و در کارم به من سخت مگیر. (73)
پس [هر دو] به راه افتادند تا [زمانى که‏] به نوجوانى برخوردند پس [بنده ما] او را کشت. موسى گفت: آیا شخص بى‏گناهى را بدون آنکه کسى را کشته باشد، کُشتى؟ به راستى که کارى بسیار ناپسند مرتکب شدى! (74)
 
Translation of the Qur'an
Page ( 301 ) verses Sura al-kahf ( 62 - 74 )
 
Sura al-Kahf
In the nane of God
 
 
When they had gone still further, he told his young man:" Bring us our lunch; we have experienced so much strain along our journey.") 62 (
He said:" Did you see when we were resting by the rock, that I forgot the fish? Unless it was Satan who made me forget it so I did not remember it. It took its way through the sea like something marvellous!") 63 (
He said:" That is just what we've been searching for." So they retraced their steps the way they had come.) 64 (
They found one of Our servants to whom We had given mercy from Ourself and taught him knowledge from Our very presence.) 65 (
Moses said to him:" May I follow you so you may teach me some of the common sense you have been taught?") 66 (
He said:" You will never have any patience with me!) 67 (
How can you show any patience with something that is beyond your experience?") 68 (
He said:" You will find me patient, if God so wishes. I will not disobey you in any matter.") 69 (
He said:" If you follow me, do not ask me about anything until I tell you something to remember it by.") 70 (
) X (So they both started out until, as they boarded the ship, he bored a hole in her. He said:" Have you scuttled her to drown her crew? You have done such a weird thing!") 71 (
He said:" Didn't I say that you would not manage to show any patience with me?") 72 (
He said:" Do not take me to task for what I have forgotten, nor weigh me down by making my case too difficult for me.") 73 (
They journeyed on until when they met a youth, he killed him. He said:" Have you killed an innocent soul without any previous murder] on his part [? You have committed such a horrible deed!") 74 (
 

s300

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه 
صفحه دویست و سیصد (54-61)
 
سورةُ الکَهف
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏
 
 
وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فی‏ هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکْثَرَ شَیْ‏ءٍ جَدَلاً (54)
 
وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‏ وَ یَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلاَّ أَنْ تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلینَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ قُبُلاً (55)
 
وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلینَ إِلاَّ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ یُجادِلُ الَّذینَ کَفَرُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آیاتی‏ وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً (56)
 
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها وَ نَسِیَ ما قَدَّمَتْ یَداهُ إِنَّا جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فی‏ آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى‏ فَلَنْ یَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً (57)
 
وَ رَبُّکَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ یُؤاخِذُهُمْ بِما کَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذابَ بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ یَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلاً (58)
 
وَ تِلْکَ الْقُرى‏ أَهْلَکْناهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جَعَلْنا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً (59)
 
وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُباً (60)
 
فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَیْنِهِما نَسِیا حُوتَهُما فَاتَّخَذَ سَبیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَباً (61)
 
 
 
