page 303 Holy Quran :: Global Village😊💕

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

Our motto: All human's in the world are equal

Global Village😊💕

👈 هنگامی که در این وبلاگ حضور داری با خود صادق باش ، گوش ها ، چشم ها و لب های خود را لحظه ای از قید شیطان درون خود آزاد ساز !😉

خداوند حقیقت را می بیند اما صبر می کند ..... من عاشق خدایم هستم دعا کنید هر چه زودتر به عشقم برسم😘

گاهی انسان مطالب ساده و ابتدایی و تکراری را نیز به سادگی فراموش میکند ، پس لطفا فقط ببین !😉

در این وبلاگ پذیرفتن هیچ چیز اجباری نیست..... روزی یک نفر هم چشمهایش به دیدن یک کلمه قرآن روشن شود ، برای این بنده ی حقیر کافی ست... دیگر چیزی نمی خواهم😊


*بعد از نماز یادتون نره !سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَکْبَرُ و سى و سه مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ بگوید و در بعضى روایات سُبْحانَ اللّهِ پیش از اَلْحَمْدُلِلّهِ وارد شده .*

تبلیغات
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ فروردين ۰۰، ۱۶:۰۲ - زیاده متابعین
    good luck
نویسندگان
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «page 303 Holy Quran» ثبت شده است

s303

با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه 
صفحه سیصد و سه (97-84)
 
سورةُ الکَهف
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏
 
إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ سَبَباً (84)
 
فَأَتْبَعَ سَبَباً (85)
 
حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فی‏ عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فیهِمْ حُسْناً (86)
 
قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلى‏ رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً (87)
 
وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنى‏ وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا یُسْراً (88)
 
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (89)
 
حَتَّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى‏ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً (90)
 
کَذلِکَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَیْهِ خُبْراً (91)
 
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (92)
 
حَتَّى إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً (93)
 
قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلى‏ أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا (94)
 
قالَ ما مَکَّنِّی فیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعینُونی‏ بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً (95)
 
آتُونی‏ زُبَرَ الْحَدیدِ حَتَّى إِذا ساوى‏ بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونی‏ أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْراً (96)
 
فَمَا اسْطاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً (97)
 
 
ترجمه فارسی
 
ما به او در زمین، قدرت و تمکّن دادیم و از هر چیزى [که براى رسیدن به هدف‏هایش نیازمند به آن بود] وسیله‏اى به او عطا کردیم. (84)
پس [با توسل به وسیله‏] راهى را [براى سفر به غرب‏] دنبال کرد. (85)
تا زمانى که به محل غروب خورشید رسید [منظره غروب‏] خورشید را چنین یافت که در چشمه‏اى گرم و لجن‏آلود غروب مى‏کند، و نزد آن قومى را یافت [که فساد و ستم مى‏کردند]. گفتیم: اى ذوالقرنین! یا [این قوم را به کیفر فساد و ستمشان‏] عذاب مى‏کنى و یا در میانشان شیوه‏اى نیک در پیش مى‏گیرى. (86)
ذوالقرنین گفت: اما هر که [با کفر، فساد و گناه‏] ستم کرده عذابش مى‏کنیم، آن گاه به سوى پروردگارش بازگردانده مى‏شود، پس او را عذابى سخت خواهد کرد. (87)
و اما هر که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده است، پس بهترین پاداش براى اوست، و ما هم از سوى خود تکلیفى آسان به او خواهیم داد. (88)
پس [باز هم با توسل به وسیله‏] راهى را [براى سفر به شرق‏] دنبال کرد. (89)
تا زمانى که به محل طلوع خورشید رسید، آن را یافت که بر قومى طلوع مى‏کند که در برابر آن پوششى [از مسکن و لباس‏] براى آنان قرار نداده‏ایم. (90)
 [سرگذشت ذوالقرنین و ملت‏ها] این‏گونه [بود]، و یقیناً ما به آنچه [از وسایل و امکانات مادى و معنوى‏] نزد او بود، احاطه [علمى‏] داشتیم. (91)
سپس [با توسل به وسیله‏] راهى را [براى سفر دیگر] دنبال کرد. (92)
تا زمانى که میان دو کوه رسید، نزد آن دو کوه، قومى را یافت که هیچ سخنى را به آسانى نمى‏فهمیدند. (93)
 [آنان با رمز، اشاره و با هر وسیله‏اى که ممکن بود] گفتند: اى ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج [با کشتن و غارت و تخریب‏] در این سرزمین فساد مى‏کنند آیا مى‏پذیرى که ما مزدى برایت قرار دهیم تا میان ما و آنان سدّى بسازى؟ (94)
گفت: آنچه پروردگارم مرا در آن تمکّن و قدرت داده [از مزد شما] بهتر است پس شما مرا با نیرویى یارى دهید [تا] میان شما و آنان سدّى سخت و استوار قرار دهم. (95)
براى من قطعه‏هاى [بزرگ‏] آهن بیاورید [و در شکاف این دو کوه بریزید، پس آوردند و ریختند] تا زمانى که میان آن دو کوه را هم‏سطح و برابر کرد، گفت: [در کوره‏ها] بدمید تا وقتى که آن [قطعه‏هاى آهن‏] را چون آتش سرخ کرد. گفت: برایم مس گداخته شده بیاورید تا روى آن بریزم. (96)
 [هنگامى که سد ساخته شد] یأجوج و مأجوج نتوانستند بر آن بالا روند، و نتوانستند در آن رخنه‏اى وارد کنند. (97)
 
Translation of the Qur'an
Page ( 303 ) verses Sura al-kahf ( 84 -97  )
 
Sura al-Kahf
In the nane of God
 
 
We established things on earth for him, and gave him access to everything;) 84 (
so he followed a] certain) 85 (
until when he reached the place where the sun sets, he found it setting in a mucky spring alongside which he) also (found some people. We said:" Double Horns, either you will punish] them [or else act kindly towards them.") 86 (
He said:" Anyone who has done wrong we shall punish; then he will be sent back to his Lord, and He will punish him with horrible torment.) 87 (
Anyone who believes and acts honorably will have the finest reward and we will tell him gently about our command.") 88 (
Then he followed] another [course) 89 (
until when he reached the place where the sun rises, he found it rising on a folk whom We had not granted any protection against it.) 90 (
That was how We controlled information about whatever lay before him.) 91 (
Then he followed] still another [course) 92 (
until when he reached two barriers, he found a folk on the nearer side of them who scarcely understood any speech.) 93 (
They said:" Double Horns, Gog and Magog are ravaging the earth. Shall we pay you tribute on condition that you place a barrier between us and them?") 94 (
He said:" Whatever my Lord has empowered me to do is even better, so help me with some] man [power: I'll place a rampart between you and them.) 95 (
Bring me blocks of iron." When he had levelled off] the space [between both cliffs, he said:" Blow on it!", until when he had built it up into a fire, he said:" Bring me molten brass so I may pour some over it.") 96 (
They neither managed to climb over it nor were they able to tunnel through it.) 97 (