ترجمه فارسی
 
بى‏تردید در این قرآن از هر گونه مثلى براى مردم بیان کردیم [ولى مردم به انکار آنها برخاستند] و انسان از هر چیزى [با اصرار بر یک اعتقاد بى‏پایه‏] برخوردش [خصمانه‏تر و] ستیزه‏جو تر است. (54)
و هنگامى که هدایت به سوى مردم آمد، چیزى مانع ایمان آوردن آنان و درخواست آمرزش از پروردگارشان نشد، مگر [کبر و دشمنى آنان با حق که در چنان فضایى آکنده از کبر و دشمنى گویى انتظار مى‏بردند] که روش‏هاى [جارى ما در عذاب‏] پیشینیان [متکبّر کفر پیشه‏] به سراغشان آید، یا عذاب رویاروى به آنان رسد [تا آن زمان ایمان بیاورند و درخواست آمرزش کنند.] (55)
و ما پیامبران را جز مژده‏رسان و بیم‏دهنده نمى‏فرستیم، و آنان که کافرند به وسیله سخن باطل، ستیزه‏جویى و نزاع مى‏کنند تا به وسیله آن حق را تباه کنند! و آیات من و عذاب‏هایى که به آن بیمشان داده‏اند، به مسخره گرفتند. (56)
و کیست ستمکارتر از کسى که به وسیله آیات پروردگارش پند داده شود، ولى از آنها روى برگرداند و دست‏آورد پیشین خود را [که کفر، جدال و ستیز با حق است‏] فراموش کند؟ به راستى ما بر دل‏هاى آنان پوشش‏هایى قرار داده‏ایم تا قرآن را نفهمند، و در گوش‏هایشان سنگینى نهادیم [تا آن را نشنوند] و اگر آنان را به راه هدایت فراخوانى، هرگز و هیچ‏گاه هدایت نیابند. (57)
و پروردگارت بسیار آمرزنده [و] صاحب رحمت است. اگر مى‏خواست آنان را به کیفر گناهانى که مرتکب شده‏اند، مؤاخذه کند، قطعاً در عذابشان شتاب مى‏نمود [اما چنین نمى‏کند]، بلکه آنان را وعده‏گاهى است که هرگز در برابر آن کمترین پناهگاهى نخواهند یافت. (58)
و آن شهرها [یى که داستانشان را بر تو خواندیم‏] هنگامى که اهل آنها [با کفر و تکذیب آیات خدا] به خود ستم ورزیدند، هلاکشان کردیم، و براى هلاکتشان وقتى معلوم مقرّر نمودیم. (59)
و [یاد کن‏] هنگامى را که موسى به جوان [خدمت گزار] خود گفت: همواره مى‏روم تا به محل برخورد آن دو دریا برسم [چه اینکه زود برسم‏] یا روزگارى طولانى به سفرم ادامه دهم، [در هر حال مى‏روم تا براى تحصیل دانش بیشتر، عبد صالح حق را بیابم.] (60)
پس هنگامى که به محل برخورد دو دریا رسیدند، ماهى خود را [که براى خوردن فراهم کرده بودند] از یاد بردند، [آن‏] ماهى راه خود را [به طور سرازیر] در دریا پیش گرفت. (61)
 
Translation of the Qur'an
Page ( 300 ) verses Sura al-kahf ( 54 - 61  )
 
Sura al-Kahf
In the nane of God
 
) VIII (We have spelled out every sort of example for mankind in this Quran, yet every man uses it just for argument in most cases.) 54 (
What has prevented men from believing and seeking forgiveness from their Lord, once guidance has come to them, except] they may wish [that the practice of primitive people should come along with them, or that torment come face to face with them.) 55 (
We have sent emissaries merely as heralds and warners while those who disbelieve idly argue away so they may refute the Truth by means of it. They treat My signs and what they are warned of as a joke!) 56 (
Who is more in the wrong than someone who has been reminded about his Lord's signs and then avoids them, and forgets anything his hands may have sent on ahead? We have placed wrappings over their hearts and dullness in their ears lest they understand it. Even if you called them to guidance, they still would never consent to be guided.) 57 (
Your Lord is the Forgiving, the Possessor of Mercy. If He were to take them to task for what they have earned, He would hasten torment for them; instead they have their appointment from which they will never find any asylum.) 58 (
Such towns have We destroyed whenever they did wrong, and We fixed the time for their destruction.) 59 (
) IX (And so Moses told his young man:" I shall not give up until I reach the place where both seas meet, even though I spend ages doing so.") 60 (
So when they reached the place where they had met, they forgot their fish, which took its way to the sea as if it went out through a drain) 61 (
 

s299

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه 
صفحه دویست و نود و نه (46-53)
 
سورةُ الکَهف
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏
 
الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً (46)
 
وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً (47)
 
وَ عُرِضُوا عَلى‏ رَبِّکَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً (48)
 
وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمَّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً (49)
 
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونی‏ وَ هُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمینَ بَدَلاً (50)
 
ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً (51)
 
وَ یَوْمَ یَقُولُ نادُوا شُرَکائِیَ الَّذینَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ یَسْتَجیبُوا لَهُمْ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ مَوْبِقاً (52)
 
وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها وَ لَمْ یَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً (53)
 
 
ترجمه فارسی
 
مال و فرزندان، آرایش و زیور زندگى دنیا هستند، ولى اعمال شایسته پایدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ امید داشتن به آنها نیکوتر است. (46)
و [یاد کن‏] روزى را که کوه‏ها را [از محل استقرارشان‏] برانیم و نابود کنیم، و زمین را هموار و آشکار ببینى، و همه آنان را [براى ورود به عرصه قیامت‏] محشور مى‏کنیم، و هیچ یک از آنان را وانمى‏گذاریم. (47)
و صف کشیده بر پروردگارت عرضه مى‏شوند [به آنان گویند:] همانا [تنها] نزد ما آمدید، همان گونه که نخستین بار شما را [تنها] آفریدیم [شما در توانمندى ما نسبت به زنده کردن مردگان تردید داشتید]، بلکه مى‏پنداشتید براى حسابرسى اعمال شما موعدى قرار نخواهیم داد. (48)
کتاب [اعمال‏] هر کسى [در برابر دیدگانش‏] نهاده مى‏شود، پس مجرمان را مى‏بینى که از آنچه در آن است هراسان و بیمناکند و مى‏گویند: اى واى بر ما، این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى را فرو نگذاشته است مگر آنکه آن را به حساب آورده؟! و هر عملى را انجام داده‏اند، حاضر مى‏یابند، و پروردگارت به هیچ کس ستم نخواهدکرد. (49)
و [یاد کن‏] هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: براى آدم سجده کنید. پس همه سجده کردند، جز ابلیس که از گروه جن بود، پس او از دایره فرمان پروردگارش بیرون رفت. [با این حال‏] آیا او و نسلش را به جاى من سرپرست و یاور خود مى‏گیرید، در حالى که آنها دشمن شمایند؟! [ابلیس ونسلش‏] براى ستمکاران، بد جایگزینى [به جاى خدا] هستند. (50)
من ابلیس و نسلش را در آفرینش آسمان‏ها و [در پدید آوردن‏]، زمین و در آفرینش خودشان شاهد و گواه نگرفتم [تا یاریم دهند] و من گمراه کنندگان را یار و مددکار خود نگرفته‏ام. (51)
و [یاد کن‏] روزى را که [خدا به مشرکان‏] مى‏گوید: کسانى [چون فرشتگان، جنّ و بت‏ها را] که مى‏پنداشتید شریکان من [در قدرت و ربوبیّت‏] هستند، صدا بزنید [تا شما را از عذاب نجات دهند] و پس آنان را صدا مى‏زنند، ولى پاسخشان را نمى‏دهند و میان آنان و معبودهایشان هلاکت‏گاهى قرار مى‏دهیم [که هر نوع رابطه‏اى را بین آنان ناممکن خواهد ساخت.] (52)
مجرمان، آتش را مى‏بینند ویقین مى‏کنند که در آن خواهند افتاد و راه بازگشتى از آن نمى‏یابند. (53)
 
 
Translation of the Qur'an
Page ( 299  ) verses Sura al-kahf ( 46 - 53  )
 
 
Sura al-Kahf
In the nane of God
 
Wealth and children are an attraction during worldly life. Yet honorable deeds that last for ever are better as a recompense from your Lord and even better to hope for.) 46 (
Some day We shall set the mountains travelling along and you will see the earth lying exposed. We will summon them and not one of them shall We omit;) 47 (
they will be marshalled in ranks before your Lord:" You have come to Us just as We created you in the first place even though you claimed We would never make any appointment for you.") 48 (
The Book will be produced and you will see criminals apprehensive about its contents. They will say:" It's too late for us! What does this book mean for me? It omits nothing either small nor large unless it is accounted for." They will find whatever they have done presented there, even though your Lord will not harm anyone.) 49 (
) VII (When We told the angels:" Bow down on your knees before Adam," they] all [knelt down except for Diabolic; he was a sprite and acted contrary to his Lord's command. Will you) all (adopt him and his offspring as patrons instead of Myself? They are enemies of yours! How wretched is such an alternative for wrongdoers.) 50 (
I did not have them as witnesses at the creation of Heaven and Earth, nor even at their own creation. I am not about to adopt those who lead] others [astray as] My [attendants.) 51 (
Some day He will say:" Call on My associates whom you claim to have, and appeal to them." They will not respond to them, while We shall place a chasm between them.) 52 (
Criminals will see the Fire and think they are falling into it. They will not find any way to avert it.) 53 (

s298

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه 
صفحه دویست و نود و هشت (35-45)
 
سورةُ الکَهف
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏
 
وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبیدَ هذِهِ أَبَداً (35)
وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى‏ رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً مِنْها مُنْقَلَباً (36)
قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ أَ کَفَرْتَ بِالَّذی خَلَقَکَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلاً (37)
لکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّی وَ لا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَداً (38)
وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالاً وَ وَلَداً (39)
فَعَسى‏ رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ وَ یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعیداً زَلَقاً (40)
أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطیعَ لَهُ طَلَباً (41)
وَ أُحیطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلى‏ ما أَنْفَقَ فیها وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها وَ یَقُولُ یا لَیْتَنی‏ لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّی أَحَداً (42)
وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما کانَ مُنْتَصِراً (43)
هُنالِکَ الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَواباً وَ خَیْرٌ عُقْباً (44)
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ مُقْتَدِراً (45)
 
 
 
ترجمه فارسی
و در حالى که [به سبب غرور و عصیان‏] بر خویشتن ستمکار بود، به باغش وارد شد [و] گفت: گمان نمى‏برم که این باغ هرگز نابود شود (35)
و گمان نمى‏کنم که قیامت برپا شود، و اگر هم [بر فرض‏] به پروردگارم بازگردانده شوم، یقیناً در بازگشت، جایگاهى بهتر از این را خواهم یافت. (36)
رفیقش در حالى که با او گفتگو مى‏کرد به او گفت: آیا به آنکه تو را از خاک سپس از نطفه آفرید، آن گاه تو را به صورت مردى درست و نیکو درآورد، کافر شده‏اى؟ (37)
من [اقرار قلبى دارم که:] اوست خدا پروردگار من و هیچ کس را با پروردگارم شریک نمى‏گیرم (38)
و چرا وقتى به باغ خود وارد شدى، نگفتى: آنچه خدا بخواهد [صورت مى‏پذیرد] و هیچ نیرویى جز به وسیله خدا نیست اگر مرا از جهت ثروت و فرزند کمتر از خودت مى‏بینى. (39)
امید است پروردگارم بهتر از باغ تو را به من عطا کند و از آسمان آسیبى دقیق و حساب شده بر باغ تو فرستد تا به صورت زمینى صاف و بى‏گیاه و لغزنده شود (40)
یا آب آن در زمین فرو رود که هرگز نتوانى آن را به دست آورى. (41)
 [عاقبت آن مغرور مشرک، به عذاب خدا دچار شد] و تمام میوه‏هایش از بین رفت، پس در حالى که همه داربست‏ها فرو ریخته، [و تاک‏ها روى آن بود] و در [حسرت‏] هزینه‏هاى [فراوانى که‏] متحمل شده بود، دو دستش را زیر و رو مى‏کرد، مى‏گفت: اى کاش من احدى را با پروردگارم شریک نگرفته بودم. (42)
و برایش گروهى نبود که او را در برابر خدا یارى دهند، و خودش هم قدرت نداشت که عذاب را از خود برطرف کند. (43)
در آنجا [که گرفتارى از همه سو انسان را احاطه مى‏کند] یارى دادن ویژه خداى به حقّ است. او از جهت پاداش بهتر و از نظر تأمین کردن عاقبت نیکوتر است. (44)
و زندگى دنیا را براى آنان وصف کن که [در سرعت زوال و ناپایدارى‏] مانند آبى است که آن را از آسمان نازل کنیم، پس گیاه زمین به وسیله آن [به طور انبوه و در هم پیچیده‏] بروید، [و طراوت و سرسبزى شگفت‏انگیزى پدید آورد] آن گاه [در مدتى کوتاه‏] خشک و ریز ریز شود که بادها آن را به هر سو پراکنده کنند و خدا بر هر کارى تواناست. (45)
 
 
Translation of the Qur'an
Page ( 298 ) verses Sura al-kahf ( 35 - 45  )
 
Sura al-Kahf
In the nane of God
 
He entered his garden while he was thus harming his own soul. He said:" I do not think that this will ever disappear!) 35 (
I do not think the Hour is at hand; if I am ever sent back to my Lord, I shall find something better than it in exchange.") 36 (
His companion told him while he was discussing things with him:" Have you disbelieved in the One Who created you from dust, then from a drop of semen; then fashioned you into a man?) 37 (
However so far as we are concerned, He is God my Lord, and I do not associate anyone with my Lord!) 38 (
Why, as you entered your garden, did you not say: 'Whatever God may wish; there is no strength except through God] Alone [! '? Even if you see how I am less wealthy than you are and have fewer children,) 39 (
perhaps my Lord will still give me something better than your garden and send a reckoning down from Heaven on it, so it will eventually become a bald hilltop,) 40 (
or its water will sink down some morning and you will never manage to find it again.") 41 (
He was caught short with his fruit, and one morning he began to wring his hands over what he had spent on it, since it had tumbled down from its trellises. He kept saying:" It's too bad for me; I should never have associated anyone with my Lord!") 42 (
He had no party to support him against God, so he was not supported.) 43 (
That is how patronage lies with the True God. He is Best as a recompense and Best in results.) 44 (
) VI (Set forth an example for them about worldly life being like water We send down from the sky. The plants on the Earth swell up with it; yet some morning they will become dry weeds which the winds will blow away. God is Competent to do everything!) 45 (